قرنی که برای قانون ایستادیم

«قرنی که برای قانون ایستادیم» تنها یک شعار نیست؛ روایت ملتی است که از دل مشروطه تا امروز برای ساختن خانه‌ای به نام مجلس، هزینه‌های سنگین داده است. از خون‌هایی که پای عدالت ریخته شد تا مقاومت در برابر استبداد و بیگانه، این مسیر نشان می‌دهد اراده مردم چگونه ستون‌های مردم‌سالاری دینی را برپا کرد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، روز مجلس، تنها یادآور یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه بهانه‌ای است برای مرور یکی از مهم‌ترین و پرهزینه‌ترین مسیرهایی که مردم ایران برای دستیابی به «حاکمیت قانون» و «حق مشارکت در تصمیم‌گیری» پیموده‌اند.

آغاز این مسیر به انقلاب مشروطه بازمی‌گردد؛ زمانی که ایران، برای نخستین‌بار در تاریخ خود، به‌طور رسمی مطالبه کرد که قدرت باید در چهارچوب قانون محدود شود و اراده مردم در اداره کشور نقش داشته باشد. نهال مجلس در همان روزها کاشته شد؛ روزهایی که مردم، علما، روشنفکران و آزادی‌خواهان برای داشتن نهادی که بر قدرت نظارت کند خون دادند و هزینه‌های سنگین پرداختند.

قرنی که برای قانون ایستادیم

در میان این هزینه‌ها، نام‌هایی وجود دارد که تنها شخصیت‌های تاریخی نیستند، بلکه «نماد مسیر پررنج ملت ایران» هستند. شیخ فضل‌الله نوری یکی از این نام‌ها است؛ عالمی که برخلاف روایت‌های سطحی، اساس اعتراضش نه اصل مشروطه، بلکه «مشروطه‌ی بی‌قید از شریعت» بود. او می‌خواست مجلس، ضامن عدالت و آزادی باشد، نه محمل نفوذ بیگانگان.

چوبه‌دار شیخ فضل‌الله، نه فقط پایان زندگی یک عالم، بلکه نشانه‌ای بود از اینکه مسیر ملت برای ساختن مجلس، مسیری خونین و پرهزینه بوده است.

قرنی که برای قانون ایستادیم

همین روحیه‌ی حق‌طلبی، مقاومت در برابر استبداد و دشمنی با سلطه بیگانه، بعدها به شکلی طبیعی به انقلاب اسلامی پیوند خورد؛ انقلابی که ادامه همان مطالبه تاریخی ملت بود، «مشارکت در سرنوشت، عدالت، و جلوگیری از تبدیل قدرت به امتیاز.»

با روی کار آمدن پهلوی‌، مجلس به تدریج به نهادی کم‌اثر و نمایشی تبدیل شد. در دوران رضاخان، بسیاری از نمایندگان با فشار وزارت دربار انتخاب می‌شدند و مجلس نهادی بود که بیشتر «مصوبات خواسته‌شده از بالا» را تأیید می‌کرد تا اراده مردم را. در دوره محمدرضاشاه نیز ماهیت مجلس تفاوت نکرد؛ انتخابات مهندسی‌شده، احزاب فرمایشی و پارلمان، درعمل ابزار مشروعیت‌بخشی به تصمیمات شخص شاه بود. حذف مخالفان، سانسور، وابستگی به بیگانگان و نبود نظارت واقعی، مجلسی ساخت که نه ریشه در جامعه داشت و نه نقشی در اصلاح امور.

اینکه پارلمان توان جلوگیری از کاپیتولاسیون یا اصلاحات فرمایشی شاه را نداشت، خود بهترین فکت تاریخی برای «نمایشی بودن» آن عصر است.

قهرمان روزهای تاریک

اما حتی در همان دوران خفقان نیز مجلس بی قهرمان نبود. نام شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، نشانه‌ای روشن است از اینکه «روح مقاومت پارلمانی» هرگز خاموش نشد. مدرس نه‌فقط یک نماینده، بلکه مجتهدی سیاست‌فهم، شجاع و مردمی بود که در برابر دیکتاتوری رضاخان ایستاد؛ از اختیارات شاه کم کرد، جلوی قراردادهای استعمارگونه را گرفت، با کودتا مخالفت کرد و سرانجام نیز همین پایداری، او را به تبعید و شهادت کشاند.

