فتح بیدردسر تلویزیون با سریالهای کرهای
سریالهای کرهای در دو دهه اخیر به پدیدهای جهانی تبدیل شدهاند و ایران نیز از این موج بیسابقه بینصیب نمانده است. وقتی یک سریال قدیمی مثل «افسانه جومونگ» حتی در بازپخشهای مکرر همچنان مخاطب را پای تلویزیون مینشاند، این واقعیت خود را آشکار میکند که ارتباط مردم با این آثار اتفاقی نیست و یک الگوی مشخص در شکلگیری این محبوبیت وجود دارد. این در حالی است که سریالهای ایرانی سالهاست با افت کیفیت، کاهش جذابیت و ناتوانی در ایجاد پیوند احساسی با مخاطبان مواجه شدهاند. اما دلیل این فاصله فزاینده چیست؟ کرهایها چگونه سریالسازی را به یک صنعت قدرتمند تبدیل کردهاند؟
راز ارتباطی که قطع نمیشود
سریالهای کرهای توانستهاند نوعی پیوند عاطفی میان خود و مخاطب ایجاد کنند؛ پیوندی که هم نسلهای جوان را جذب میکند و هم در میان قشر مسن طرفداران گستردهای دارد. این پیوند از چند عامل ریشه میگیرد. کرهایها داستانهایی مینویسند که بر پایه احساسات انسانی شکل میگیرد و در عین حال دراماتیزه شدن آن احساسات را با تکنیکهای حرفهای تقویت میکنند. شخصیتها در این سریالها مسیر تحول دارند و مخاطب میتواند آن تغییرات را لمس کند و با آن پیش برود. یک شخصیت در سریالهای کرهای ناگهان از صفر به صد نمیرسد و این روند آهسته و دقیق، امکان همذاتپنداری را افزایش میدهد.
در مقابل، بسیاری از سریالهای ایرانی در سالهای اخیر از خلق شخصیتهای چندلایه فاصله گرفتهاند و داستانها اغلب روندی شتابزده پیدا کردهاند. مخاطب وقتی احساس میکند شخصیتها باورپذیری ندارند، با آنها همراه نمیشود و در نهایت داستان برای او اهمیتی پیدا نمیکند.
داستانهایی که روی ریتم بنا میشوند
یکی از نقاط قوت مهم سریالهای کرهای، ریتم استاندارد و قابلاعتماد آنهاست. ریتم در این آثار نهتنها کند نمیشود، بلکه در هر قسمت یک تبدیل یا کشف تازه اتفاق میافتد و مخاطب احساس میکند وارد یک مسیر منظم و جذاب شده است. کرهایها بهخوبی میدانند که هر قسمت باید انگیزهای برای ادامه تماشا ایجاد کند و به همین دلیل هیچ اپیزودی بدون هدف درامنویسی تولید نمیشود.
در سریالهای ایرانی ریتم معمولاً دچار کشوقوسهای شدید میشود. بسیاری از سریالها برای پر کردن زمان آنتن ساخته میشوند و این موضوع باعث میشود داستان از ریتم بیفتد یا بیدلیل کش پیدا کند. حلقههای خالی درام، صحنههای طولانی، دیالوگهای تکراری و نبود پیشبرد منطقی ماجرا باعث شدهاند مخاطب بعد از چند قسمت خسته شود و سریال را رها کند.
تبدیل سریالسازی به یک صنعت واقعی
کره جنوبی برخلاف ایران، سریالسازی را یک حوزه فرهنگی صرف نمیبیند؛ آنها این حوزه را یک صنعت تمامعیار تعریف کردهاند. دولت کره از اوایل سال ۲۰۰۰ با سیاستگذاریهای دقیق تلاش کرد صادرات فرهنگی را به یکی از پایههای قدرت نرم کشور تبدیل کند. نتیجه این نگاه، شکلگیری شرکتهای بزرگ، آموزش نیروهای حرفهای، سرمایهگذاری مستمر و ایجاد رقابت در حوزه تولید سریال بود.
کرهایها بودجههای بزرگ را با آگاهی خرج میکنند، زیرا میدانند بازگشت مالی و فرهنگی آن قابلتوجه خواهد بود. در این میان، نقش شبکههای جهانی و پلتفرمهایی مانند نتفلیکس نیز بهطور مستقیم صنعت سریالسازی کره را تقویت کرده است. همکاری این کشور با بازیگران اقتصادی بزرگ موجب شده است سریالهای آنها در سراسر جهان قابل دسترس باشند و از نظر کیفیت تصویری، تدوین، موسیقی و بازیگری به استانداردهای جهانی نزدیک شود.
در نقطه مقابل، سریالسازی در ایران به دلیل محدودیتهای مالی، نبود سیاستگذاری فرهنگی پویا، دخالتهای غیرحرفهای و نبود رقابت واقعی، از مسیر صنعتی شدن دور شده است. بسیاری از پروژهها بدون برنامهریزی بلندمدت ساخته میشوند و نتیجه این فرایند، آثاری است که نه توان رقابت و نه ظرفیت ماندگاری دارند.
قهرمانهایی که تماشاگر را سر ذوق میآورند
سریالهای کرهای شخصیتهای قهرمان و ضدقهرمان را با دقت طراحی میکنند. آنها شخصیتهایی خلق میکنند که ضعف و قدرت توأمان دارند و در مسیر داستان با چالشهایی روبهرو میشوند که رشد آنان را ملموس میکند. حتی در سریالهای تاریخی مانند «افسانه جومونگ»، قهرمان بودن با پیچیدگیهای اخلاقی همراه است و مخاطب احساس میکند با یک انسان واقعی طرف است، نه یک الگوی غیرقابلدسترس. در سریالهای ایرانی شخصیتها اغلب یا بیش از حد مثبت هستند یا بیش از حد منفی و همین دوگانهسازی سطحی از جذابیت شخصیت میکاهد. مخاطب اگر نتواند شخصیت را باور کند، نمیتواند همراه او باقی بماند.
