پزشکیان و سیاست پساقهرمانانه؛ یا رئیسجمهوری که نمیخواهد قهرمان باشد
رویداد۲۴| روزبه کردونی – پژوهشگر سیاست عمومی و مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در یادداشتی نوشت: در سپهر سیاست ایران تصویر سیاستمدارِ قهرماننما همواره حضوری پررنگ داشته است؛ چهرههایی که یا خود را نجاتدهنده میدانند یا چنین روایتی را به جامعه القا میکنند. این الگو، نه تنها در بزنگاههای بحرانی نمیتواند اعتماد ایجاد کند، بلکه در بلندمدت نیز منجر به تنازع با نظام حکمرانی، فرسایش مشارکت اجتماعی، ایجاد چرخه معیوب امیدواری و سرخوردگی،کاهش اعتماد عمومی و نهادینهنشدن فرآیندهای تصمیمگیری جمعی میشود. در چنین زمینهای، ظهور چهرهای مانند دکتر مسعود پزشکیان با گفتمان و رویکردی پسا قهرمانه که از هرگونه تمایل به قهرمان بودن پرهیز دارد ، توجهبرانگیز و شایسته احترام و پاسداشت است.
معتقدم دو مؤلفه کلیدی در رفتار و گفتمان پزشکیان، او را از بسیاری از سیاستمداران متمایز میسازد: اعتماد عمومی احاد مردم به صداقت او و پرهیز آگاهانه او از سندرم قهرمان (Heroic Syndrome) . پزشکیان نه خود را منجی میداند و نه در پی خلق تصویری ماورایی از توان مدیریتیاش است. او به صراحت محدودیتها را میپذیرد، از انحصار موفقیت پرهیز میکند و مردم را به ایفای نقش فعال در حل مسائل فرا میخواند. در واقع، او بهجای ساختن یک روایت قهرمانمحور، بر رهبری مشارکتی و اخلاقمدار تأکید دارد. این رویکرد، در تقابل با گفتمان غالبی است که در آن مسئولان و مدیران با خودپنداری نجاتبخشانه (savior self-perception)، تمام بار مسئولیت را بر دوش میگیرند و از پذیرش نقد و مشارکت دیگران گریزاناند. نتیجه چنین نگرشی، تصمیمگیریهای شتابزده، نادیدهگرفتن کارشناسان مستقل، افزایش انتظارات غیرواقعبینانه عمومی و در نهایت، تضعیف اعتماد به ساختار حکمرانی است. این مسیر، از یکسو جامعه را به سمت نوعی فرهنگ سیاسیِ غیرکنشگر سوق میدهد؛ فرهنگی که در آن مردم، بهجای مشارکت، صرفاً منتظر اقدام قهرمانان فرضی باقی میمانند و از سوی دیگر باعث ایجاد تنازع و تعارض در ساختار حکمرانی میشود.
در چارچوب ساختار حکمرانی ایران، ریاستجمهوری با رویکرد قهرمانمحور نهتنها ناکارآمدی نهادی به همراه دارد، بلکه میتواند بهمثابه یک تهدید بالقوه برای ثبات نظام حکمرانی نیز تلقی شود. رئیسجمهوری که خود را تنها منجی کشور بداند، بهمرور از فرآیندهای جمعی فاصله میگیرد، دستاوردهای اجرایی، سیاستی را پشتوانه جاه طلبیهای سیاسی قرار میدهد و فرایندهای حل مساله را به انحراف میکشاند. این شکاف، اعتماد بین لایههای حاکمیت را تضعیف کرده و زمینهساز تنش در سطوح تصمیمگیری میشود. از این منظر، پرهیز از سندرم قهرمان نهفقط یک فضیلت شخصی، بلکه ضرورتی برای افزایش شانس حل مسائل و موفقیت های سیاسی سیاستی اجتماعی است.
تحلیل گفتمان و رصد نشانههای رفتاری مسعود پزشکیان در این ایام اما نشان میدهد، پزشکیان رئیس جمهوری است که تمایلی به قهرمان بودن ندارد و با پرهیز از افتادن در دام سندرم قهرمان، الگویی از رهبری پساقهرمانانه (post-heroic leadership) را به نمایش میگذارد. واکاوی مولفههای گفتمانی او نمایانگراین است که او ، نشانی از کیش شخصیت ندارد. به جای آن، تأکید بر همکاری، تواضع و میانداری سیاسی و همراهی و هماهنگی با رهبری نظام و وفاداری به حل مسائل مردم در گفتار و رفتار و عملکردش مشهود است. چنین الگویی، نهتنها اعتماد عمومی را بازسازی میکند، بلکه زمینه را برای تحول پایدار سیاستی و مشارکت مدنی و ائتلاف فراگیر برای حل مسائل را فراهم میسازد.
با این حال، یک نکته کلیدی را نباید نادیده گرفت: حتی فروتنترین سیاستمداران نیز بدون سازوکارهای نهادیِ محافظتکننده ممکن است در گذر زمان، به دام خودقهرمانپنداری بیفتند. از اینرو، تقویت نهادهایی که از این گفتمان مشارکتی و اخلاقی رئیسجمهور پشتیبانی میکنند، برای پایداری این نوع از مدیریت اجرایی ضروری است.
جمع بندی آنکه در دورانی که بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، جامعه را بیش از هر زمان دیگری به سوی امیدهای نجاتبخش و تکیه بر مدیران رویافروش سوق میدهند، ظهور سیاستمداری که از نقش قهرمان فاصله میگیرد و مردم را به بازیگری جمعی دعوت میکند، یک تحول معنادار است. دکتر پزشکیان، با تداوم در این مسیر میتواند تصویرسازی جدیدی از سیاست ورزی در ایران را نیز ایجاد کند. نوعی از سیاست ورزی که با میانداری و فروتنی و پرهیز از تنازع ، موفق به حل مساله و آشتی دادن سیاست با زندگی مردم بدون ایجاد تعارض با نظام حکمرانی می شود.