مدرس نماد این حقیقت است که «مجلس واقعی»، همیشه از دل ایستادگی بر حق زاده می‌شود.

قرنی که برای قانون ایستادیم

با پیروزی انقلاب اسلامی مجلس به جایگاه خود بازگشت

با پیروزی انقلاب اسلامی، مجلس بار دیگر به جایگاه اصلی خود بازگشت و «مردم‌سالاری دینی» شکل گرفت؛ الگویی که ترکیبی از مشارکت گسترده مردم و هدایت ارزشی است. از این نقطه، ایران برای نخستین‌بار صاحب مجلسی شد که نمایندگانش را مردم، آزادانه و مستقیم انتخاب می‌کنند و این نهاد، نقشی واقعی و تعیین‌کننده در اداره کشور دارد.

قانون‌گذاری، نظارت، سوال از وزیران و استیضاح مدیرانی که عملکردشان با منافع مردم سازگار نبود، تنها بخشی از کارنامه مجلس پس از انقلاب است.

مسیر مجلس، مسیری ناگهانی و کوتاه نیست؛ از مشروطه تا تریبون‌های پرتنش امروز، از چوبه‌دار شیخ فضل‌الله تا شهادت مدرس و از مجلس فرمایشی پهلوی تا مجلس منتخب مردم، همه حلقه‌هایی از یک زنجیر تاریخی‌اند.

روزی که امروز به نام «روز مجلس» شناخته می‌شود، یادآور همین زحمات و خون‌ها است؛ یادآور اینکه مجلس، میراث یک قرن مبارزه ملت برای عدالت، آزادی و استقلال است و هنوز نیز نقشی جدی در آینده ایران برعهده دارد.

قرنی که برای قانون ایستادیم

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از برجسته‌ترین تغییرات در ساختار حکمرانی کشور، احیای نقش مردم در قانون‌گذاری و شکل‌گیری نهادی بود که ترجمان واقعی مردم‌سالاری باشد؛ مجلسی که برخلاف دوران پهلوی، دیگر تشریفاتی، کم‌اثر یا وابسته نباشد، بلکه در رأس امور قرار گیرد و اراده عمومی را در قالب قانون و نظارت تجلی بخشد. با وجود این تحول بنیادین و ظرفیت بزرگ نهاد قانون‌گذاری در جمهوری اسلامی، پرسش اساسی این است که آیا مجلس شورای اسلامی امروز در جایگاهی که برای آن پیش‌بینی شده بود قرار گرفته است؟ و آیا توانسته نقشی را که انقلاب برایش تعریف کرد، یعنی هدایت تصمیم‌سازی‌ها و مهار تمرکز قدرت در نهادهای غیرانتخابی، به‌طور کامل ایفا کند؟

قرنی که برای قانون ایستادیم

امروز مجلس در رأس امور است؟

حامد یزدیان در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا در همین زمینه اظهار کرد: دیدگاه نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی این است که مجلس باید در رأس امور باشد؛ به این معنا که مرکز تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری باید مجلس باشد. اگر بخواهیم ارزیابی امروز را بیان کنیم، شاید بپذیریم که این اتفاق نمی‌افتد و مراکز تصمیم‌گیری زیادی به موازات مجلس در کشور شکل گرفته که آن‌ها نیز کار قانون‌گذاری و تصمیم‌سازی انجام می‌دهند، اما ما نباید به این موضوع قانع شویم و نپذیریم که شرایط همین است.

وی افزود: در سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری، به‌ویژه سیاست قانون‌گذاری که به مجلس ابلاغ شد، یکی از دستورکارها این بود که مجلس درباره نقش و حدود شوراهای عالی و شوراهایی که اکنون در کشور قانون‌گذاری می‌کنند، تعیین تکلیف کند. مجلسی که باید حدود و ثغور این شوراها را مشخص و در عمل جایگاه خود را در نظام قانون‌گذاری کشور تعریف کند.

نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در چند سالی که از این ابلاغ گذشته، مجلس این موضوع را در دستور کار خود قرار نداده و این موجب شده شوراها روزبه‌روز قدرت بیشتری بگیرند؛ هم تشکیل شوند و هم قانون‌گذاری‌های جدی انجام دهند. به نظر من همین نکته واقعاً انتقادی وارد به مجلس است که در این موضوع ورود جدی نکرده و درعمل موجب شده جایگاه «رأس امور» بودن خود را از دست بدهد. واقعیت این است که امروز مجلس رأس امور نیست و جاهای دیگری در کشور قانون‌گذاری انجام می‌دهند؛ از جمله همین شوراهای عالی که تعدادشان هم قابل توجه و زیاد شده است؛ بنابراین مجلس باید نقش این شوراها را اصلاح کند.

روحیه شجاعت و اقتدار باید در میان نمایندگان مجلس تقویت شود

یزدیان خاطرنشان کرد: آن زمان هم که شهید مدرس حضور داشت، اکثریت مجلس مانند او نبودند، اما او به‌عنوان نماینده‌ای شجاع مظهر اقتدار و شهامت بود. امروز هم در مجلس شورای اسلامی چنین افرادی کم‌وبیش حضور دارند. به نظر من باید این روحیه بیشتر تقویت شود.

وی در پایان گفت: در سال‌های اخیر سیاست‌زدگی ایجاد شده و چنین شجاعت‌هایی درست ارزیابی و قضاوت نمی‌شود؛ وگرنه ما همچنان چنین افرادی را در مجلس داریم و حتی می‌توانیم بهتر از این‌ها هم داشته باشیم. یعنی افرادی که بالقوه چنین توان‌هایی را دارند، اما هنوز بالفعل نشده‌اند. البته از لحاظ معیارهایی مثل تقوا و دانش شاید به شهید مدرس نرسند، اما این‌گونه هم نیست که چنین چهره‌هایی در مجلس وجود نداشته باشد.

انقلاب اسلامی نقطه‌ای تعیین‌کننده در بازگرداندن شأن واقعی مجلس بود

با نگاهی به یک قرن فراز و فرود نهاد قانون‌گذاری در ایران، روشن است که انقلاب اسلامی نقطه‌ای تعیین‌کننده در بازگرداندن شأن واقعی مجلس بود؛ نقطه‌ای که در آن مردم پس از سال‌ها تجربه پارلمان‌های فرمایشی، برای نخستین‌بار توانستند نمایندگان خود را با اختیار و نقش واقعی انتخاب کنند. اما این تحول، یک پایان نیست؛ بلکه آغاز مسیری است که باید همچنان ادامه یابد. امروز انتظاری که از مجلس می‌رود، نه فقط حضور در روند قانون‌گذاری، بلکه ایفای نقشی فعال، راهبردی و اثرگذار در هدایت تصمیم‌سازی کشور است؛ نقشی که تنها با یک مجلس توانمند، شفاف و مقتدر محقق می‌شود.

در چنین شرایطی، تقویت جایگاه مجلس نه فقط یک دغدغه سیاسی، بلکه ضرورتی ملی است؛ تجربه تاریخی ایران نشان داده هرگاه مجلس از مرکزیت تصمیم‌گیری دور شده، هزینه آن را مردم پرداخته‌اند و هر زمان مجلس به معنای واقعی کلمه فعال و بیدار بوده، امکان اصلاح، عدالت و پاسخ‌گویی فراهم شده است.

امروز نیز از مجلس شورای اسلامی انتظار می‌رود با پشتوانه رأی ملت و ظرفیت قانونی خود، به جایگاهی که شایسته مردم ایران و شأن انقلاب اسلامی است برسد؛ جایگاهی که در آن اراده عمومی، بر روند تصمیم‌سازی کشور سایه بیندازد و مجلس بتواند بهتر نقش راهبردی خود را به‌عنوان ستون مردم‌سالاری در ایران ایفا کند.

پیشنهادی باخبر