hvjhgugvb

از زمان پرونده لوینسکی تا امروز، چه تغییراتی در ساختار سیاسی و اخلاق سیاسی آمریکا رخ داده است که سبب شده رسوایی‌ای به این گستردگی، جایگاه سیاسی ترامپ را به مخاطره نیندازد؟

به گزارش سرویس جهان مشرق، زمانی بیل کلینتون به خاطر ارتباط با مونیکا لوینسکی، کارآموز دفتر قانون‌گذاری کاخ سفید که ۲۲ ساله و بالاتر از سن قانونی بود، تا مرز استیضاح در ایالات متحده پیش رفت. امروز اما، مسایل بسیار جدی‌تر درباره ارتباط رییس جمهور آمریکا با بزرگ‌ترین تبهکار جنسی فعال در قاچاق کودکان برای اهداف جنسی یعنی جفری اپستین فاش شده، اما نه تنها هیچ خبری از فشارهای سیاسی روی ترامپ نیست، بلکه روز به روز بر تجمیع قدرت در دستان او افزوده می‌شود.

نکته‌ی قابل‌تاملی که در این‌جا وجود دارد، و البته مجال مستقلی می طلبد، این است که در همان زمان که افکار عمومی ایالات متحده مشغول پرونده لوینسکی بود، جفری اپستین روابط خود را با هر دو چهره، هم کلینتون و هم ترامپ(که آن زمان تاجر املاک و شخصیت رسانه‌ای بود) آغاز کرده بود و نام هر دو رییس‌جمهور سابق و لاحق، در صدر مرتبطین(از نظر شهرت) با فساد عظیم اپستین قرار دارد.

از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم

از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم

اما موضوع این مقال این است که، از زمان پرونده لوینسکی تا امروز، چه چیز در آمریکا، ساختار سیاسی و اخلاق سیاسی در آمریکا(و دیگر ساحات مرتبط با موضوع) تغییر کرده که رسوایی به این بزرگی تاثیری از نظر به خطر افتادن جایگاه سیاسی برای ترامپ ندارد؟

در حالی که پرونده بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی در سال ۱۹۹۸ منجر به استیضاح شد، باید به تفاوت‌های ماهوی، زمانی و ساختاری توجه کنیم. پرونده کلینتون اساساً نه به خاطر خود رابطه (که در آمریکا خلاف قانون محسوب نمی شد)، بلکه به دلیل دروغگویی تحت سوگند در تحقیقات مربوط به اتهامات آزار جنسی دیگر (مانند پرونده پائولا جونز) و تلاش برای مانع‌تراشی عدالت پیش رفت. مجلس نمایندگان وقت(تحت کنترل جمهوری‌خواهان) او را استیضاح کرد، اما سنا (با اکثریت جمهوری‌خواه) او را تبرئه نمود، و محبوبیت کلینتون در آن دوره حتی افزایش یافت (به حدود ۷۳ درصد رسید).

از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم
مونیکا لوینسکی و بیل کلینتون، پیش از فاش شدن روابط خصوصی در سال ۱۹۹۸

در مقابل، ارتباط ترامپ با اپستین شامل دوستی طولانی‌مدت (حداقل ۱۵ سال)، پروازهای مشترک با هواپیمای اپستین، و حضور در مهمانی‌های مشترک است، اما ترامپ ادعا کرده که رابطه‌شان در سال‌های بعد قطع شد و هیچ اتهام مستقیم جنسی علیه او اثبات نشده است. اسناد فاش‌شده در سال ۲۰۲۵ (مانند فایل‌های وزارت دادگستری) شامل عکس‌ها و ارتباطات است، اما ترامپ آن‌ها را انکار کرده و حتی خواستار انتشار کامل فایل‌ها شده است.

با این حال، این رسوایی منجر به استیضاح یا فشار جدی نشده، و ترامپ قدرت خود را حفظ کرده است، حتی با وجود این که برخی جمهوری‌خواهان نگران تأثیر آن بر انتخابات ۲۰۲۶ هستند.

این تفاوت نشان‌دهنده‌ی تغییرات عمیق در ساختار سیاسی، اخلاق سیاسی و جامعه آمریکا از دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۵ است.

