ایران برای بقا به چین نیاز دارد؟ | تهران و پکن ؛ اتحاد استراتژیک یا ضرورت تحمیلی ؟
رویداد۲۴| افشون استوار، دانشیار ایرانیتبار دانشکده نیروی دریایی آمریکا و پژوهشگر ارشد غیرمقیم در اندیشکده «انستیتو تحقیقات سیاست خارجی» است. او از متخصصان شناخته شده در حوزه سیاست و امنیت خاورمیانه و ایران محسوب میشود. استوار در یادداشتی در فارن افرز مدعی است که تغییرات اخیر در خاورمیانه، راهبردهای منطقهای تهران را با چالشهای تازهای مواجه کرده است.
به باور این نویسنده، تا زمانی که ایران نتواند ضعفهای بنیادین خود در حوزه دفاع هوایی و نظامی را جبران کند، حتی حرکت به سمت بمب اتم هم نمیتواند امنیت آن را تضمین کند.
ایران بدون حماس، حزبالله و اسد
استوار ادعا میکند: یک سال از دست دادنهای مداوم، راهبرد کلان ایران را به ویرانه تبدیل کرده است. نابودی تقریبا کامل حماس در غزه، تضعیف شدید گروه شبه نظامی حزبالله لبنان و فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه، ایران را از متحدان و نیروهایی که مدتها برای تهدید اسرائیل به آنها تکیه داشت، محروم کرد. در نتیجه، اسرائیل توانست در ماه ژوئن جنگ ۱۲ روزه خود علیه ایران را بدون نگرانی از گسترش درگیریهای منطقهای پیش ببرد. این جنگ، یکی از باورهای دیرینه درباره بازدارندگی ایران را در هم شکست: اینکه تهران میتواند به طور موثر به حملات آشکار و مستقیم علیه خاک خود پاسخ دهد. در عمل نیز این جنگ، سامانههای اصلی دفاع هوایی ایران را نابود کرد، توان موشکهای بالستیک را کاهش داد و جاهطلبیهای هستهای کشور را به عقب راند.
ایران بیتردید تلاش خواهد کرد تا قدرت از دست رفته خود را بازپس گیرد، اما تحولات منطقهای پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و تداوم مواضع نظامی تهاجمی اسرائیل، اقدامات تهران را برای بازسازی نفوذ خود، مانند مسلح کردن دوباره حزبالله، بسیار دشوارتر کرده است. در این شرایط بازسازی نیروهای نیابتی یا حرکت سریع به سمت بمب هستهای میتواند خطرات جدی برای ایران به همراه داشته باشد.
نقش چین در بازسازی توان دفاعی ایران
محتملترین گزینه ایران در کوتاه مدت، بازسازی دفاع نظامی از طریق گسترش همکاری با چین است. پکن تاکنون از جانبداری آشکار از یک جناح در خاورمیانه خودداری کرده بود، اما ممکن است محاسباتش تغییر کند. چین با توجه به افزایش تنشها میان اسرائیل و کشورهای عربی (به ویژه پس از حملات اسرائیل در سپتامبر به رهبران حماس در قطر) ممکن است فرصت تازهای در کمک به ایران برای بازیابی بخشی از قدرت ازدست رفته ببیند.
سقوط رژیم اسد در دسامبر گذشته (و مواضع ضدایرانی حاکمان جدید دمشق) به مانعی کمتر دیده شده برای توان ایران در بازسازی استراتژی منطقهای تبدیل شده است. سوریه طی دههها به طور مستقیم موشک و راکت در اختیار حزبالله قرار میداد؛ اسد همچنین اجازه میداد از خاک سوریه برای انتقال سلاح به لبنان استفاده شود.
بیشتر بخوانید:
پشت پرده سکوت چین در جنگ ایران و اسرائیل| آیا اتحاد ایران و چین ترک برداشته؟
احمد الشرع، رییس جمهور جدید سوریه، به صراحت اعلام کرده است که دیگر جایی برای نفوذ ایران در کشورش نیست. او به دنبال همکاری با رقبای ایران به ویژه ترکیه رفته است و شبه نظامیان تحت حمایت ایران را عامل بیثباتی سوریه دانسته است. او در مصاحبهای در فوریه ۲۰۲۵ مدعی شد که نیروهای نیابتی ایران تهدیدی برای مردم سوریه و «کل منطقه» هستند.
استوار در ادامه یادداشت خود تأکید میکند که تغییر وضعیت سیاسی در سوریه و کاهش نقش برخی گروههای همسو با ایران، شرایط را برای بازسازی شبکههای منطقهای تهران دشوار کرده است. او معتقد است که روندهای تازه در دمشق بر محدودیتهای ایران در زمینه حمایت لجستیکی از گروههای همپیمان اثرگذار خواهد بود. با این حال، به گفته او، ایران همچنان میتواند از برخی ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی منطقه برای حضور خود استفاده کند.
روسیه گرفتار اوکراین، چین تنها امید تهران
بخش مهمی از یادداشت استوار به چین اختصاص یافته است. او پیشبینی میکند که در شرایط جدید، پکن میتواند به شریک اصلی ایران برای بازسازی توان دفاعی تبدیل شود. چین طی سالهای اخیر روابط اقتصادی گستردهای با ایران داشته و به گفته نویسنده فارن افرز، ممکن است در حوزه دفاعی نیز همکاریهایی شکل گیرد؛ از جمله در زمینه سامانههای پدافندی یا تجهیزات هوایی.
استوار مینویسد: با توجه به برتری اطلاعاتی اسرائیل، هرگونه گام آشکار برای غنیسازی بیشتر، احتمالا دشمنان ایران را مطلع کرده و موج تازه و مخربتری از حملات به رهبری اسرائیل و شاید آمریکا را به دنبال خواهد داشت. حتی اگر ایران موفق به آزمایش یک سلاح هستهای و ساخت زرادخانهای کوچک شود، ناتوانی کنونی آن در دفاع از آسمان کشور باعث میشود این سلاحها بسیار آسیبپذیر باشند. بنابراین، توسعه سلاح هستهای به تنهایی نمیتواند بازدارندگی ایران را بازگرداند. بدون دفاع متعارف قوی یا نیروهای نیابتی کارآمد، سلاحهای هستهای میتوانند خود به یک نقطه ضعف تبدیل شوند.
قبل از هر چیز، ایران باید ضعفهای نظامی متعارف خود را برطرف کند تا شاید بازدارندگی و قدرت منطقهای ازدسترفتهاش را بازیابد. ایران در جنگ ۱۲ روزه توانست با حمله به مراکز جمعیتی اسرائیل هزینههایی تحمیل کند، اما سامانههای دفاعی اسرائیل با نرخ رهگیری بالا، موشکهای ایران را عملا بیاثر کردند. پس از نابودی سامانههای دفاع هوایی ایران، اسرائیل توانست به پرتابگرهای موشکی نیز ضربه بزند و توان ایران را برای حمله متقابل بیشتر تضعیف کند.
ایران چگونه زرادخانه خود را بازسازی میکند؟
اینکه ایران چگونه زرادخانه خود را بازسازی کند، به درسهایی بستگی دارد که فرماندهانش از جنگ اخیر گرفتهاند. هنوز اطلاعات زیادی درباره عملکرد سامانههای موشکی ایران در این جنگ در دست نیست، اما بیتردید فرماندهان ایرانی به درک بهتری از نقاط قوت و ضعف تسلیحات و تاکتیکهای خود رسیدهاند. این درسها مسیر سرمایهگذاری آینده را مشخص خواهند کرد: مثلا توسعه موشکهایپرسونیک داخلی یا سیستمهای پیشرفتهتر مانند «فاتح» و «خرمشهر-۴» و همچنین سامانههای دوربردی که از شرق ایران قابل پرتاب باشند و اسرائیل سختتر بتواند آنها را هدف قرار دهد.
نیاز به بازسازی دفاع هوایی حتی از موشکها هم فوریتر است. اسرائیل در ژوئن بیشتر سامانههای دفاع هوایی ایران در مناطق مرکزی و غربی کشور را نابود کرد، از جمله همه سامانههای روسی S-۳۰۰ که پیشرفتهترین تجهیزات ایران بودند. همچنین تعدادی از هواپیماهای نظامی ایران نیز نابود شدند. ایران حتی پیش از جنگ هم توانایی دفاع هوایی برابر یک دشمن قدرتمندتر را نداشت و اکنون ضعیفتر از قبل است.
ایران توان صنعتی لازم برای تولید سامانههای مورد نیاز را ندارد و باید به کمک خارجی متوسل شود. روسیه شریک اصلی دفاعی ایران بوده است، اما روابط پیچیده مسکو با اسرائیل باعث محدودیت کمکهایش شده و جنگ اوکراین نیز توان صادرات تسلیحاتی روسیه را کاهش داده است. به عنوان نمونه، ایران در سال ۲۰۲۳ قراردادی برای خرید جنگندههای سوخو-۳۵ امضا کرد، اما تاکنون تنها دو فروند از ۵۰ فروند سفارش شده تحویل داده شده است. با وجود احتمال پایبندی روسیه به این قرارداد در آینده، تاخیرها و محدودیتها ممکن است ایران را وادار به جستجوی گزینههای دیگر کند.
این وضعیت، چین را به بهترین گزینه ایران برای خرید تجهیزات نظامی تبدیل میکند. چین همواره در روابط خاورمیانهای خود تعادل ایجاد کرده است. این کشور به ایران در دور زدن تحریمهای نفتی کمک کرده و برخی پشتیبانیهای نظامی محدود ارائه داده است؛ از جمله کمک به توسعه موشکهای ضدکشتی. اما پکن هرگز به اندازهای از تهران حمایت نکرده که برتری آشکاری نسبت به همسایگان عربش، به ویژه عربستان سعودی، به ایران بدهد. با این حال، چین از انزوای ایران بهرههایی برده است، به ویژه خرید نفت ارزان از تهران.
اما این تعادل ممکن است دیگر ضرورتی نداشته باشد. در مارس ۲۰۲۳، ایران با میانجیگری چین روابط دیپلماتیک خود با عربستان سعودی را عادی کرد؛ اقدامی که یکی از محرکهای اصلی سیاست خاورمیانهای پکن را تغییر داد. با افزایش تنشها میان پکن و واشنگتن، ارزش راهبردی ایران برای چین بیشتر میشود. در سناریویی مانند بحران تایوان، چین میتواند با پیوند دادن بیشتر ایران به منافع خود، از تهران و نیروهای نیابتیاش بخواهد با هدف قرار دادن کشتیهای تجاری در دریای سرخ یا خلیج عمان، تمرکز نیروی دریایی آمریکا و متحدانش را تقسیم کند.
چین چگونه به ایران کمک میکند؟
یکی از شکافهای مهم ایران، دفاع هوایی است که چین میتواند پر کند. سامانه دفاع هوایی متحرک HQ-۹ چین مشابه سامانه پیشرفتهتر روسی S-۴۰۰ است. فروش این سامانه به ایران میتواند به بازسازی بخشی از توان دفاعی آسمان ایران کمک کند. ایران همچنین میتواند برای نوسازی نیروی هوایی خود به خرید جنگندههای J-۱۰ چینی فکر کند؛ جنگندهای که پاکستان در تنش کوتاهمدت با هند در ماه مه کارایی آن را ثابت کرده بود.
در کوتاهمدت، نه دفاع هوایی بهتر و نه ناوگان جنگندههای جدید، برتری اسرائیل و آمریکا بر ایران را از بین نخواهد برد. اما در میانمدت، این تغییرات میتواند حملات بعدی علیه ایران را سختتر و پرهزینهتر کند و مانع تشدیدهای مقطعی شود. دستکم، چنین تجهیزاتی به ایران زمان خواهد داد تا زرادخانه موشکی داخلی خود را بازسازی و بهبود بخشد و برای جنگی دیگر آماده شود. هرچه تهدید جنگ برای ایران دورتر به نظر برسد، ریسکهای کنونیاش برایش قابلتحملتر خواهد بود.
فارغ از اینکه چین چگونه به وضعیت ایران واکنش نشان دهد، جمهوری اسلامی در تنگنا قرار دارد. رهبران آن ممکن است به امید بقا در این بحران، راه ادامه در ناامنی و بیثباتی را برگزینند. یا شاید مسیر بسیار خطرناک دستیابی به سلاح هستهای را انتخاب کنند. اما چارچوبی که طی دو دهه گذشته امنیت ایران را تضمین میکرد، فرو ریخته است و این کشور تا زمانی که ضعفهای بنیادین نظامی متعارف خود را برطرف نکند، همچنان آسیبپذیر و ناامن خواهد ماند.