برخی از تحلیلگران معتقدند با پاسخ ایران به نامه رئیسجمهور آمریکا، امروز توپ در زمین ترامپ و امریکاست تا اقدام به اعتمادسازی کرده و دستورالعملی برای انجام مذاکرات ارائه کنند؛ همانطور که وزیر امور خارجه و مسئول مذاکرات نیز اعلام کرده که «اکنون توپ در زمین امریکاست تا به پیشنهاد ایران پاسخ بدهد.»
سرعت رخدادها درخصوص مناسبات ارتباطی ایران و ایالاتمتحده به اندازهای سریع شده که هر روز باید انتظار تحول و حادثه تازه را داشت. در آخرین تحولات از این دست، ایران پاسخ نامه ترامپ را ارسال و بخشهایی از محتوای آن را نیز فاش کرد. در پاسخی که به نامه ترامپ هر چند ایران ایده مذاکره را پذیرفته، اما تلویحا از مقامات امریکایی خواسته که برنامهای عملیاتی برای انجام این مذاکرات را ترسیم کنند.
به گزارش اعتماد، از سوی دیگر مقامات ایرانی با استفاده از دیپلماسی عمومی تلاش کردند تا رویکرد تقویت مذاکرات را ترویج کنند. با سنگینتر شدن وزن مذاکره، اما نتانیاهو به عنوان نماد تنش و مناقشه در منطقه راهی واشنگتن شد تا بهزعم خود فرصتی برای جنگطلبانی، چون هِگسِت و والتز وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی امریکا فراهم سازد.
ترامپ، اما به عنوان چهرهای که در کتاب «هنر معاملهگری» خود، فشار را تنها تا جایی معقول میداند که منجر به مذاکره و نهایتا توافق شود در گفتوگویی اعلام کرده که تلاش میکند اعتمادسازی کند.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند، موعد اعتمادسازی ترامپ از راه رسیده و او اگر قصد دارد ترکی در دیوار بلند بیاعتمادی میان دو کشور ایجاد کند باید دست به کار شود. برخی تحلیلهای خوشبینانه حاکی است که ترامپ برای اعتمادسازی ممکن است بخشی از تحریمهای اولیه را یکطرفه لغو کند،
برخی دیگر از تحلیلگران، اما بدبینانه به این ایده مینگرند و گسیل داشتن ادوات نظامی امریکایی به منطقه را نوعی تنشزایی ارزیابی میکنند. در کشاکش این اخبار ضد و نقیض، اما آن دسته از کارشناسانی که واقعگرایانه به مسائل نگاه میکنند، معتقدند با پاسخ ایران، امروز توپ در زمین ترامپ و امریکاست تا اقدام به اعتمادسازی کرده و دستورالعملی برای انجام مذاکرات ارائه کنند. عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه و مسوول مذاکرات دیروز اعلام کرد: اکنون توپ در زمین امریکاست تا به پیشنهاد ایران پاسخ بدهد.
به سراغ محمد مهاجری و حشمتالله فلاحتپیشه رفتهایم تا درباره دوگانه جنگ یا مذاکره با آنها گفتوگو کند.
حشمتالله فلاحتپیشه: باید به ماجراجوییهای تندروهای داخلی پایان داد
حشمتالله فلاحتپیشه، فعال سیاسی درخصوص آخرین تحولات در بحث مذاکره با امریکا میگوید: «تجربه ثابت کرده هر زمان ایران به دیپلماسی نه گفت و از آن فاصله گرفت، شکافی ایجاد شد که آشوبگرانی مانند نتانیاهو آن را پر کردند. امروز هم درست در زمانی که نتانیاهو عازم واشنگتن شده در داخل کشور این خبر منتشر شد که ایران پاسخ نامه ترامپ را با دید مثبت و با پذیرش امکان مذاکره داده است. اتفاقات دیگر هم اخیرا در ایران رخ دادهاند و آن اینکه جریانات دلسوز و وطنپرستی در ایران فعال شدهاند که دیگر نمیخواهند سرنوشت کشور را به دست افراطیون بسپارند. افراد و گروههای مردمی که شاید در برخی برههها نسبت به سرنوشت کشور بیتفاوت بودهاند، ورود کرده و تلاش میکنند تا اجازه ندهند افراطیون و کاسبان تحریم ابتکار عمل تصمیمات کشور را به دست بگیرند.»
فلاحتپیشه ادامه میدهد: «امروز جهان میداند پیامی که از ایران میآید، پیام جنگ و نبرد و خونریزی نیست و در قبال تهدید ایران بزرگنمایی شده است، به ویژه چهرههایی، چون نتانیاهو در زمینه ایرانهراسی تلاش کردهاند. البته پاسخ ایران به نامه ترامپ یک پاسخ کلی است که در آن ذکر شده ایران برای مذاکره آمادگی دارد. با این پاسخ ایران منتظر پیام دوم امریکا خواهد ماند. پیامی که در آن وجوه تهدیدآمیز حذف شده و امریکاییها ضمن اعتمادسازی، طرحی عملیاتی برای انجام مذاکرات را بدهند. البته معتقدم ایران میتوانست پاسخی را ارسال کند که در آن طرحی عملیاتی برای پرهیز از جنگ و ایجاد یک فضای مذاکراتی قرار داده شده باشد. امروز هم میتوان ساز و کاری را مشخص کرد برای اینکه دغدغههای دو طرف رفع شوند.»