افزایش قطبی‌سازی حزبی و کاهش همکاری دوحزبی

یکی از بزرگ‌ترین تغییرات، شدت‌گیری قطبی‌سازی سیاسی است که از دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و تا ۲۰۲۵ به اوج رسیده است. در دوران کلینتون، جمهوری‌خواهان تحت رهبری نیوت گینگریچ (رییس مجلس نمایندگان وقت) استراتژی "جنگ تمام‌عیار" را اتخاذ کردند، که شامل حملات شخصی و رسانه‌ای بود. این رویکرد، که از تأییدیه‌های دادگاه عالی (مانند رابرت بورک و کلارنس توماس) شروع شد، سیاست را از بحث ایدئولوژیک به نبرد شخصی تبدیل کرد.

از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم
نقاشی عجیبی از بیل کلینتون که توسط FBI در یکی از املاک خصوصی اپستین کشف شد

اما حتی در آن زمان، همکاری‌هایی مانند اصلاحات رفاهی کلینتون با جمهوری‌خواهان وجود داشت. تا ۲۰۲۵، قطبی‌سازی به حدی رسیده که احزاب کم‌تر تمایل به حمله به رهبران خود دارند، مگر اینکه کنترل مخالفان قوی باشد. نظرسنجی‌های پیو و گالوپ نشان می‌دهند که از ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۴، درصد آمریکایی‌هایی که حزب مخالف را "تهدیدی برای کشور" می‌دانند، از حدود ۲۰ درصد به بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است.

این امر به دلایل زیر رخ داده است:

کژ-حوزه‌بندی (Gerrymandering) و انتخابات مقدماتی: مرزبندی‌های انتخاباتی به گونه‌ای طراحی شده که نماینده‌ها بیشتر نگران رأی‌دهندگان افراطی حزب خود هستند تا رأی‌دهندگان میانه‌رو. این باعث می‌شود جمهوری‌خواهان کمتر ترامپ را به چالش بکشند، حتی در رسوایی‌هایی مانند اپستین.

کنترل حزبی بر نهادها: در ۱۹۹۸، جمهوری‌خواهان کنترل مجلس را داشتند و توانستند کلینتون را استیضاح کنند. در ۲۰۲۵، ترامپ رئیس‌جمهور است و جمهوری‌خواهان کنترل کنگره را دارند، بنابراین فشار داخلی کم است. حتی وقتی فایل‌های اپستین فاش شد، ترامپ آن را "فریب دموکرات‌ها" خواند و پایگاهش حمایت کرد.

تأثیر ترامپ: ترامپ پدیده‌ای است که به "تفلون ترامپ" معروف شده – رسوایی‌ها (مانند پرداخت‌های سکوت، دو استیضاح قبلی) به او نمی‌چسبد، زیرا پایگاهش او را به عنوان مبارز علیه "سیستم" می‌بیند. این متفاوت از کلینتون است، که محبوبیتش بر اساس اقتصاد قوی بود، نه شخصیت کاریزماتیک مثلا «ضدسیستم».

تغییرات در اخلاق سیاسی و استانداردهای رفتاری رهبران: بن‌مایه‌ی اخلاق سیاسی آمریکا از "شخصیت مهم است" (در دهه ۱۹۹۰) به "نتایج مهم‌تر است" تغییر کرده است. در پرونده کلینتون، جمهوری‌خواهان بر "دروغگویی" تمرکز کردند و دموکرات‌ها دفاع کردند که "زندگی خصوصی، امر شخصی است". این بحث، استانداردهای اخلاقی را پایین آورد. برای مثال، کلینتون بعد از ماجرای لوینسکی، گفت "شخصیت مهم نیست" و محبوب ماند.

تا ۲۰۲۵، این روند تشدید شده و تبعات خاص خود را به جای گذاشته است:

تحمل بیشتر به رسوایی‌ها: رهبرانی مانند ترامپ با رسوایی‌های متعدد (از جمله ارتباط با اپستین) مواجه هستند، اما اگر نتایج اقتصادی یا ایدئولوژیک (مانند کاهش مالیات، سیاست‌های مهاجرتی) ارائه دهند، پایگاه رای ایشان چشم‌پوشی می‌کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که از ۱۹۹۸ تا حالا، درصد آمریکایی‌هایی که "اخلاق شخصی رئیس‌جمهور" را اولویت می‌دانند، کاهش یافته – از ۶۰ درصد به حدود ۴۰ درصد.

از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم
ترامپ و اپستین در یکی از مهمانی‌ها اپستین
از رسوایی کلینتون تا فضاحت ترامپ/ پول‌پاشی سیاسی و رسانه؛ موتور محرکه افول اخلاقی امریکایی‌ها +عکس و فیلم
کلینتون هم پایه ثابت مهمانی‌های خصوصی اپستین بود!

