به گزارش خبرگزاری ایمنا، صدام حسین سالها در نقش متحد قابل اتکای آمریکا عمل کرد، اما زمانی که تاریخ مصرف او برای واشنگتن به پایان رسید، همان ساختاری که او را تقویت کرده بود، تصمیم به حذفش گرفت. عملیات نظامی سال ۲۰۰۳ و سقوط بغداد، در واقع اجرای بخشی از دکترین پیشدستانه آمریکا بود؛ دکترینِ مداخله و موازنهسازی در خاورمیانه برای حفظ برتری راهبردی ایالات متحده.
اشغال عراق نه یک واکنش مقطعی، بلکه گام مهمی در نقشه بلندمدت واشنگتن برای حضور ساختاری در منطقه بود. عراق برای آمریکا اهمیت حیاتی داشت؛ از ذخایر عظیم انرژی گرفته تا موقعیت ژئوپلیتیک میان ایران، سوریه، ترکیه و خلیج فارس. کنترل عراق یعنی کنترل یکی از حساسترین گرههای انرژی و امنیت در جهان.
چرا عراق در مرکز دکترین امنیتی واشنگتن قرار دارد؟
واشنگتن پس از اشغال، تلاش کرد عراق را به یک پایگاه ثابت نفوذ تبدیل کند؛ پایگاهی برای مهار قدرتهای منطقهای و حفظ جریان انرژی مورد نیاز متحدان غربی. کنترل تصمیمات سیاسی بغداد، جلوگیری از شکلگیری بلوک مستقل منطقهای و مدیریت ساختار امنیتی عراق، سه عنصر اصلی این دکترین بودند.
به همین دلیل، حضور آمریکا در عراق صرفاً نظامی نبود؛ سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی و رسانهای بود. از ساخت سفارتخانهای که عملکرد یک پایگاه امنیتی را داشت تا ایجاد شبکهای از بازیگران سیاسی، هدف مشخص بود: تثبیت نفوذ بلندمدت و جلوگیری از شکلگیری یک عراق مستقل.
سفارت فعال، فشارهای پنهان و ناکامی در تغییر نتیجه انتخابات
در آستانه انتخابات اخیر، واشنگتن بار دیگر فعال شد. تلاش کرد با فضاسازی رسانهای و دامنزدن به بیاعتمادی عمومی، مشارکت مردمی را کاهش دهد؛ زیرا مشارکت بالا به طور معمول به نفع جریانهای مستقل و مقاومتمحور است.
سفارت آمریکا بهعنوان یکی از فعالترین مراکز سیاسی منطقه، کوشید معادلات را به سود جریانهای نزدیک به خود شکل دهد. فشارهای سیاسی و امنیتی، ارتباط با برخی گروههای داخلی و تلاش برای تأثیرگذاری بر مسیر پارلمان آینده، بخشی از این فعالیتها بود، اما نتیجه خلاف همه این تلاشها رقم خورد: مردم عراق با حضور گسترده، پروژه جهتدهی واشنگتن را ناکام گذاشتند.

مردم عراق مسیر استقلال را بر پروژههای خارجی ترجیح دادند
نتایج انتخابات نشان داد که جامعه عراق بیش از گذشته به سمت استقلال رأی و کنش سیاسی حرکت کرده است. جریان صدر و مجموعه گروههای شیعی نزدیک به مقاومت، توانستند در فضای انتخاباتی دست بالا را پیدا کنند؛ جریانی که اساس عملکرد آن بر استقلال تصمیمگیری، تقویت ساختار داخلی و کاهش مداخله خارجی است.
این نتیجه برای واشنگتن یک شکست آشکار بود؛ زیرا مسیر آینده عراق را از چارچوب مطلوب آمریکا خارج کرد و ابتکار عمل را به خواست مردم و نیروهای ملی عراقی بازگرداند.

