به عنوان مثال مصاحبههای منتشر شده از تعدادی از هواداران در مقابل ورزشگاه آزادی نشان میدهد آنها رفتار کریم باقری در پرسپولیس را به رخ سهراب بختیاریزاده میکشند: «ببینید چطور آقای کریم باقری در پرسپولیس حاضر نشد سرمربی دائم باشد و آنقدر فشار آورد تا باشگاه دنبال سرمربی خارجی برود. چرا آقای بختیاریزاده این کار را نمیکند؟ آقا سهراب دنبال این است که خودش سرمربی استقلال باقی بماند، اما با چه رزومهای؟» این به هیچوجه اشاره نابجایی نیست. ادبیات و برخی رفتارهای بختیاریزاده نشان میدهد او بیمیل نبوده است دستکم تا پایان فصل هدایت استقلال را بر عهده داشته باشد و بختش را در این سمت بیازماید. شاید به همین دلیل هم باشد که با وجود سپری شدن دو هفته از قطع همکاری با پیتسو موسیمانه، باشگاه هنوز باب مذاکره جدی با سرمربیان خارجی را باز نکرده و هیچ خبر خاصی در این مورد منتشر نمیشود. به هر حال بختیاریزاده هم در شرایط مشابه کریم باقری سرمربیگری استقلال را پذیرفت، اما آن از خودگذشتگی و واقعبینی در کارش دیده نمیشود.
دوره قبلی که او جای جواد نکونام را گرفت، در حالی که فرصت عقب انداختن بازی با ذوبآهن را داشت و منطقا باید این کار را انجام میداد و آن بازی را برای سرمربی جدید میگذاشت، با وسوسه کسب پیروزی و تثبیت جایگاه خودش، با تعویق بازی مخالفت کرد و تیمش هم ۳برصفر باخت! اینبار هم او در حالی به جای موسیمانه مسوولیت پذیرفته که از ایجاد تغییرات موثر فنی در تیم بعد از تغییر کادرفنی حرف میزند و آنطور که روشن است، برنامههای طولانیمدت برای کار در استقلال دارد. در این شرایط، منصفانه باید پرسید آیا سهراب خودش را در قد و قوارههای این پست میبیند؟ راستی چقدر خوب میشد اگر استقلال هم یک «کریم باقری» داشت...