نقش ایدئولوژی و هویت: سیاست حالا بیشتر هویتی است. دموکرات‌ها از دهه ۲۰۱۰ به سمت مسائل هویتی (مانند حقوق LGBTQ+، عدالت نژادی) گرایش یافته‌اند، در حالی که جمهوری‌خواهان بر "ارزش‌های سنتی" تأکید دارند. این باعث می‌شود رسوایی‌ها اگر با ایدئولوژی همخوانی داشته باشند، نادیده گرفته شوند. برای مثال، ترامپ اپستین را "دوست قدیمی" خوانده بود، اما حالا فاصله می‌گیرد و پایگاه رای او(دست‌کم بخش اصلی آن) این ادعا را باور دارد.

کاهش اعتماد به نهادها: از ۱۹۹۸، اعتماد به دولت از ۴۰ درصد به کمتر از ۲۰ درصد افت کرده است. این امر باعث می‌شود رسوایی‌ها مانند اپستین (که شامل حذف فایل‌ها توسط وزارت دادگسنری شده) به عنوان "توطئه" دیده شوند، نه بحران اخلاقی.

نقش رسانه، فناوری و افکار عمومی

بدیهی است که رسانه‌ها نقش کلیدی در تغییر داشته‌اند:

-ظهور رسانه‌های حزبی: فاکس نیوز(تأسیس ۱۹۹۶) و MSNBC سیاست را به "جنگ فرهنگی" تبدیل کردند. در دوران کلینتون، رسانه‌ها رسوایی را پوشش دادند، اما حالا به واسطه‌ی اثر موسوم به «اتاق پژواک» در شبکه‌های اجتماعی (مانند X/Twitter) اجازه می‌دهند افراد فقط اخبار همسو ببینند. اتاق پژواک وقتی رخ می دهد که افراد در رسانه‌های اجتماعی تنها با همسویان با خود تعامل می کند و به مرور مرزها و چارچوب‌های ذهنی او از دنیای بیرون طبق همین روابط همسو شکل می گیرد.

-رسانه‌های اجتماعی و اطلاعات غلط: از ۲۰۱۰، پلتفرم‌ها قطبی‌سازی را افزایش دادند. فایل‌های اپستین در ۲۰۲۵ سریع پخش شد، اما ترامپ با توییت‌هایش آن را "فریب" خواند و حمایت گرفت. این متفاوت از ۱۹۹۸ است، که رسانه‌ها متمرکزتر بودند.

-پول در سیاست: رای دادگاه در پرونده موسوم به Citizens United (۲۰۱۰) مبنی بر برداشت محدودیت‌های کمک مالی به کارزارهای انتخاباتی، پول نامحدود را وارد سیاست کرد، به نحوی که احزاب را به اهداکنندگان مالی وابسته‌تر کرد. این باعث می‌شود رهبران مانند ترامپ (با حمایت مالی قوی) کم‌تر آسیب‌پذیر باشند.

جنبه‌های قانونی و اجتماعی دیگر

از لحاظ حقوقی، کلینتون به خاطر جرایم مشخص (دروغ تحت سوگند) پیگیری شد، اما ترامپ در پرونده‌ی اپستین، با وجود شواهد و گزارش‌های متعدد، هنوز متهم مستقیم نیست و بیش‌تر بحث ارتباط بین این دو مطرح است. تحقیقات فدرال ادامه دارد، اما بدون کنترل مخالفان، پیشرفت کند است.

جدای از این، تردیدی نیست که جامعه آمریکا نسبت به مسائل جنسی تحمل بیشتری دارد (پس از #MeToo)، اما قاچاق کودکان همچنان موضوعی حساس است. با این حال، در ۲۰۲۵، تمرکز عمومی بیشتر روی اقتصاد و مهاجرت است تا رسوایی‌ها.

نتیجه‌گیری

از ۱۹۹۸ تا ۲۰۲۵، آمریکا از سیاستی مبتنی بر همکاری به قطبی‌سازی شدید، رسانه‌های تقسیم‌کننده و اخلاقیات نتیجه‌گرا تغییر رویکرد داده است. این تغییرات باعث شده رسوایی اپستین برای ترامپ (با پایگاه قوی و کنترل حزبی) تهدیدی جدی نباشد، در حالی که کلینتون در محیطی کم‌تر قطبی استیضاح شد. برای اصلاح، نیاز به کاهش پول در سیاست، تقویت رسانه‌های مستقل و بازگشت به گفتگوی دوحزبی است – اما روند فعلی نشان‌دهنده ادامه همین مسیر فعلی است.

پیشنهادی باخبر