ایران پاسخ حمله اسرائیل را در انتخابات عراق دریافت کرد
سیدجلال دهقانی فیروزآبادی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در یک گفتوگوی تلویزیونی اظهار کرد که یکی از اصلیترین نظریهپردازان و استراتژیستهای ضدّ مقاومت در آمریکا، «مایکل نایتس» است که هماکنون در اندیشکده واشنگتن فعالیت میکند. وی پیشتر تفنگدار نیروی دریایی آمریکا بوده و حدود ۱۵ سال در منطقه حضور مستقیم داشته است.
او با بیان اینکه مایکل نایتس که از ابتدای دولت دونالد ترامپ تاکنون هفت مقاله درباره عراق منتشر کرده بود، پس از انتخابات اخیر عراق، مجموعهای از توییتها را منتشر کرد و حتی این بار نوشتههای خود را در قالب مقاله نیز ارائه نکرد، افزود: در همین مجموعه توییتها، نسبت به نخستوزیر و چهرههایی که آمریکا آنها را نسبت به جریان مقاومت مناسبتر میداند نیز انتقاد مطرح میکند.
این کارشناس مسائل سیاسی گفته که به گفته نایتس، «برای نفوذ در عراق، آمریکا باید صرفاً بر نفوذ ساختاری یا همان نفوذ سخت تکیه کند؛ در غیر این صورت، کارگزارانی که در این نظام سیاسی به قدرت میرسند، درنهایت با ایران هماهنگ خواهند شد.» همچنین یکی از چهرههای شناختهشده در میان نواندیشان دینی – که اساساً رویکرد مقاومتی ندارد – آقای جمالالدین است. او پس از اعلام نتایج انتخابات عراق، تعبیری به کار برد و اظهار داشت که «ایران پاسخ حمله اسرائیل را در همین انتخابات عراق دریافت کرد.»

پیروزی جریانهای نزدیک به مقاومت، شکست سیاستهای آمریکا بود
حسن هانیزاده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: انتخابات اخیر پارلمانی عراق که از حساسترین انتخابات در طول دو دهه گذشته در این کشور بوده است، به دلیل اینکه از مدتها پیش آمریکا قصد داشت این انتخابات را مهندسی کند — به دلیل جایگاهی که پارلمان عراق در تصمیمگیریهای کلان سیاسی دارد — واجد اهمیت ویژهای بود. آمریکا و سفارت آن در بغداد برای پیروزی جریانهای سیاسی مخالف ایران هزینههای چند ده میلیون دلاری کرده و سعی داشتند این افراد که مخالف جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت هستند، در مجلس ششم نفوذ دهند.
وی افزود: با این حال، آگاهی سیاسی مردم و اینکه اکثریت آنها مخالف حضور نظامی و سیاسی آمریکا در کشورشان هستند، باعث شد اکثریت مردم علیرغم برخی انتقادها نسبت به جریانهای سیاسی، پای صندوقهای رأی حضور یابند. رأی بیش از ۵۶ درصد از کل واجدین شرایط، میتواند به عنوان نشانه رشد و آگاهی سیاسی ملت عراق تلقی شود.
کارشناس مسائل خاورمیانه تصریح کرد: بنابراین پیروزی جریانهای سیاسی نزدیک به محور مقاومت و ایران، شکست بزرگی برای سیاستهای آمریکا محسوب میشود؛ سیاستهایی که بر مدیریت آینده پارلمان عراق تمرکز داشت اما با شکست مواجه شد. در واقع، آمریکاییها باید در محاسبات سیاسی خود در عراق آگاهانهتر عمل کنند و تجدید نظر نمایند، زیرا این انتخابات پیام بسیار مهمی برای آمریکا و جامعه جهانی داشت: اکثریت ملت عراق کنار مقاومت و جمهوری اسلامی ایران هستند.
هانی زاده در پایان گفت: پیروزی مجدد جریان وابسته به آقای محمد شیاع، نخستوزیر فعلی، و همچنین جریان نوری المالکی نشان میدهد که شیعیان عراق آگاهی بالایی نسبت به رخدادهای منطقه، جهان و عراق دارند.
پس از شکست در انتخابات، عقدهگشاییهای جدید آمریکا در راه است
به گزارش ایمنا، ناکامی در انتخابات، پایان تلاشهای واشنگتن نیست. انتظار میرود فشارها در حوزههای مختلف افزایش یابد، فشارهایی چون محدود کردن روابط انرژی با ایران، تلاش برای تضعیف حشدالشعبی و گروههای مقاومت عراقی، اعمال فشارهای اقتصادی از طریق سیستم بانکی و دلار و تشدید جنگ رسانهای برای ایجاد شکاف در جامعه عراق.
این ابزارها سالها است که در سیاست آمریکا علیه کشورهای مستقل بهکار میروند، اما تجربه نشان داده مردم و نهادهای ملی عراق در برابر این فشارها مقاومت کردهاند و بار دیگر نیز احتمال دارد همین مسیر را خواهند پیمود.