این تحلیلگر یادآور میشود: «ایران باید زمینههای لازم برای ایفای نقش نهادهای بینالمللی ازجمله آژانس بینالمللی انرژی هستهای را فراهم سازد. نباید فراموش کرد امریکاییها یکبار به بهانه تسلیحات غیرمتعارف، جنگی را در خاورمیانه به راه انداختند. سپس مقامات امریکایی اعتراف کردند اگر امریکاییها صبر استراتژیک پیش میگرفته و به حاشیهسازیهای جنگطلبان کاخ سفید نه میگفتند، شرایط منطقه امروز بسیار بهتر و باثباتتر بود. امریکا امروز حاضر نیست وارد جنگ تازهای با ایران شود، چراکه از هزینههای آن باخبر است. در شرایطی که ایران در قالب موافقتنامه اسفند ۱۴۰۱ گروسی را به تهران دعوت کرده تا این پالس را ارسال کند که به دنبال تسلیحات هستهای نیست.»
او با اشاره به اینکه سیاستگذاران امریکایی امروز بر سر یک دو راهی درخصوص ایران قرار گرفتهاند، ادامه میدهد: «هر کدام از این طرفها غلبه پیدا کنند، فضا به سمت جنگ یا مذاکره پیش میرود. در یک بخش افرادی مانند استیون ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ به منطقه و مسوول پرونده ایران هستند که علاوه بر ایده کاهش تنش با ایران روی ظرفیتهای همکاریهای اقتصادی با ایران کار کرده و تلاش میکنند با نشان دادن جنبههای بکر همکاری با ایران، ترامپ را از چهرههای جنگطلب دور کنند. در نقطه مقابل، اما چهرههایی، چون مایکل والتز و هِگسِت مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع امریکا قرار دارند که به دنبال اقدام نظامی علیه ایران هستند.»
فلاحتپیشه با اشاره به سفر اخیر نتانیاهو به واشنگتن یادآور میشود: «سفر نتانیاهو به واشنگتن هر چند به اسم مذاکرات تعرفهای انجام شده، اما در واقع در راستای تقویت جریان جنگطلب در امریکا صورت گرفته است. هر چند از دل نامه ایران، یک طرح مذاکراتی بیرون نیامده، اما همین که ایران برای مذاکره اعلام آمادگی کرده، موضع جنگطلبان را ضعیف ساخته و نتانیاهو در تلاش برای تقویت این جریان است. از سوی دیگر معتقدم دولت پزشکیان در قالب دیپلماسی عمومی باید فعالتر عمل کند. پزشکیان و دولت او حاصل خواست تنشزدایانه مردم ایران هستند. یعنی مردم از آثار تنشهای قبلی بر زندگی خود خسته شده بودند و به پزشکیان رای دادند تا اقدام به تنشزدایی کند.»
این فعال سیاسی میگوید: «واکنشی که جامعه ایرانی در روزهای اخیر به حاشیهسازی یک روزنامه تندرو نشان داده گویای آن است که راهبرد دولت پزشکیان میتواند با پشتوانه قابل توجه مردمی همراه شود. در شرایط کنونی متاسفانه به دلیل ندانمکاریهای سیاست خارجی و داخلی قبلی، شکافی میان مردم و سیستم ایحاد شده است. این شکاف تنها در صورتی پوشش داده میشود که دولت یک طرح جامع تنشزدایی را ارایه کند. تنها تنشزدایی است که میتواند مردم را به عنوان پشتوانه دولت به مشارکت وادار کند. اگر دولت به دنبال راهی برای آشتی مردم و افزایش مشارکت آنهاست، این مهم از طریق تنشزدایی و پایان دادن به ماجراجویی پرهزینه طیفهای تندرو امکانپذیر میشود.»
فلاحتپیشه در پایان یادآور میشود: «ترامپ اعلام کرده به دنبال اعتمادسازی در رابطه با ایران است. در نامه دوم، ترامپ احتمالا زمینههای این اعتمادسازی را فراهم میکند. اینکه چگونه این زمینهها را فراهم میکند مشخص نیست، اما اگر قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد، زمینههای آن باید در نامه دوم ترامپ گنجانده شود. البته این امر بستگی دارد که کدام جریان جنگطلب یا مذاکرهکننده پیروز میشود. سفر نتانیاهو به امریکا برای تقویت جریان جنگطلب است و دولت ایران باید از دیپلماسی عمومی برای شکست طرحهای نتانیاهو استفاده کند. ایران در پاسخ به نامه ترامپ ضمن پذیرش ایده مذاکره، درخواست یک طرح عملیاتی دیپلماسی را مطرح کرده است. بنابراین امروز توپ در زمین ترامپ و امریکا است.»
