انتقاد جدی سه تحلیلگر به ساده‌سازی گفت‌و‌گو از سوی پزشیکان؛ ائمه جمعه متکلم وحده‌اند

سه تحلیلگر سیاسی، عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری، در یادداشتی مشترک خطاب به پزشکیان تأکید کردند گفت‌و‌گو در ایران آسان نیست و شعار‌های ساده‌سازی آن گمراه‌کننده است. آنها هشدار داده‌اند که فقدان زیرساخت‌های اعتماد، برابری قدرت و رسانه آزاد گفت‌و‌گو را پرهزینه و پیچیده کرده است.

عبدی، مهاجری و فیاض زاهد

رویداد۲۴| عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تاکید کردند گفت‌و‌گو در حوزه سیاست ایران نه آسان است و نه تنها به اراده طرفین وابسته است. فقدان اعتماد، تضاد منافع و نبود نهاد‌های ناظر مستقل، گفت‌و‌گو را به جای تفاهم، به نمایش یا تسلیم تبدیل می‌کند.

«خیلی راحت می‌شود بدون اینکه دعوا کنیم با هم بنشینیم و گفت‌و‌گو کنیم.» این بخشی از سخنان چند روز پیش آقای پزشکیان است. به نظر می‌رسد منظور ایشان گفت‌و‌گو در حوزه سیاسی باشد و الا برای گفت‌و‌گو در حوزه علم که دعوای حادی وجود ندارد، زیرا هدف علم کشف حقیقت است که معیار آن به نسبت روشن است.

هدف گفت‌وگوی سیاسی رسیدن به تفاهم برای تحقق خیر عمومی و کاهش درد‌ها و آلام جامعه است و پایه آن قدرت و تعارض منافع است. گفت‌و‌گو نه آسان و نه صرفاً به اراده طرفین وابسته است؛ بلکه نیازمند مجموعه‌ای از پیش‌شرط‌هاست که در اغلب موارد در جامعه ما غایبند؛ از جمله به رسمیت شناختن دیگری، وجود حداقلی از حسن نیت و اهداف مشترک، برابری نسبی قدرت، امنیت در بیان نظرات، وجود رسانه آزاد، اعتماد متقابل، قواعد منصفانه بازی و استقلال قضایی، تضمین اجرای توافق ناشی از گفت‌و‌گو و ...

در جامعه‌ای که شکاف‌های سیاسی و ارزشی عمیق بوده و تجربه‌های تلخ از حذف و تحقیر انباشته است، و سرمایه اجتماعی فرسوده، گفتن «خیلی راحت می‌شود گفت‌و‌گو کرد» ممکن است ناشی از نوعی غفلت از فقدان زمینه‌های لازم اجتماعی و روانی و تاریخی باشد. انجام گفت‌و‌گو نیازمند زمینه‌سازی، شفافیت و تضمین است و نه صرف دعوت لفظی.

در سوی دیگر، دعوا یا منازعه صرفاً محصول بدخلقی یا تربیت بد افراد نیست و اغلب بازتابی از تضاد منافع، تبعیض ساختاری و نبود مسیر‌های مشروع و کم‌هزینه برای حل اختلافات است؛ بنابراین نمی‌توان گفت که «با کمی ملایمت» همه چیز حل می‌شود. چنین گفتاری ناخواسته می‌تواند واقعیت منازعه‌های عمیق اجتماعی و سیاسی را کوچک جلوه دهد.

وزیر خارجه ایران رسماً گفت‌و‌گو با ایالات‌متحده را در شرایط کنونی رد کرده و آن را ناقض فلسفه گفت‌و‌گو می‌داند. وضعیت گفت‌و‌گو در داخل کشور نیز بغرنج‌تر است؛ بخشی از تندرو‌ها و مخالفان سیاست‌های دولت، از اساس حقی برای مردم و دیگران قائل نیستند و قدرت را حق خود می‌دانند.

اگر به فضای بیرون از مرز‌ها نگاه کنیم، وضع به مراتب پیچیده‌تر است. تجربیات تاریخی، بحران‌های ناشی از تنازع بقا پس از انقلاب و وابستگی به حمایت‌های خارجی، امکان گفت‌و‌گو را کاهش داده است. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ایرانیان خارج از کشور نیز نشان می‌دهند که ادبیات خشونت و تخریب، غالب بر هر رویکرد گفت‌وگوگرانه است.

یکی از مشکلات گفت‌و‌گو در داخل کشور، غیبت روحانیت و ائمه جمعه از این عرصه است. آنان اکنون متکلم‌الوحده بودن را ترجیح می‌دهند، در حالی که پیش از انقلاب و اوایل آن، روحانیون پایگاه گفت‌و‌گو‌های آزاد بودند. فقدان گفت‌و‌گو درون حاکمیتی نیز به وضوح دیده می‌شود؛ نمونه آن اختلافات شورای عالی فضای مجازی، مجمع تشخیص و سایر نهادهاست که مانع تصمیم‌گیری‌های هماهنگ و بهینه می‌شود.

بنابراین، عبدی، زاهد و مهاجری نتیجه می‌گیرند: نه آقای پزشکیان! گفت‌و‌گو آسان نیست. اگر تا حالا شده، وضعمان این نبود.

پیشنهادی باخبر