آینده آمریکا در سایهی نبرد ماسک و ترامپ
هنگامی که ایلان ماسک، غول فناوری، با اتهامات تند علیه دونالد ترامپ، از پروندهی جفری اپستین تا درخواست استیضاح، به میدان میآید، بهنظر میرسد که چیزی بیش از یک دعوای لفظی در جریان است.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - درگیری میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ یک نقطهی عطف تاریخی است. این جدال، که از اختلاف بر سر یک لایحهی مالیاتی آغاز شد و به اتهامات سنگین دربارهی پروندهی جفری اپستین، تهدید به قطع قراردادهای دولتی و حتی درخواست استیضاح رئیسجمهور کشیده شد، تنها یک نزاع شخصی نیست.
روندهای نهفته در درگیری: قدرت، پول و افکار عمومی
تنش میان ماسک و ترامپ که زمانی متحدان نزدیک بودند، نشاندهندهی یک شکاف عمیق در میان نخبگان آمریکا است. ماسک که با هزینهی ۳۰۰ میلیون دلاری در انتخابات ۲۰۲۴ از ترامپ و جمهوریخواهان حمایت کرد و حتی بهعنوان رئیس «دپارتمان کارایی دولت» منصوب شد، بهسرعت از یک مشاور به یک دشمن تبدیل شد. این تغییر ناگهانی، که با انتقاد ماسک از لایحهی مالیاتی و افزایش بدهی ۳۶.۲ تریلیون دلاری آمریکا آغاز شد، نشان میدهد که اتحادهای سیاسی در آمریکا دیگر پایدار نیستند. اتهامات ماسک دربارهی ارتباط ترامپ با پروندهی اپستین و درخواست او برای استیضاح و جانشینی جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، نشاندهندهی یک جاهطلبی سیاسی است که فراتر از نقش سنتی یک کارآفرین میرود.
پیشنهاد ماسک برای تشکیل یک حزب جدید که نماینده «۸۰ درصد میانهروها» باشد، نشانهای از این است که او به دنبال بازتعریف سیاست آمریکا است. این حزب، اگر شکل بگیرد، میتواند با جذب رأیدهندگانی که از قطببندی دوحزبی خسته شدهاند، معادلات انتخاباتی را تغییر دهد. با توجه به نفوذ ماسک در ایکس، که به او امکان میدهد مستقیماً با میلیونها نفر ارتباط برقرار کند، این احتمال وجود دارد که یک جنبش سیاسی جدید با حمایت مالی و رسانهای او ظهور کند و جمهوریخواهان و دموکراتها را به چالش بکشد.
تأثیر اقتصادی و شکنندگی بازارها
سقوط ۱۴.۳ درصدی سهام تسلا در پی این درگیری نشان داد که بازارهای مالی تا چه حد به تنشهای سیاسی و رسانهای حساس شدهاند. تهدید ترامپ به قطع یارانهها و قراردادهای دولتی اسپیسایکس که نقش حیاتی در برنامههای فضایی آمریکا دارد، نشاندهندهی یک واقعیت دیگر است؛ اقتصاد مدرن به شدت به فناوری و افراد کلیدی وابسته است. ماسک، با کنترل تسلا، اسپیسایکس و استارلینک، نهتنها یک کارآفرین، بلکه یک ستون اصلی زیرساختهای اقتصادی و نظامی آمریکا است.
اگر ماسک به تهدیدات خود ادامه دهد یا به سمت ایجاد یک جنبش سیاسی مستقل حرکت کند، ممکن است شاهد نوسانات بیشتری در بازارها باشیم. برای مثال، اگر او تصمیم بگیرد سرمایهگذاریهای خود را از آمریکا خارج کند یا تمرکز بیشتری بر بازارهای جهانی بگذارد، این امر میتواند به کاهش اعتماد سرمایهگذاران و رکود اقتصادی منجر شود. برعکس، اگر او موفق شود یک حزب جدید را تأسیس کند، ممکن است با جذب سرمایهگذاران جدید، اقتصاد را به نفع خود بازسازی کند.
