تحلیل دادههای توئیتر و ینستاگرام/ چه تصویری از رئیسجمهور در فضای مجازی شکل گرفت؟
تحلیل کمی و کیفی محتوا در پلتفرمهای توییتر، تلگرام، اینستاگرام و ایتا، با تمرکز موردی بر توییتر فارسی، نشان میدهد که تصویر رئیسجمهور در فضای مجازی تصویری ناپایدار، احساسی و عمدتاً منفی است
در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی در ایران به یکی از اصلیترین میدانهای شکلگیری تصویر سیاستمداران تبدیل شدهاند؛ میدانی که در آن، روایت رسمی دولتها اغلب در رقابت با روایتهای غیررسمی، انتقادی و گاه سازمانیافته قرار میگیرد.
به گزارش جماران، بررسی دادههای شبکههای اجتماعی درباره بازنمایی مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، در بازه تابستان و مهر ۱۴۰۴ نشان میدهد تصویر او بیش از آنکه بر پایه برنامهها و سیاستهای اعلامی دولت شکل گرفته باشد، تابعی از واکنش کاربران به بحرانها، رویدادهای ناگهانی و منازعات گفتمانی بوده است.
تحلیل کمّی و کیفی محتوا در پلتفرمهای توییتر، تلگرام، اینستاگرام و ایتا، با تمرکز موردی بر توییتر فارسی، نشان میدهد که تصویر رئیسجمهور در فضای مجازی تصویری ناپایدار، احساسی و عمدتاً منفی است؛ تصویری که اگرچه در مقاطعی کوتاه بهواسطه حمایتهای نمادین یا مواضع بینالمللی تعدیل شده، اما هیچگاه به یک روایت پایدار و اعتمادساز تبدیل نشده است.
قلههای زمانی و سیاست بحرانمحور
دادههای زمانی استخراجشده نشان میدهد که تولید محتوا، میزان بازدید و حضور کاربران پیرامون پزشکیان، در چهار مقطع مشخص به اوج رسیده است.
نخستین و مهمترین قله به تیرماه ۱۴۰۴ و همزمان با جنگ دوازدهروزه بازمیگردد. در این مقطع، حجم بیسابقهای از مطالبات، انتقادات و پرسشهای مستقیم کاربران خطاب به رئیسجمهور در توییتر و تلگرام شکل گرفت. تحلیل احساسات نشان میدهد که در این دوره بیش از هفتاد درصد محتوای تولیدشده بار منفی داشته است.
نبود روایت شفاف از سوی دولت و سکوت یا واکنشهای دیرهنگام، باعث شد تصویر «رئیسجمهور غایب در بحران» در ذهن بخش قابلتوجهی از کاربران تثبیت شود؛ تصویری که در ماههای بعد نیز بارها بازتولید شد.
در مردادماه و همزمان با طرح موضوع کریدور زنگزور و پیامدهای توافق ۱۷ مرداد میان ارمنستان، آذربایجان و آمریکا، موج جدیدی از محتوا شکل گرفت. اگرچه این موضوع بیش از آنکه مستقیماً به دولت چهاردهم مربوط باشد، به سطح کلان سیاست خارجی و امنیت ملی بازمیگشت، اما جایگاه ریاستجمهوری موجب شد پزشکیان بهطور خودکار در کانون انتقادات قرار گیرد. کاهش شدت این موج در هفتههای بعد، نشان میدهد که افکار عمومی در نبود موضعگیری فعال و اقناعکننده دولت، بهسرعت از موضوع عبور کرده و به بحران بعدی منتقل شده است.
در شهریورماه، کوتکردن توییت رهبر انقلاب توسط حساب کاربری پزشکیان بهعنوان تلاشی برای بهرهگیری از حمایت نمادین رهبری مورد توجه قرار گرفت.
دادهها نشان میدهد که این اقدام، اگرچه در کوتاهمدت بازدید و تعامل بالایی ایجاد کرد، اما واکنش کاربران بهشدت دوگانه بود. حامیان دولت آن را نشانه وحدت و هماهنگی ارزیابی کردند، در حالی که منتقدان، این اقدام را بهمثابه پنهانشدن پشت مرجعیت رهبری و گریز از پاسخگویی اجرایی تفسیر کردند. همین دوگانگی باعث شد اثر این موج نیز ماندگار نباشد.
آخرین قله به مهرماه و سخنرانی رئیسجمهور در سازمان ملل بازمیگردد. اگرچه این سخنرانی بازتاب قابلتوجهی در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشت، اما تحلیل دادهها نشان میدهد که اثرگذاری آن عمدتاً کوتاهمدت بوده است.
شکاف میان ادبیات صلحمحور و مذاکرهگرایانه رئیسجمهور در عرصه بینالمللی با واقعیتهای ملموس زندگی روزمره مردم، از جمله تورم، مشکلات معیشتی و محدودیتهای اینترنتی، باعث شد بخش بزرگی از کاربران این سخنرانی را نمادین و فاقد دستاورد عملی تلقی کنند.

مقایسه کمی محتوا در پلتفرمهای مختلف نشان میدهد که تلگرام و ایتا بیشترین حجم تولید محتوا درباره پزشکیان را به خود اختصاص دادهاند. در تلگرام، بهویژه در گروهها، حجم بالای بحثها حاکی از اعتماد کاربران به این فضا برای تبادل نظر و تحلیل است. در ایتا نیز تمرکز بالای محتوا نشاندهنده فعالبودن جریانهای اصولگرا و رسانههای داخلی در این بستر است. با این حال، میزان اثرگذاری این دو پلتفرم در شکلدهی به افکار عمومی کلان، در مقایسه با توییتر و اینستاگرام، محدودتر است.
توییتر فارسی، با وجود جمعیت کاربری کمتر، همچنان مهمترین و در عین حال چالشیترین بستر برای بازنمایی تصویر رئیسجمهور محسوب میشود. دادهها نشان میدهد که ماهیت انتقادی این فضا، همراه با حضور پررنگ رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، موجب شده روایتهای منفی و بحرانمحور بیشترین بازدید و تعامل را کسب کنند. در این میان، فعالیت گسترده رسانههایی مانند ایران اینترنشنال در تولید و بازنشر محتوا، نقش مهمی در جهتدهی به گفتمان انتقادی داشته است.
شبکهها، کنشگران و قطبیسازی
تحلیل شبکهای توییتر پیرامون پزشکیان نشان میدهد که چند خوشه فعال شکل گرفته است که در میان آنها، شبکههای نزدیک به جریان پایداری و همچنین شبکه سلطنتطلبان بیشترین میزان سازمانیافتگی و هماهنگی را داشتهاند. این دو جریان، اگرچه از نظر ایدئولوژیک در تضادند، اما در عمل در بازتولید تصویر منفی از دولت چهاردهم همپوشانی قابلتوجهی داشتهاند. در مقابل، حامیان دولت و اصلاحطلبان بیشتر بهصورت واکنشی و فردی عمل کردهاند و فاقد شبکه منسجم برای روایتسازی بودهاند.
دادههای مربوط به بازنشر، لایک و ریتوئیت نیز این الگو را تأیید میکند. محتوای پرریتوئیت اغلب به اکانتهای وابسته به جریانهای منتقد سازمانیافته تعلق داشته، در حالی که محتوای حمایتی بیشتر بهصورت پراکنده و مقطعی دیده شده است. اینعدم توازن شبکهای، یکی از عوامل اصلی غلبه روایتهای منفی در توییتر فارسی است.
مضمونها، احساسات و نقش طنز
تحلیل محتوایی نشان میدهد که سیاست خارجی و جنگ، با حدود ۳۷ درصد، بیشترین سهم از مضامین توییتهای پربازدید را به خود اختصاص دادهاند. پس از آن، موضوعات اقتصادی و اینترنتی قرار دارند که غالباً با انتقادات شخصی از رئیسجمهور همراه شدهاند. تحلیل احساسات نشان میدهد که حدود هفتاد درصد محتوا بار منفی دارد، در حالی که محتوای مثبت به حدود ده درصد محدود میشود.
در این میان، استفاده گسترده از طنز، طعنه و میمسازی نقش مهمی در بازتولید و تثبیت تصویر پزشکیان داشته است. توییتهایی با لحن کنایهآمیز، مانند برجستهسازی دوگانه پزشکیان–جلیلی با اشاره به «عدم کفایت سیاسی»، بازنشر بالایی داشته و به قطبیسازی بیشتر فضا دامن زدهاند. این نوع محتوا، به دلیل جذابیت احساسی، اغلب بیش از تحلیلهای جدی دیده و بازنشر شده است.

جمعبندی و تحلیل نهایی
برآیند دادهها نشان میدهد که مسعود پزشکیان در این بازه زمانی، بیش از آنکه بهعنوان یک کنشگر فعال و برنامهمحور در ذهن کاربران ظاهر شود، به محلی برای بیان بحرانهای ساختاری و انتظارات برآوردهنشده تبدیل شده است. تصویر او در شبکههای اجتماعی محصول یک تقابل چندجانبه است: از یکسو رسانههای خارجی و جریانهای مخالف نظام، از سوی دیگر رقبای داخلی سازمانیافته، و در نهایت شهروندان ناراضی که مطالبات اقتصادی و اجتماعی خود را بیپاسخ میبینند.
در چنین شرایطی، ضعف اصلی دولت نه صرفاً در حوزه عملکرد، بلکه در خلأ روایتسازی مؤثر و مستمر قابلمشاهده است. تا زمانی که روایت رسمی دولت نتواند پیش از بحرانها و مستقل از آنها شکل بگیرد، فضای مجازی همچنان روایتهای جایگزین و اغلب منفی را بازتولید خواهد کرد. دادهها نشان میدهد که سرمایه نمادین پزشکیان بهعنوان سیاستمداری صادق و مردمی هنوز از بین نرفته است، اما استمرار وضعیت کنونی میتواند این سرمایه را نیز بهتدریج فرسوده کند.
برای رسانههای داخلی و سیاستگذاران، این یافتهها حامل یک پیام روشن است: مدیریت تصویر رئیسجمهور در عصر شبکههای اجتماعی، نیازمند راهبرد ارتباطی فعال، چندلایه و مبتنی بر داده است؛ راهبردی که بتواند از دل بحرانها، روایت بسازد، نه آنکه صرفاً به آنها واکنش نشان دهد.