محمد مهاجری: امریکا از طریق مذاکره با ایران میتواند بخشی از مشکلاتش در منطقه را حل کند
محمد مهاجری، فعال سیاسی، اما از جنبه دیگری به این بحث ورود کرده و دوگانه جنگ یا مذاکره را اینطور شرح میدهد: «در دوگانهای که این روزها درخصوص جنگ یا مذاکره پیرامون ایران شکل گرفته، شخصا اگر جای مسوولان امریکایی بودم، در مورد ایران به موضوعات و مسائل دیگری فکر میکردم. به این گزاره میاندیشیدم که اگر با ایران جنگ کنم چه دستاوردی نصیب امریکا میشود و در نقطه مقابل این تصمیم چه خساراتی در پی خواهد داشت؟ در واقع هزینه و زیان این ایده را ارزیابی میکردم. تضعیف ایران هیچ سودی را متوجه امریکاییها و منطقه نمیکند، چراکه ایران یک ظرفیت بالقوه و بالفعل بزرگ هم از نظر نیروی انسانی، دانش، فرهنگ، تمدن، ظرفیتهای سرمایهگذاری و... است. تضعیف ایران جز اینکه به اقتصاد امریکا و به حیثیت امریکا ضربه بزند، نتیجه دیگری نخواهد داشت.»
مهاجری با اشاره به اینکه تضعیف و حتی ناآرام کردن ایران منجر به تقویت همپیمانان امریکا در منطقه نمیشود، میگوید: «تضعیف ایران حتی برای اسراییل هم نفعی نخواهد داشت، چراکه اسراییل ظرفیتهای محدودی از منظر اقتصادی، دیپلماتیک، فرهنگی و استراتژیک دارد. نباید فراموش کرد مردم ایران و کشور ایران در منطقه از محبوبیتهای بسیاری برخوردارند، اما اسراییل هرگز دارای محبوبیت قابل توجه در منطقه و حتی جهان نیست.
در بسیاری از کشورهایی اروپایی و حتی امریکا علیه این رژیم شعارهای اعتراضی سر داده میشود. اما در مورد ایران با همه تلاشها و سرمایهگذاریهایی که در راستای ایرانهراسی صورت گرفته، هنوز هم فرهنگ ایرانی و مردم ایران در نگاه شهروندان جهانی، مردمی مترقی به شمار میروند. هر تلاشی برای ازبین بردن یا تضعیف ایران و فشار آوردن به مردم ایران به جز اینکه ضربات حیثیتی قابل توجهی به امریکا وارد میسازد، فایدهای نخواهد داشت. هیچ هدفی را نیز محقق نمیکند.»
مهاجری در پایان یادآور میشود: «اگر به جای ترامپ و سایر مقامات ارشد امریکا بودم به جای اینکه ترفند لابیهای صهیونیستی مرا اغوا کند، حتما برای سرمایهگذاریهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر در کشور بزرگی مانند ایران دورخیز میکردم. امریکاییها فرصت خوبی به دست آوردهاند که مشکلات خود را با مردم منطقه و مردم ایران حل کنند و نفرتی که به دلیل سالها سیاستهای اشتباه تجمیع شده را کاهش بدهند.»
حشمت فلاحتپیشه
هر زمان ایران به دیپلماسی نه گفت و از آن فاصله گرفت، شکافی ایجاد شد که آشوبگرانی مانند نتانیاهو آن را پر کردند. امروز هم درست در زمانی که نتانیاهو عازم واشنگتن شده در داخل کشور این خبر منتشر شد که ایران پاسخ نامه ترامپ را با دید مثبت و با پذیرش امکان مذاکره داده است.
در نامه دوم، ترامپ احتمالا زمینههای این اعتمادسازی را فراهم میکند. اینکه چگونه این زمینهها را فراهم میکند مشخص نیست، اما اگر قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد، زمینههای آن باید در نامه دوم ترامپ گنجانده شود.
سفر نتانیاهو به واشنگتن هرچند به اسم مذاکرات تعرفهای انجام شده، اما در واقع در راستای تقویت جریان جنگطلب در امریکا صورت گرفته است.
محمد مهاجری
تضعیف ایران هیچ سودی را متوجه امریکاییها و منطقه نمیکند، چرا که ایران یک ظرفیت بالقوه و بالفعل بزرگ هم از نظر نیروی انسانی، دانش، فرهنگ، تمدن، ظرفیتهای سرمایهگذاری و... است.
نباید فراموش کرد، مردم ایران و کشور ایران در منطقه از محبوبیتهای بسیاری برخوردارند. اما اسراییل هرگز دارای محبوبیت قابل توجه در منطقه و حتی جهان نیست. در بسیاری از کشورهای اروپایی علیه این رژیم شعارهای اعتراضی سر داده میشود.
اگر به جای ترامپ و سایر مقامات ارشد امریکا بودم به جای اینکه ترفند لابیهای صهیونیستی مرا اغوا کند، حتما برای سرمایهگذاریهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر در کشور بزرگی مانند ایران دورخیز میکردم.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات