قراردادهای نجومی فوتبال با چاشنی تبعیض ورزشی و نارضایتی اجتماعی

در سالهای اخیر، رشد فزاینده و بیضابطه قراردادهای مالی در فوتبال حرفهای، به مسئلهای حساس و محل مناقشه در عرصههای اجتماعی و اقتصادی بدل شده است.
مبالغ سرسامآوری که برخی بازیکنان دریافت میکنند، نهتنها باعث ایجاد شکاف درونورزشی میان رشتههای مختلف شده، بلکه نارضایتیهای گستردهای را نیز در میان افکار عمومی و طبقات مختلف جامعه به وجود آورده است.
در جامعهای که بخش بزرگی از مردم با حداقل دستمزد زندگی میکنند و برخی حتی زیر خط فقر تعریفشده قرار دارند، انتشار اخبار مربوط به قراردادهای میلیاردی بازیکنان فوتبال، گاه نوعی توهین به واقعیت زندگی روزمره مردم تعبیر میشود.
این مقایسه ناخواسته، اما اجتنابناپذیر، اغلب منجر به بروز احساس فقر، سرخوردگی، تبعیض و بیعدالتی میشود؛ احساساتی که میتواند حتی پیامدهای اجتماعی نگرانکنندهای هم در پی داشته باشد.
فشار هواداران و تصمیمات احساسی مدیران
اما این چرخه صرفاً با تصمیم مدیران باشگاهها شکل نمیگیرد بلکه نقش هواداران در بالا رفتن بیرویه رقم قرارداد بازیکنان انکارناپذیر است. فضای احساسی و هیجانی ایجادشده در شبکههای اجتماعی، خواستههای گاه غیرواقعبینانه از باشگاهها برای حفظ یا جذب بازیکنان خاص، و فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر مدیران ورزشی، گاهی مدیران را به سمت امضای قراردادهایی سوق میدهد که فراتر از منطق مالی و اصول حرفهای باشگاهداری است.
برخی مدیران برای جلوگیری از نارضایتی و خنثیسازی موجهای انتقادی، ناچار میشوند باجهایی خارج از عرف به بازیکنان بدهند؛ مبالغی که از بودجه عمومی باشگاهها، که غالباً از منابع دولتی یا عمومی تأمین میشود، پرداخت میشود و عملاً نوعی بیعدالتی ساختاری را رقم میزند.
با این حال، نمیتوان صرفاً هواداران را مقصر دانست. مسئولیت اصلی بر عهده مدیرانی است که باید به جای تصمیمگیری تحت فشار فضای مجازی، با تدبیر، شفافیت مالی و توجه به منافع بلندمدت باشگاه، در مقابل این روند ایستادگی کنند. از سوی دیگر، نقش رسانهها و نهادهای ناظر نیز در شفافسازی و آگاهسازی جامعه و هواداران بسیار مهم است.
خلأهای قانونی و راههای دور زدن قوانین
هر چند در طول سالها و فصول اخیر سازمان لیگ فوتبال در کنار فدراسیون سعی کردهاند با وضع قوانینی از جمله سقف قرارداد، سقف بودجه و سقف افزایش قرارداد بازیکنان با درصدی معین و تعریف شده، کمی از حجم این نابهسامانی بکاهند، اما گاهی بازیکنان با همکاری مدیران و گاهی هم باشگاهها به نوعی با دور زدن قوانین و استفاده از خلأهای قانونی موجود به اهداف خود رسیدهاند تا ضمانت اجرایی چنین قوانینی عملاً محل سوال قرار گیرد.
در هر حال به نظر میرسد آگاهیبخشی به هواداران، شفافسازی منابع مالی باشگاهها، اجرای سقف دستمزدها و ایجاد قوانین دقیق در حوزه نقلوانتقالات، میتواند گامی موثر در راستای مهار این بازار افسارگسیخته باشد؛ بازاری که اگر بدون اصلاح ادامه پیدا کند، نهتنها به فوتبال آسیب میزند بلکه به شکافهای اجتماعی نیز دامن خواهد زد.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات