روایت زندگی مادران شهدا، روایت زندگی بانوان صبوری است که با تربیت فرزندانی چون شهیدان راه دین و وطن، در راه صیانت از ارزش های الهی و انقلابی گام برداشتند و زینبی شدند.

مادر شهید

به گزارش همشهری آنلاین، روایت زندگی مادران شهدا، روایت زندگی بانوان صبوری است که با تربیت فرزندانی چون شهیدان راه دین و وطن، در راه صیانت از ارزش های الهی و انقلابی گام برداشتند و زینبی شدند. روایت زندگی سه تعدادی از مادران شهید را در سه کتاب منتشره مرور می کنیم.

سرگذشت این مادران خواندنی است | از خانم کارکوب تا مادر ایران

  • خانم کارکوب

کتاب«خانم کارکوب» روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی، که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده، خاطرات زنی است که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصرۀ آبادان، به‌همراه همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه‌های جنگ و دفاع از میهن شدند و با حوادث و فراز و فرودهای بسیار در زندگی دست‌وپنجه نرم کردند. مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار خداداد کارکوب ‌و مادر سه شهید و دو جانباز است که با قلمی روان، خواننده را با حوادث و سختی‌های زندگی و صبر و فداکاری یک مادر شهید همراه می‌کند. رضیه غبیشی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس و از جانبازان و همسر شهید است. این کتاب در پنج فصل به زندگی خانم زهرا کارکو می‌پردازد. ازجمله آثار او می‌توان به ملاصالح اشاره کرد. در بخشی از کتاب خانم کازکوب می‌خوانیم: «تسبیح میان انگشتانم می‌چرخید و لب‌هایم می‌جنبید. صدای تلفن بلند شد. رؤیا گوشی را برداشت. نگاهی به من کرد و گفت: «یه آقایی می‌گه برای تکمیل فرم یارانه‌هاتون شب می‌آیم منزلتون.» با بی‌حالی گفتم: «بهش بگو بیاد.» شب از راه رسیده بود که زنگ در خانه به صدا در آمد. رؤیا دکمۀ آیفون را زد و به‌طرف در ورودی رفت. صدای خانم همسایه را شنیدم که با رؤیا احوال‌پرسی می‌کرد. سرم را به‌طرف در چرخاندم. خانم همسایه داخل آمد. با هیجان حرف می‌زد و ناگهان صدای همهمه در حیاط شنیدم. بلند شدم. حیاط پر از عکاس و فیلم‌بردار و محافظ شده بود. رؤیا ذوق‌زده و حوشحال جیغی کشید. به هول‌وولا افتاده بود. داخل آمد: «مامانی، آقا اومده. پاشو، آقا! آقا اومده.» به‌سمت حیاط اشاره می‌کرد. نمی‌دانستم خودم را آماده کنم یا اطرافم را جمع‌وجور کنم. آقا داخل حیاط آمده بود. چادر به سر کشیدم و در بالای پله ورودی خانه ایستادم. از هیجان تمام تنم به رعشه افتاده بود، با صدایی که گریه و خنده قاطی بود، رو به آقا کردم: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم، چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»

سرگذشت این مادران خواندنی است | از خانم کارکوب تا مادر ایران

  • منم یه مادرم

کتاب «منم یه مادرم» شامل روایت‌هایی از سبک تربیتی والدین شهدا به قلم جمعی از نویسندگان، توسط انتشارات راه یار منتشر شده است. تحقیق مطالب کتاب به‌عهده مریم حلاج و زینب ناجی‌جمال بوده و تدوین آن توسط لطیفه نجاتی، فاطمه دانشور جلیل و مهری غلام‌پور صورت گرفته است. این کتاب روی این نکته تأکید دارد که«شهید» نمونه موفق تربیتِ به‌ثمرنشسته به‌مدد الهی است و «مادر شهید» یکی از مربیان موفق در این عرصه است؛ تا جایی که امام‌خمینی (ره) گفته‌اند: «دامن مادرها دامنی است که «انسان» از آن باید درست بشود؛ یعنی اول‌مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر..» آثاری که برای شهدا نوشته شده است، تمرکز بیشتری بر روایت سلوک فردی و خانوادگی شهید از زبان نزدیکان وی دارد و یا روایت مجاهده شهید در میدان، از زبان هم‏رزمان و رفیقانش است. درست است که این زاویه نگاه، تصویری دقیق از منش شهید در اختیار ما قرار می‌دهد؛ اما چگونگی رسیدن به این منش را به نمایش نمی‌گذارد و جای خالی روایت رشد و بالندگی شهید از زبان نزدیک‌ترین افراد مؤثر بر زندگی او، یعنی والدین احساس می‌شود. مجموعه‌کتاب‌های سبک تربیتی والدین شهدا با بررسی بینش‌ها و روش‏ تربیتی مادران و پدران شهدا به‏دنبال ایجاد رویکردی جدید در این عرصه است. جلد اول این مجموعه، «منم یه مادرم»، تصویری از عمل تربیتی مؤثر مادران به‏عنوان نزدیک‌ترین و همراه‌ترین مربیان شهدا در شکل‏گیری شخصیت آنان را روایت می‌کند. به‌عبارت دیگر، این ‏بار مادری‌کردنِ «مادر شهید» همراه با بررسی ویژگی‌های شهیدش رصد شده است. انتخاب مادر در این روایت‌ها، به‌عنوان مربی اصلی، به‌معنای نادیده‏گرفتن دیگر عوامل مؤثر بر تربیت، به‌ویژه مربی‏گری خداوند، به‌عنوان «ربّ حقیقی انسان» نیست بلکه مادر هم از افراد بااراده‏ای است که در نقشه تربیتی «الله» حرکت می‌کند و در این مسیر، خودش هم تربیت می‌شود و رشد می‌کند. اما نعمت فرزندی که در اختیار مادر است و مادری که با اراده خود میدان مجاهده تربیتی را می‌سازد و حرکت می‌کند، به‌واقع از موضوعات کمترپرداخته‌شده است.

سرگذشت این مادران خواندنی است | از خانم کارکوب تا مادر ایران

  • مادر ایران

کتاب «مادر ایران»؛ خاطرات شفاهی عصمت احمدیان، مادر شهیدان اسماعیل و ابراهیم فرجوانی به قلم نورالهدی ماه‌پری و از سوی انتشارات «راه یار» منتشر و روانه بازار نشر شده است. عصمت احمدیان که ازجمله بانوان فعال در ستاد پشتیبانی دفاع مقدس اهواز بود، پس از جنگ، به‌صورت جدی وارد فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی شد، به‌طوری‌که او یکی از بانوان تأثیرگذار و الگو در اهواز محسوب می‌شود که علاوه بر امور خیریه، با پیگیری‌های فراوان، به دنبال کارآفرینی و ایجاد شغل برای مردم بوده است. در این کتاب سعی شده شخصیت مادر شهید، مستقل از شخصیت فرزندان شهیدش به تصویر کشیده شود. در کتاب به دوران کودکی، ازدواج و فعالیت‌های دهه 90 و فعالیت‌های کارآفرینی پرداخته شده است. بنابراین با یک شخصیت دختربچه روستایی از شهر اصفهان مواجه هستیم که ازدواج می‌کند و در سن یازده سالگی به اهواز می‌آید.

مادر شهیدان فرجوانی، اولین جرقه‌های کارآفرینی را در اهواز آغاز می‌کند، سپس ازدواج می‌کند و بعد از ازدواج هم با انقلاب مواجه می‌شوند و فرزندانش در انقلاب سهم دارند. البته فرزندان ایشان در آن زمان نوجوان بوده‌اند، اما چون در پخش اعلامیه شرکت می‌کنند، باعث می‌‎شوند که مادر هم با مفاهیم اولیه انقلاب آشنا شود. با اینکه مخالف هم بوده و ترسو دلهره‌هایی هم داشته است، ولی به قول خودش پابه‎پای اسماعیل رشد می‌کند و بعد هم فعالیت‌های کارآفرینی خود را ادامه می‌دهد. در سال‌های جنگ هم به واسطه اینکه در اهواز زندگی می‌کنند و حاضر نمی‌شوند شهر را ترک کنند، زندگی آن‌ها به شدت تحت تاثیر جنگ قرار می‌گیرد. دخترشان ۸۰ درصد دچار جراحات شدید می‌شود و در طول جنگ زندگیشان با پشتیبانی جبهه گره می خورد، اما همه تلاششان را می‌کنند که مردم را در شهر نگه دارند و فعالیت‌هایشان گسترده‌تر می‌شود.

پیشنهادی باخبر