سرویس سیاست مشرق- معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه با پیگیریهای دیپلماتیک، قضایی و اطلاعاتی، مهدی کیاستی، شهروند ایرانی که پیشتر از سوی دولت آمریکا به دلیل ادعای دور زدن تحریمها از هلند درخواست استرداد شده بود، امروز به کشور بازمیگردد.
بر اساس اعلام غریب آبادی با پیگیریهای وزارت امور خارجه، قوه قضائیه و سازمان اطلاعات سپاه این شهروند ایرانی که دولت آمریکا تقاضای استرداد او را به ادعای دور زدن تحریمها از هلند کرده بود، با رد درخواست استرداد، به کشور بازمیگردد.
مهدی کیاستی در حدود سه سال قبل با اتهامات واهی توسط پلیس هلند دستگیرشده و تحتفشار دولت آمریکا و با پروندهسازی در مسیر استرداد قرار داشت، اولین بار نام کیاستی در فهرست پنج نفره اماراتیها قرارگرفته است، در آن زمان این ادعا مطرح شد که این افراد با استفاده از برخی شرکتها تحریمها آمریکا را دور زدهاند.
پس از دستگیری کیاستی توسط هلندیها معاونت حقوقی وزارت خارجه و سازمان اطلاعات سپاه در اقداماتی حقوقی و اطلاعاتی تلاش برای آزادی این شهروند ایرانی را آغاز کرده و با چند عملیات درخشان مانع از استرداد این شخص به آمریکا شدند، این اقدام در راستای صیانت از حقوق شهروندان ایرانی در خارج از کشور صورت گرفته است.
این اقدام موفقیتآمیز که نشانگر قدرت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حقوق شهروندانش و مقابله با تهدیدهای خارجی است، حکایت از توانمندی و همافزایی نهادهای مختلف در حفاظت از حقوق اتباع کشور در سطح بینالمللی دارد.
آزادی کیاستی زیر فشار پروژه فشار حداکثری
همزمان با بازگشت ترامپ به کاخ سفید بار دیگر پروژه «فشار حداکثری» روی میز آمریکاییها قرارگرفته است، این نظریه بر این باور است که باید تمام ارتباطات خارجی تهران قطعشده تا زمینه خلع سلاح و تسلیم ایران فراهم آید، اولین بار مارتین ایندیک سفیر وقت آمریکا در رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در مؤسسه واشینگتن از مدل اولیه پروژه فشار حداکثری با عنوان «سیاست مهار دوجانبه» پرده برداشته و گفته بود که آرایش قوا در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه باید به نفع آمریکا عوض شود.
سیاست مهار دوجانبه که شامل تحریمهای اقتصادی گوناگونی علیه ایران میشد، هدف اصلی خود را مهار تهران از طریق محاصره اقتصادی و تکنولوژیک و تسلط کامل آمریکا بر منطقه استراتژیک خلیجفارس از طریق انزوای بینالمللی قرار داده بود.
این سیاست که انزوا و تضعیف ایران را مدنظر داشت، درصدد ممانعت از کنترل منطقه توسط ایران و عراق به سود رژیم اسرائیل و کشورهای محافظهکار عرب بود.
البته خط مهار ایران خیلی زود شکستخورده و با حمله عراق به کویت علناً به محاق رفت، پسازاین ماجرا باروی کار آمدن بوش دوم پروژه دیگری از سوی آمریکاییها طرحی شد، در آن زمان باوجود سیاستهای تنشزدای ایران در دهه هفتاد شمسی، بوش با طرح سیاست «محور شرارت» شرایطی را که احتمال میرفت میتواند سرفصل جدیدی در روابط بینالمللی باشد از بین برد.
محور شرارت (Axis of Evil) اصطلاحی بود که جورج بوش پسر، رئیسجمهور پیشین ایالاتمتحده، در سخنرانی خود در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ به کاربرد.
این عبارت به سه کشور ایران، عراق و کره شمالی اشاره داشت و بهطور خاص بهعنوان کشورهایی توصیف شد که ازنظر آمریکا تهدیدی برای امنیت جهانی محسوب میشدند ولی ماهیت واقعی این سیاست هژمونی طلبی آمریکا بازمیگشت.