نقش رسانههای اجتماعی در هدایت افکار عمومی
درگیری ماسک و ترامپ عمدتاً در فضای مجازی رخ داد، جایی که ایکس به میدان اصلی نبرد تبدیل شد. ماسک با استفاده از این پلتفرم نهتنها لایحهی مالیاتی ترامپ را «شرمآور» خواند، بلکه اتهامات سنگینی دربارهی پروندهی اپستین مطرح کرد و حتی خواستار استیضاح رئیسجمهور شد. این نشان میدهد که رسانههای اجتماعی دیگر تنها ابزار اطلاعرسانی نیستند، بلکه سلاحهایی برای شکلدهی به افکار عمومی و حتی سرنگونی دولتها هستند. پاسخهای تند ترامپ در تروث سوشال و اظهاراتش دربارهی «دیوانه شدن» ماسک نیز نتوانست موج ایجادشده توسط ماسک را خنثی کند. این تقابل نشاندهندهی برتری نسبی پلتفرمهایی مانند ایکس بر رسانههای سنتی و حتی شبکههای اجتماعی کوچکتر مانند تروث سوشال است.
اگر ماسک به سرمایهگذاری در ایکس ادامه دهد و آن را به یک پلتفرم بیطرفتر یا حتی حامی جنبشهای میانهرو تبدیل کند، این پلتفرم میتواند به مرکز ثقل گفتمان سیاسی آمریکا تبدیل شود. این امر میتواند رسانههای سنتی مانند فاکسنیوز یا سیانان را به حاشیه براند و نقش روزنامهنگاران را به تحلیلگران شبکههای اجتماعی تقلیل دهد. اما این روند خطراتی نیز دارد: قطببندی بیشتر، انتشار اطلاعات نادرست و افزایش نفوذ افرادی که منابع مالی عظیم در اختیار دارند.
آمریکا در تقاطع آشوب و بازسازی
با توجه به این روندها، آیندهی آمریکا را میتوان در قالب یک سناریوی کلان تصور کرد که در آن درگیری ماسک و ترامپ بهعنوان یک کاتالیزور، مسیر سیاست، اقتصاد و رسانه را تغییر میدهد. این سناریو دو احتمال اصلی را در بر میگیرد: ظهور یک نظم سیاسی جدید یا فروپاشی در قطببندی و بیثباتی.
سناریوی خوشبینانه: تولد یک نیروی میانهرو
در این سناریو، پیشنهاد ماسک برای تشکیل یک حزب جدید به ثمر مینشیند. او با استفاده از ثروت خود، نفوذ در ایکس و حمایت از رأیدهندگانی که از دوحزبی سنتی خسته شدهاند، یک جنبش سیاسی میانهرو ایجاد میکند. ماسک، با تکیه بر تجربهاش در کاهش نیمدرصدی هزینههای دولت در نقش قبلیاش، برنامههایی برای اصلاح مالیاتی و سرمایهگذاری در فناوریهای سبز و فضایی ارائه میدهد. این امر نهتنها جایگاه او را بهعنوان یک رهبر سیاسی تثبیت میکند، بلکه اقتصاد آمریکا را به سوی نوآوریهای بیشتر سوق میدهد.
در این سناریو، اسپیسایکس و استارلینک بهعنوان ستونهای اصلی اقتصاد و امنیت ملی آمریکا باقی میمانند، و تهدیدات ترامپ به قطع قراردادهای دولتی به دلیل وابستگی دولت به این شرکتها عملی نمیشود. ایکس نیز به یک پلتفرم بیطرفتر تبدیل میشود که گفتمان سیاسی را از قطببندی به سوی اجماع هدایت میکند. با این حال، این سناریو نیازمند آن است که ماسک بتواند از اتهامات جنجالی مانند پروندهی اپستین فاصله بگیرد و اعتماد عمومی را جلب کند. اگر او موفق شود، ممکن است شاهد ظهور یک رئیسجمهور غیرسنتی باشیم که از دل فناوری و رسانه برخاسته است.
