به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات رسانه های بین المللی به نقل از واشنگتن پست نوشت:
واشنگتن پست در تحلیلی با اشاره به استراتژی امنیت ملی جدید دولت ترامپ مینویسد که شعار محوری این سند «تبدیل دوباره آمریکا به یک قدرت منطقهای» است. بر اساس این گزارش، این استراتژی با نقد «دههها سیاست خارجی آمریکا به عنوان هژمون جهانی»، منافع ملی را «محدودتر» تعریف کرده و اولویت را به «حیاط خلوت» خود در نیمکره غربی میدهد. نویسنده استدلال میکند که این رویکرد با توجه به جایگاه کنونی آمریکا به عنوان «قدرتمندترین کشور تاریخ» که منافعش سراسر جهان را دربرمیگیرد، «غیرمنطقی» است و «عواقب گستردهای» برای خود آمریکا و جهان خواهد داشت. وی هشدار میدهد که کنارهگیری آمریکا میتواند جهان را «بیثبات و آشفته» کند.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
اگر شعار خاصی بتوان به استراتژی امنیت ملی جدید دولت ترامپ پیوند زد، آن شعار ساده است: دوباره آمریکا را به یک قدرت منطقهای تبدیل کن. این سند با حمله به دههها سیاست خارجی آمریکا که ایالات متحده را به عنوان یک هژمون جهانی میدید، آغاز میشود.
در عوض به ما گفته میشود که ایالات متحده باید منافع خود را بسیار محدودتر تعریف کند. استراتژی امنیت ملی میگوید منافع بنیادین آمریکا باید در همسایگیاش، یعنی نیمکره غربی باشد، جایی که از دکترین مونرو و «نتیجهگیری ترامپ» یاد میکند.
ایالات متحده قدرتمندترین کشور در تاریخ است و این قدرت در واقع در سه دهه گذشته رشد کرده است. این کشور نمیتواند بدون عواقب گسترده، خود را به آنچه در حیاط خلوت خودش میگذرد محدود کند.
درک دورانی که رئیسجمهور جیمز مونرو دکترین همنام خود را در سال ۱۸۲۳ اعلام کرد، مهم است. ایالات متحده یک جمهوری کشاورزی کوچک با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت بود. سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهانی ۲.۶ درصد بود، حدود یک دهم میزان امروز.
مونرو استقلال چندین کشور آمریکای لاتین را به رسمیت شناخت و به قدرتهای بزرگ اروپا هشدار داد که برای استعمار مجدد آنها دخالت نکنند. او از یک دکترین ضداستعماری و ضدمداخلهگرایی دفاع میکرد.
امروز، محدود کردن ایالات متحده به آن چشمانداز، مضحک به نظر میرسد. اولویتدادن به حیاط خلوت آمریکا باعث میشود واشنگتن بر یکی از کماهمیتترین مناطق جهان از نظر اقتصادی متمرکز شود.
هنگام تدوین استراتژی مهار که جنگ سرد را برد، دیپلمات جورج کنان استدلال کرد که پنج مرکز قدرت اقتصادی در جهان وجود دارد. کنان فکر میکرد که ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که مراکز غیرشوروی دیگر نسبت به واشنگتن دوستانه باقی میمانند.
امروز، فرد آن فهرست را اصلاح میکند اما استراتژی اساسی یکسان خواهد بود: مراکز عمده قدرت اقتصادی را دوستانه نگه دار. استراتژی امنیت ملی در عوض، استراتژی آمریکا را به بخش پیرامونی اقتصاد جهانی میبندد. استراتژی امنیت ملی سندی گسسته است که بخشهایی را که به ظاهر توسط نویسندگان مختلف نوشته شدهاند، به هم میچسباند. این سند مکرراً با خود در تضاد است و مطالب پیش پاافتاده را تأیید میکند.
آنچه دولت ترامپ پیشنهاد میدهد چندان متفاوت از چیزی نیست که انزواطلبان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ پیشنهاد میدادند: دور ماندن از امور اروپا و سرکوب مهاجرت.
استراتژی امنیت ملی ترامپ وسواس گونه مهاجرت را به عنوان یک تهدید امنیت ملی دنبال میکند و نزدیک میشود به این استدلال که بزرگترین تهدید کنونی، مهاجرت به داخل کشور خود و مهاجرت به اروپاست.
وضعیت جهانی امروز بسیار شبیه به دهه ۱۹۲۰ است. ایالات متحده تنها کشوری در جهان است که ظرفیت حفظ ثبات سیستم بینالمللی را دارد. کنارهگیری آن از جهان خلأ قدرت ایجاد خواهد کرد.
یک قرن پیش، آمریکا از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کرد و سیستم بینالمللی فروپاشید. امروز، یک آمریکای منزوی، جهان را بیسکان، ناپایدار و آشفته رها خواهد کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.