جرج بوش با توجه به فضای ساختهشده در جهان پس از ۱۱ سپتامبر و اشغال سریع افغانستان بر این تصور بود که میتواند دیگر کشورهایی را که باسیاستهای آمریکا همراهی نشان نمیدهند اشغال و با تغییر رژیم، آنها را باسیاستهای خود همراه کند و به این جهت بود که جنگ سوم خلیجفارس یعنی حمله آمریکا به عراق به بهانه سلاحهای شیمیایی این کشور آغاز شد که منجر به اشغال عراق گردید.
سیاست فتح منطقه و زایمان در آنهم البته شکستخورده و ارتش آمریکا سرافکنده در آستانه ترک منطقه قرار گرفت، از همین رو بعد از بوش دوم سیاست آمریکا در دوران اوباما سیاست «پنجهبوکس در پوشش مخملین» نام گرفت. در این دوران اوباما با برجام میخواست ایران را در جعبه مهار کرده و پس از شکست این خط داعش را در منطقه پدید آورد.
بعد از اوباما خط پروژه فشار حداکثری توسط آمریکا روی میز قرار گرفت که در آن قرار بود استخوان مردم ایران زیر بار تحریم شکسته شود، این طرح در دوره اول ترامپ شکست خورده و بار دیگر روی میز قرارگرفته است.
نشریه هیل درباره دلایل شکست این پروژه مینویسد:
اکنون سال ۲۰۱۸ نیست و شرایط بهطور کامل متفاوت است. حمایت آمریکا از اقدامات اسرائیل علیه مردم فلسطین و لبنان، حمایت داخلی از اقدامات ایالاتمتحده را کاهش داده است، زیرا بسیاری از پایتختهای خاورمیانه در مورد «فشار حداکثری» تردید دارند و احساس میکنند که تنشهای منطقهای را افزایش خواهد داد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
طبقه سیاسی آمریکا و رسانههای وابسته به آن تنها یک استراتژی دارند «تحریمهای بیشتر» آنها برای تعاملات صلحآمیز با ایران آماده نیستند. اگر هر دو طرف واقعبین باشند و تندروها را مهار کنند و ایران به ترامپ پیشنهادی بدهد که تنها او امکان اجرای آن را داشته باشد، ممکن است شاهد صلح، ثبات و فرصتهای اقتصادی بیشتر برای جوانان خاورمیانه باشیم.
تحلیل وضعیت موجود نشان میدهد که اقدامات مقتدرانهای چون آزادی کیاستی از جانب برخی نهادهای انقلابی چون سازمان اطلاعات سپاه میتواند خط پروژه فشار حداکثری را بشکند. این اقدام ایران در شرایطی رخ داد که آمریکا با تهدیدات لفظی و فشارهای سیاسی، تلاش داشت تا مهدی کیاستی را تحویل بگیرد. بااینحال ایران با استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی و قوانین بینالمللی، قضایی و اطلاعاتی در یک «عملیات سهضلعی» نهتنها درخواست آمریکا را رد کرد، بلکه بر استقلال و عدم پذیرش فشارهای بیاساس صحه گذاشت.
همچنین آزادی کیاستی باوجود اصرار آمریکاییها بر استرداد حکایت از شکاف عمیق امنیتی میان اروپا و ترامپ در آینده نیز دارد، در روزهای اخیر آمریکا با خالی کردن پشت اروپا در پروندههای مهمی چون جنگ اوکراین و نیز باز کردن مجدد بحث تأمین مالی ناتو در تلاش است که اروپا را بهزانو درآورده و آنها را به شرکتهای کوچک ذیل سیاستگذاریهای آمریکا بدل کند.
آزادی این شهروند ایران نشان داد که طرف ایرانی در اقدامی درخشان با شناخت دقیق از شکافهای درونی در بلوک غرب میتواند به رقیب رو دست بزند، آنچه امروز مشاهده میشود تنها درصدی کوچک از تواناییهای عمیق اطلاعاتی و امنیتی تهران است.