سناریوی بدبینانه: آشوب و قطببندی
در سناریوی مقابل، درگیری ماسک و ترامپ به تشدید قطببندی در آمریکا منجر میشود. اتهامات ماسک دربارهی اپستین، اگرچه بدون شواهد قطعی، پایگاه حامیان ترامپ را خشمگین میکند و به اعتراضات خیابانی و تنشهای اجتماعی دامن میزند.
تهدیدات ترامپ به قطع قراردادهای اسپیسایکس، هرچند بهطور کامل عملی نشود، باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران به شرکتهای فناوری میشود و اقتصاد آمریکا را به سمت رکود سوق میدهد. ماسک که تمرکز روزافزونش بر سیاست اعتراضات در کارخانههای تسلا را افزایش داده، با چالشهای داخلی در شرکتهایش مواجه میشود و نمیتواند جنبش سیاسی خود را به سرانجام برساند.
در این سناریو، ایکس به جای تبدیل شدن به یک پلتفرم بیطرف، به میدان نبرد روایتهای متضاد تبدیل میشود و اطلاعات نادرست در آن گسترش مییابد. آمریکا ممکن است با یک بحران سیاسی عمیق مواجه شود که در آن هیچ حزب یا فردی نمیتواند اجماع ایجاد کند. این امر میتواند به کاهش نفوذ جهانی آمریکا منجر شود، بهویژه اگر کشورهای رقیب مانند چین از این آشوب برای تقویت جایگاه خود استفاده کنند. نقش رسانههای سنتی نیز در این سناریو به حداقل میرسد، و افکار عمومی بهطور کامل در دست پلتفرمهای اجتماعی و افراد قدرتمندی مانند ماسک خواهد بود.
چالشها و موانع پیشرو
۱. شکنندگی اتحادهای سیاسی
تجربهی همکاری کوتاهمدت ماسک و ترامپ نشان داد که اتحادهای سیاسی در عصر دیجیتال شکنندهاند. اگر ماسک بخواهد یک جنبش سیاسی جدید راهاندازی کند، باید از تکرار این اشتباهات اجتناب کند و پایگاه پایداری از حامیان بسازد. این امر نیازمند تعادل میان جاهطلبیهای شخصی و نیازهای عمومی است.
۲. وابستگی اقتصادی به فناوری
اقتصاد آمریکا به شدت به شرکتهایی مانند اسپیسایکس وابسته است. هرگونه اقدام علیه ماسک میتواند عواقب ناخواستهای برای امنیت ملی و اقتصاد داشته باشد. این وابستگی، هم یک فرصت برای ماسک است و هم یک محدودیت، زیرا او باید میان منافع شرکتهایش و جاهطلبیهای سیاسیاش تعادل برقرار کند.
۳. مدیریت افکار عمومی
اتهامات ماسک دربارهی اپستین، اگرچه جنجالی بود، بدون شواهد قطعی میتواند به اعتبار او آسیب بزند. در آینده، او باید از انتشار اطلاعات حساس بدون پشتوانه اجتناب کند تا اعتماد عمومی را حفظ کند. در غیر این صورت، ممکن است بهعنوان یک عامل آشوبساز شناخته شود.
آیندهای در گرو انتخابهای امروز
نبرد میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ یک نقطهی عطف در تاریخ آمریکا است. این درگیری که از یک اختلاف سیاستی به یک جنگ رسانهای و سیاسی تمامعیار تبدیل شد، نشان داد که قدرت در عصر جدید نه در کاخ سفید، بلکه در پلتفرمهای دیجیتال و دست افرادی مانند ماسک متمرکز شده است.
برای تحقق سناریوی خوشبینانه، ماسک باید از نفوذ رسانهای و ثروت خود برای ایجاد اجماع استفاده کند، نه تشدید درگیریها. اما اگر این تنشها ادامه یابد، آمریکا ممکن است به سوی یک بحران عمیق حرکت کند که نهتنها سیاست داخلی، بلکه جایگاه جهانی آن را تضعیف میکند. آیندهی آمریکا به انتخابهای امروز ماسک، ترامپ و میلیونها شهروندی بستگی دارد که در این طوفان دیجیتال گرفتار شدهاند.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات