هزینه‌های پنهان اتلاف منابع؛ از جیب مردم تا سرمایه ملی

هزینه‌های پنهان اتلاف منابع؛ از جیب مردم تا سرمایه ملی

اتلاف گسترده انرژی و بازده پایین در مصرف نهایی، هر سال میلیاردها دلار هزینه به کشور تحمیل می‌کند و آینده اقتصادی و زیست‌محیطی ایران را با تهدیدی جدی روبه‌رو ساخته است.

به گزارش خبرنگار مهر، در حالی که ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان انرژی جهان شناخته می‌شود، سال‌هاست با پدیده‌ای شگرف اما کمتر دیده‌شده دست و پنجه نرم می‌کند: اتلاف بی‌رویه انرژی و راندمان پایین در نقطه مصرف نهایی. این شاخص مهم، مدت‌هاست تبدیل به نقطه ضعفی پنهان اما حیاتی در سیاست و اقتصاد ایران شده است. واقعیتی که نه فقط برق و گاز را هدر می‌دهد، بلکه رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و محیط زیست کشور را تهدید می‌کند.

در ظاهر، انرژی زیادی در کشور تولید می‌شود و شبکه گسترده انتقال آن را به شهروندان و صنایع می‌رساند، اما در واقعیت بخش قابل‌توجهی از این انرژی در ساختمان‌های ناکارآمد، تجهیزات قدیمی، خودروهای پرمصرف و صنایع غیراستاندارد به هدر می‌رود؛ بی‌آنکه ارزش افزوده‌ای برای جامعه ایجاد کند یا کمکی به معیشت مردم باشد. چنین اتلافی، به معنای هدر دادن ثروت ملی، افزایش انتشار آلاینده‌های زیست‌محیطی و همچنین کاهش قدرت رقابت‌پذیری اقتصاد است.

چهره‌های متعدد اتلاف؛ از خانه تا کارخانه، از شهر تا جاده

بر اساس گزارش‌های رسمی، شدت مصرف انرژی در ایران (یعنی میزان مصرف انرژی برای تولید هر واحد تولید ناخالص داخلی) بیش از دو برابر میانگین جهانی است. اگر جهان برای تولید یک دلار، ۰.۲ کیلوگرم نفت مصرف می‌کند، رقم مشابه برای ایران حدود ۰.۴۵ تا ۰.۵ کیلوگرم است. در بخش خانگی، سهم عمده گاز برای گرمایش و برق برای سرمایش به دلیل ساختمان‌های عموماً غیراستاندارد و مصرف‌گرایی بی‌ملاحظه عملاً هدر می‌رود. در بخش صنعت، ماشین‌آلات قدیمی و فرآیندهای ناکارآمد، برق و گاز را به آسانی می‌سوزانند و راندمان را پایین می‌آورند.

همچنین بخش حمل و نقل، با خودروهای غیر بهینه و گسترش بی‌حساب آن، سهم بزرگی در اتلاف انرژی دارد. آمارها نشان می‌دهد که خودروهای ایرانی تا دو برابر حالت استاندارد جهانی سوخت مصرف می‌کنند و سیستم حمل و نقل عمومی نیز از فناوری‌های روز جهان فاصله زیادی دارد. در کنار همه اینها، قیمت انرژی پایین، یارانه بدون هدف و نبود سیاست‌های راهبردی، فرهنگ مصرف را به‌گونه‌ای شکل داده که انگیزه‌ای برای بهینه‌سازی وجود ندارد.

چرا این روند تداوم یافته است؟

در تحلیل ریشه‌های این بحران، چند عامل بنیادین بیش از دیگر موارد خودنمایی می‌کند که قیمت‌گذاری غیرواقعی و نظام یارانه‌ای عامل نخست است؛ یارانه‌های کلان انرژی، عملاً مصرف بی‌رویه در خانه، صنعت و حمل و نقل را تشویق کرده‌اند. وقتی انرژی ارزان باشد، هیچ‌کس نگران خاموش بودن لامپ‌ها، هدررفت گرمایش یا کارکرد بی‌وقفه کولر نیست. این سیاست علاوه‌بر هزینه‌های بالای بودجه‌ای برای دولت، فرهنگ اتلاف و غفلت را نهادینه کرده است.

همچنین مورد بعدی ضعف جدی استانداردهای ساخت و تجهیزات است؛ زیرا اکثر ساختمان‌های کشور بدون عایق حرارتی مناسب ساخته شده‌اند و تجهیزات سرمایش و گرمایش موجود عمدتاً مصرف انرژی بالایی دارند. در صنعت، نوسازی به کندی پیش می‌رود و بسیاری از واحدها همچنان از فناوری‌های دهه شصت و هفتاد خورشیدی بهره می‌برند. در حمل و نقل نیز ضعف استاندارد خودروهای تولیدی و نبود معاینه فنی جدی، عملاً خودروها را به کانون اتلاف بدل کرده است‌ ضعف استاندارد خودروهای تولیدی و نبود معاینه فنی جدی، عملاً خودروها را به کانون اتلاف بدل کرده است.

ناآگاهی عمومی و کم‌رنگی فرهنگ صرفه‌جویی مبحث بعدی است؛ در نبود آموزش‌های فراگیر و تبلیغات اثربخش، جامعه نگرشی جدی به اهمیت انرژی و ضرورت بهینه‌سازی آن ندارد. مصرف بی‌رویه و گاه حتی تجملاتی، نشان مطلوبیت اجتماعی قلمداد می‌شود و مصرف‌کننده صرفه‌جو، گاه با ذهنیت خساست مواجه است.

مورد دیگر فرسودگی فناوری و کندی نوسازی است؛ تجهیزات خانگی، صنعتی و حمل و نقل در اغلب موارد قدیمی‌اند. سهم ورود فناوری‌های نوین و کم‌مصرف، به دلیل مشکلات واردات، تحریم‌ها و موانع داخلی، بسیار پایین و روند جایگزینی نیز نامناسب است.

همچنین نبود سیاست‌های انگیزشی هدفمند از دیگر عوامل است؛ به جز جریمه‌های نه چندان مؤثر برای پرمصرف‌ها و مشوق‌های ضعیف برای مقاوم‌سازی ساختمان‌ها یا جایگزینی فناوری‌های پرمصرف، عملاً سیاست مؤثری که باعث تغییر رفتار مصرف‌کننده شود، اجرا نشده است.

باید به ضعف نظارت، کنترل و پایش هوشمند نیز به عنوان عامل بعدی اشاره کرد؛ زیرا نبود سامانه‌های هوشمند مانیتورینگ مصرف، باعث می‌شود هیچ‌یک از مصرف‌کنندگان (خانگی، تجاری یا صنعتی) تصویر دقیقی از میزان مصرف خود یا منشأ هدررفت نداشته باشند. کنتورهای هوشمند در مقیاس ملی نصب نشده‌اند و مصرف‌کننده تا قبض آخر ماه، هیچ ایده‌ای از وضعیت خود ندارد.

تشریح عمق بحران و ضرورت ورود سریع به مسیر اصلاح

فرزاد آذری، استاد دانشگاه و کارشناس بهینه‌سازی انرژی، در گفتگویی با خبرنگار مهر، ضمن تحلیل دلایل این معضل، هشدار می‌دهد که ادامه این مسیر می‌تواند چالش‌های جبران‌ناپذیری رقم بزند.

به گفته وی، حفره اصلی اکنون سرمایه اجتماعی کشور را تهدید می‌کند؛ عادت به مصرف بی‌حساب انرژی نه فقط منابع کشور را تحلیل می‌برد، بلکه فرصت‌های توسعه پایدار را از نسل‌های آینده می‌گیرد. او تأکید می‌کند: شدت مصرف انرژی در ایران، نشانه شکاف عمیق میان بهره‌وری و فرهنگ مصرف است. این شکاف تا آنجا عمیق شده که حتی در صورت چهار برابر شدن قیمت جهانی نفت یا کاهش مصرف کشورهای رقیب، فشار اتلاف بر اقتصاد خانوارهای ایرانی همچنان پابرجا خواهد ماند.

آذری معتقد است که نبود دستگاه سیاست‌گذار مقتدر و هماهنگ، عامل اصلی ناکامی در مقابله با بحران اتلاف بوده است‌ نبود دستگاه سیاست‌گذار مقتدر و هماهنگ، عامل اصلی ناکامی در مقابله با بحران اتلاف بوده است؛ سال‌ها وعده تجهیز ساختمان‌ها به عایق‌بندی واقعی، تشویق به تعویض تجهیزات پرمصرف و حمایت از نوآوری در پنجره باقی مانده است. کسی حاضر نشده ساختار یارانه‌ها را اصلاح کند؛ چون تبعات اجتماعی و فشار سیاسی دارد. اما باید پذیرفت که امروز هزینه نکردن برای اصلاح، چیزی جز اتلاف عظیم ثروت ملی و عقب‌ماندگی طولانی‌مدت نخواهد بود.

او همچنین می‌گوید: در بسیاری کشورها، صرفه‌جویی ابتدا فرهنگی‌ست. جامعه باید بیاموزد که صرفه‌جویی به معنی فقر یا محرومیت نیست، بلکه نشانه مشارکت جمعی برای آینده‌ای پایدار است. این آموزش می‌بایست از مدارس، رسانه، و حتی سیاست‌های تعرفه‌ای آغاز شود. اما در ایران، هنوز صرفه‌جویی یک مطالبه جدی اجتماعی نیست. برای همین صنایع نیز علاقه‌ای به ارتقا فناوری یا مدیریت انرژی ندارند و سیاست‌گذار نیز هراسی از اجرای قوانین اثربخش ندارد.

هزینه‌های واقعی اتلاف انرژی؛ از جیب مردم تا سرمایه ملی

آذری تصریح می‌کند اتلاف بی‌رویه انرژی تنها یک بحث انتزاعی یا تئوری نیست. برآوردها نشان می‌دهد کشور سالانه معادل ده‌ها میلیارد دلار انرژی را بدون هیچ بازده اقتصادی، زیست‌محیطی یا اجتماعی از دست می‌دهد. این رقم معادل بودجه سالانه برخی وزارتخانه‌های کلیدی یا حتی درآمد نفتی سالیانه کشور است.

وی خاطرنشان می‌کند: از سویی دیگر، همین اتلاف خالص، به بار تورمی در بازار کالاها و خدمات دامن می‌زند. وقتی صنایع با هزینه بالا و راندمان پایین تولید می‌کنند، بخشی از این زیان ناگزیر در قیمت نهایی کالاها منعکس می‌شود. همچنین اتلاف انرژی، هزینه خدمات دولتی هر سال را بالاتر برده و وابستگی به ارز و واردات سوخت را افزایش داده است.

به گفته آذری اما شاید فاجعه‌آمیزترین پیامد اتلاف انرژی، تأثیرات زیست‌محیطی آن باشد؛ مصرف بی‌رویه سوخت‌های فسیلی و برق، به تولید آلاینده‌های عظیم منجر می‌شود؛ بحران ریزگردها و کاهش کیفیت هوای کلان‌شهرها تنها یک جلوه از این پیامدهای سو است. از سوی دیگر، هدررفت آب در نیروگاه‌های بخاری که راندمان پایینی دارند، تهدید جدی برای منابع آبی کشور است.

مصادیق عینی اتلاف: بیان آمار و واقعیت‌های روزمره

از مجموع بیش از ۱۳ میلیون مشترک خانگی گاز، کمتر از ۱۵ درصد واحدهای مسکونی، عایق حرارتی مؤثر دارند.

بیش از ۶۰ درصد مصرف سالانه برق بخش خانگی و تجاری صرف گرمایش و سرمایش می‌شود، در حالی که با اصلاح تجهیزات و عایق‌بندی می‌توان این عدد را تا ۴۰ درصد کاهش داد.

صنعت سیمان، فولاد و پتروشیمی ایران، بین ۲۰ تا ۴۰ درصد بیش از استاندارد جهانی انرژی مصرف می‌کنند.

بیش از ۸۰ درصد خودروهای موجود در ناوگان فعال کشور، معیارهای بازده مصرف سوخت اتحادیه اروپا را رعایت نمی‌کنند.

نرخ اتلاف انرژی در سامانه‌های قدیمی حمل و نقل عمومی تا ۵۰ درصد ظرفیت است.

چگونه جهان بر بحران اتلاف انرژی فائق آمد؟

در اروپا و شرق آسیا، بهینه‌سازی مصرف و افزایش بازده نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی بوده است. کشورهای چین، آلمان و ژاپن، با برنامه جامع تعویض تجهیزات، ایجاد مشوق‌های مالی برای ساختمان‌های کم‌مصرف و فرهنگ‌سازی گسترده، موفق به کاهش بیش از ۳۰ درصدی شدت مصرف انرژی ظرف دو دهه شدند. سامانه‌های هوشمند مانیتورینگ، تعرفه‌های پلکانی انگیزشی، حمایت از ساخت تجهیزات بهینه و جریمه پرمصرف‌ها، نقش کلیدی در این موفقیت داشته است.‌

راهکارهای کلیدی برای عبور از بحران؛ نظر و تحلیل متخصصان

آذری تاکید می‌کند که راه اصلاح چند شاخه دارد که می‌توان به شرح زیر دسته بندی کرد؛

۱. تنظیم واقعی قیمت انرژی با حمایت از دهک‌های آسیب‌پذیر؛ افزایش تدریجی قیمت انرژی برای اقشار پرمصرف و حمایت جبرانی برای کم‌درآمدها، راهکار آزموده شده جهانی برای کنترل اتلاف است.

۲. الزام عایق‌بندی و ارتقا ساختمان‌های قدیمی؛ تعیین استانداردهای الزام‌آور برای ساخت و نوسازی، هوشمندسازی کنتورهای مصرف و اعطای تسهیلات برای عایق‌سازی و جایگزینی تجهیزات کم‌بازده.

۳. مشوق‌های مالی برای ارتقا فناورانه صنایع و حمل و نقل؛ کاهش تعرفه‌های واردات تجهیزات کم‌مصرف، اعطای تسهیلات بانکی و معافیت مالیاتی برای صنایع و حمل و نقل که فناوری خود را مدرن کنند.

۴. فرهنگ‌سازی جامع و آموزش همگانی؛ برنامه‌های آموزشی همگانی از مدارس تا رسانه‌ها با محور «انرژی سرمایه ملی است» و گسترش «برچسب‌های مصرف» برای کالاها.

۵. ایجاد سامانه ملی پایش هوشمند انرژی؛ الزام نصب کنتورهای هوشمند در سه سال و برقراری سامانه مانیتورینگ عمومی برای اطلاع‌رسانی و هشدار به مردم و صنعت.

۶. تقویت نقش شرکت‌های دانش‌بنیان و فناور؛ حمایت از استارتاپ‌های حوزه بهینه‌سازی انرژی، توسعه تجهیزات بومی و ایجاد اکوسیستم نوآوری در بخش مصرف.

۷. تدوین برنامه الزام‌آور برای صنایع پرمصرف؛ وضع قوانین سخت‌گیرانه برای شرکت‌های پرمصرف و الزام به ارائه گزارش‌های سالانه مصرف و برنامه‌های کاهش اتلاف.

ضرورت عبور از عادت اتلاف به طلوع بهره‌وری ملی

به گزارش مهر، بحران اتلاف انرژی و بازده پایین در بخش مصرف نهایی، امروز دیگر چالشی صرفاً اقتصادی یا مدیریتی نیست؛ موضوع، امنیت انرژی، آینده رفاهی و زیست‌محیطی کشور را هدف گرفته است. اگرچه چشم‌انداز رفع این معضل ساده نیست و نیاز به عزم، سرمایه و تحول فرهنگی دارد، اما گذر جهان از این بحران نشان می‌دهد که راه اصلاح باز است.

ایران، با منابع عظیم انرژی و ظرفیت ویژه انسانی و فناورانه، می‌تواند طی دهه آینده الگویی نوین برای بهره‌وری انرژی در منطقه شود. اما این موفقیت، آغازی دارد: یک تصمیم شجاعانه و یک سیاست جامع برای عبور از عادت اتلاف و حرکت به سوی طلوع بهره‌وری ملی.

پیشنهادی باخبر

تبلیغات