نئولیبرالیسم به مثابه معشوق همه دولت ها / نقدی بر ساده بینی جامعه شناسان امروزی /کاهش ارائه خدمات دولتی در نظام سلامت و آموزش نئولیبرالیسم است؟

دوگانه‌انگاری کاذبی اذهان را تسخیر کرده است؛ به‌گونه‌ای که اقتصاد یا می‌تواند دولتی و سوسیالیستی باشد یا نئولیبرالیستی و مبتنی بر بازار آزاد. اگر کسی سخن از کاهش مداخله دولت و حرکت به سوی اقتصاد بازار به میان آورد، به معاشقه با نئولیبرالیسم متهم می‌شود و اگر کسی از هزینه بسنده و کافی دولت در آموزش و بهداشت باکیفیت حمایت ‌کند، گویی به هم‌آغوشی با سوسیالیسم و دولت‌ بزرگ فکر می‌کند. روح سرگردان نئولیبرالیسم آنچنان برای برخی جدی شده است که از نئولیبرالیسم چینی و سوئدی و حتی ایرانی سخن می‌گویند. برای رهایی از این دوگانه کاذب و سطحی‌نگری و پرنکردن اذهان دانشجویان با چنین مغلطه‌هایی، مطالعات عمیق‌تر و جدی‌تری لازم است.

این که اقتصاد ایران سوسیالیستی است یا نئولیبرالیستی است، در میان چپ و راست دانشگاهی دارای هوادارانی است. اما بیشتر مطالب در رد یا اثبات این موضوع، فاقد عمق کافی علمی بوده است. برای مثال دکتر حمزه نوذری عضو هیات علمی دانشگاه در رد نظریه کسانی که اقتصاد نئولیبرال بر ایران حاکم بوده، در نهایت اذعان می کند که «

مفهوم‌ نئولیبرالیسم تبدیل به یک واژه معمول در ادبیات دانشگاهی شده است؛ به‌طوری که در کلاس‌های کارشناسی نیز مدام از این سخن گفته می‌شود که لیبرالیسم روح حاکم بر زمانه ما شده است. اغلب گفته می‌شود سیاست و ساختار اقتصاد ایران نیز نئولیبرالیستی است و این یکی از عجیب‌ترین ادعاهایی است که شنیده می‌شود.

ادعایی بس گزافه و غیرمتقن مبتنی بر شواهدی ضعیف. بسیاری از اصحاب علوم انسانی ادعا می‌کنند بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سیاست نئولیبرالیستی بر فضای اقتصادی ایران حاکم شده و تاکنون ادامه داشته است.برخی نیز معتقدند از اواسط دهه ۱۳۸۰ شاهد شدت‌گرفتن سیاست‌های نئولیبرالیستی در ایران هستیم. چنین افرادی برای ادعای خود شواهدی از کاهش حضور دولت در عرصه آموزش، به‌ویژه آموزش عالی و بهداشت ارائه می‌کنند.

به‌ عبارتی، پولی‌شدن آموزش و بهداشت را نشانه‌ای متقن و محکم برای صدور حکم نئولیبرالی‌بودن سیاست‌ها در ایران می‌دانند. آن ها معتقدند نئولیبرالیسم همه جا حضور دارد؛ چه جامعه دینی باشد، چه جامعه‌ای دیکتاتوری باشد و حتی در کشورهای سوسیال‌دموکراسی نیز نئولیبرالیسم رخنه کرده است. گویی شبحی است که بر فراز همه جوامع در حال پرواز است یا به‌مثابه جنی است که بدن‌ها را تسخیر کرده است. به نظر می‌رسد در چنین تفکری، هر کجا اقتصاد بازار و محاسبه عقلایی وجود دارد، زیر سر نئولیبرالیسم است. هر جا دولت به جهت فشار ضرورت‌ها و ناتوانی‌ها در ارائه خدمات بازمی‌ماند، عامدانه و عاقلانه دست به گردن نئولیبرالیسم انداخته است.

برای مثال، ماکس وبر ۱۲۰ سال پیش کوشیده است آنچه را می‌تواند اقتصاد بازار باشد، تعریف کند؛ بدون اینکه به بازار آزاد خودانگیخته معتقد باشد. او اقتصاد تنظیم‌شده، نه هدایت‌شده و برنامه‌ریزی‌شده را دنبال می‌کرد که در درون یک چارچوب نهادینه از یک سو ضمانت‌ها و ضوابط قانونی را ارائه دهد و از سوی دیگر تضمین کند که آزادی‌های اقتصادی موجب عدم تعادل اجتماعی نشود. چنین طرز فکری از نظر جامعه‌شناسان ساده‌بین امروزی، نشانه‌ای از رسوخ روح نئولیبرالیسم در وبر است.

دوگانه‌انگاری کاذبی اذهان را تسخیر کرده است؛ به‌گونه‌ای که اقتصاد یا می‌تواند دولتی و سوسیالیستی باشد یا نئولیبرالیستی و مبتنی بر بازار آزاد. اگر کسی سخن از کاهش مداخله دولت و حرکت به سوی اقتصاد بازار به میان آورد، به معاشقه با نئولیبرالیسم متهم می‌شود و اگر کسی از هزینه بسنده و کافی دولت در آموزش و بهداشت باکیفیت حمایت ‌کند، گویی به هم‌آغوشی با سوسیالیسم و دولت‌ بزرگ فکر می‌کند. روح سرگردان نئولیبرالیسم آنچنان برای برخی جدی شده است که از نئولیبرالیسم چینی و سوئدی و حتی ایرانی سخن می‌گویند. برای رهایی از این دوگانه کاذب و سطحی‌نگری و پرنکردن اذهان دانشجویان با چنین مغلطه‌هایی، مطالعات عمیق‌تر و جدی‌تری لازم است.

پیشنهادی باخبر