استانداردی که در جزئیات شکل میگیرد
کرهایها معتقدند کیفیت واقعی در جزئیات به وجود میآید، زیرا مخاطب در نهایت همین جزئیات را میبیند و با آنها ارتباط برقرار میکند. طراحی لباس، گریم، نور، فیلمبرداری و موسیقی در سریالهای کرهای با وسواس انتخاب میشود و این انتخابها باعث میشوند جهان سریال قابلباور و جذاب باشد. این توجه به جزئیات حتی در سریالهای کمبودجه هم دیده میشود و نشان میدهد صنعت سریالسازی کره ساختاری منسجم دارد.
در ایران بخش قابلتوجهی از سریالها از ضعف در طراحی صحنه، نورپردازی، گریم و میزانسن رنج میبرند. بسیاری از لوکیشنها تکراریاند و باعث میشوند فضای داستان از واقعیت فاصله بگیرد و انرژی تصویری اثر کاهش پیدا کند. مخاطب وقتی میبیند جزئیات بیاهمیت شمرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که کل اثر بیاهمیت است.
داستانهایی که جهان را تسخیر کردند
کرهایها نهتنها به بازار داخلی فکر کردهاند، بلکه خود را برای مخاطبان جهانی آماده کردهاند. آنها داستانهایی روایت میکنند که از دل فرهنگ کره میآید اما قابلیت جهانی شدن دارد. این سریالها درباره عشق، مرگ، عدالت، رقابت، خانواده و رهایی از رنج حرف میزنند؛ موضوعاتی که در هر فرهنگ و جامعهای قابل فهم است.
سریالهای ایرانی در سالهای اخیر بیشتر گرفتار محدودیتهای سختگیرانه و چارچوبهای تکراری شدهاند. همین محدودیتها باعث شدهاند سازندگان نتوانند قصههایی بسازند که جهانپذیری داشته باشد. وقتی سریالی فقط به یک چهارچوب بسته داخلی محدود میشود، طبیعی است که نتواند با مخاطب گسترده ارتباط برقرار کند.
نوآوری؛ حلقه گمشده سریالسازی ایران
سریالهای کرهای بهطور مداوم نوآوری میکنند و از تجربه کردن نمیترسند. آنها ژانرهای مختلف را ترکیب میکنند و ساختارهای تازهای میسازند. در سالهای اخیر سریالهایی تولید شدهاند که ترکیبی از فانتزی، ملودرام، تاریخی، جنایی و علمیتخیلی هستند و همین ترکیبها باعث شدهاند مخاطب همیشه چیزی تازه پیدا کند.
در مقابل سریالهای ایرانی معمولاً از تجربه کردن میترسند و همین ترس باعث شده که ساختارها تکراری شوند. مخاطب وقتی برای بار صدم قصهای مشابه از روابط خانوادگی و کشمکشهای تکراری میبیند، طبیعی است که رغبتی برای ادامه تماشا نداشته باشد.
بازار جهانی و اقتصاد سرگرمی
کره جنوبی سریالهایش را براساس منطق اقتصاد سرگرمی تولید میکند. این آثار نهتنها در داخل کشور میلیونها بیننده دارند، بلکه میلیاردها دلار درآمد برای صنعت سرگرمی کره ایجاد کردهاند. صادرات سریال، فروش حقوق پخش، گردشگری فرهنگی و حضور بازیگران کرهای در تبلیغات جهانی نشان میدهد که این صنعت کاملاً سودآور است.
در ایران صنعت سرگرمی هیچگاه بهطور واقعی تعریف نشده است. بسیاری از تولیدات نه بر اساس نیاز بازار بلکه بر اساس سفارشهای مقطعی ساخته میشوند. همین نبود نگاه اقتصادی موجب شده که کیفیت فدای سرعت و هزینه فدای موفقیت بلندمدت شود. نتیجه این روند، تولید آثاری است که قابلیت صادرات ندارند و نمیتوانند حتی در بازار داخلی موفق شوند.
حال چگونه فاصله را کم کنیم؟
سریالسازی ایرانی برای بازگشت به مسیر اصلی باید به صنعتی شدن فکر کند. این مسیر با آموزش نیروهای حرفهای، آزادی خلاقیت، ایجاد رقابت واقعی، جذب سرمایه، توجه به جزئیات و تلاش برای ساخت آثار جهانپذیر ممکن میشود. مخاطب ایرانی همچنان تشنه سریال خوب است و اگر سریالی با استاندارد بالا تولید شود، اعتماد او دوباره به تلویزیون و پلتفرمهای داخلی بازمیگردد.
محبوبیت گسترده سریالهای کرهای در ایران به دلیل ترکیبی از عوامل احساسی، تکنیکی، ساختاری و صنعتی به وجود آمده است. این سریالها توانستهاند با خلق شخصیتهای انسانی، ریتم جذاب، داستانهای جهانپذیر و تولید حرفهای، مخاطب را در هر سن و سلیقهای همراه خود کنند. در مقابل، سریالسازی ایران با افت کیفیت، نبود نوآوری، مشکلات ساختاری و محدودیتهای متعدد مواجه شده است. اگر صنعت سریالسازی ایران نتواند خود را به استانداردهای جهانی نزدیک کند، فاصله امروز به شکافی عمیقتر تبدیل میشود.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات




