میگویند از ابتدای تاریخ، ۱۲ قانون اصلی درباره زندگی وجود داشته که هیچ کس نتوانسته تغییرشان دهد یا آنها را زیر پا بگذارد! این ۱۲ قانون چه هستند و چطور میتوان آنها را در زندگی مدرن انسان امروزی به کار گرفت؟
حتماً درباره قانون جذب را شنیدهاید. اما آیا تا به حال، اسم قانون قطبیت، قانون انطباق یا قانون جنسیت به گوشتان خورده است؟
درست حدس زدید؛ قانون جذب تنها یکی از ۱۲ قانون کیهانی است. برخی میگویند که این قوانین، با رمز و رموز جهان هستی در ارتباطند و با یادگیری آنها میتوان زندگی پرثمرتر و معنادارتری داشت. در این مقاله از «چطور»، با ۱۲ قانون جهانشمول و نحوه بهکارگیری آنها در زندگی روزمره آشنا میشویم.
قوانین جهان هستی از کجا آمدهاند؟
گفته میشود ۱۲ قانون هستی، قوانین بنیادی و ثابتی هستند که جوامع باستانی از آنها مطلع بودند. این قوانین را با نوعی مراقبه به نام هواپونوپونو (Ho’oponopono) مرتبط میدانند که بر آزادی تمرکز دارد و از فرهنگ باستانی اهالی هاوایی نشأت گرفته است. بعضی از این قوانین را به فلسفه هرمتیک در مصر باستان نیز نسبت میدهند.
کسانی که به آنها اعتقاد دارند، میگویند که این قوانین، در طول تاریخ بیتغییر ماندهاند و به نسل ما رسیدهاند. آنها همچنین باور دارند که ۱۲ قانون هستی، به ما میآموزند که چطور زندگیمان را با عشق و شادی بر دست بگیریم. پیش از اینکه بخواهید این قوانین را با خرافات نسبت دهید و آنها را چرندیاتی بیش ندانید، پیشنهاد میکنیم با مضمون هر کدام آشنا شوید تا ببینید که معنای چندان عجیبی ندارند!
آشنایی با قوانین جهان هستی
۱. قانون یگانگی الهی (Law of Divine Oneness)
نخستین و اساسیترین قانون جهان هستی، قانون یگانگی الهی است. این قانون به پیوستگی همه چیز در دنیا اشاره میکند. در واقع، این قانون بیان میکند که هر فکر، عمل و اتفاقی که رخ دهد، حتی خارج از حواس ما، به تمام چیزهای دیگر مرتبط است. ممکن است گاهی مشخص نباشد که چیزها دقیقاً چطور به یکدیگر مرتبطند؛ با این حال، اطلاع از این قانون، آدمی را قویتر و دلسوزتر میکند.
استفاده از قانون یگانگی الهی در زندگی:
برای بهکارگیری قانون یگانگی الهی، در حق دیگران مهربانی کنید. تلاش کنید درک کنید که همه ما، در نهایت، یکی هستیم. از خودتان سوالهایی مانند نمونههای زیر بپرسید:
- چطور میتوانم در قبال کسانی که درکشان نمیکنم، محبت و پذیرش بیشتری داشته باشم؟
- اگر بخواهیم کارها را با عشق به دیگران پیش ببریم، چگونه عمل خواهیم کرد؟
۲. قانون ارتعاش (Law of Vibration)
اگر با میکروسکوپ به چیزها نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که همه چیز دائماً در جنب و جوش است و با فرکانسی مشخص، ارتعاش دارد. این موضوع برای هر مادهای، از جمله انسان، صدق میکند. قانون ارتعاش میگوید که فرکانس ارتعاشی ما، از تجربه زیستهمان خبر میدهد. این موضوع را با یک مثال، توضیح میدهیم.
تصور کنید که پول زیادی به دست شما میرسد اما نمیتوانید آن را حفظ کنید. قانون ارتعاش توضیح میدهد که احتمالاً فرکانس شما برای برخورداری از مقدار زیادی پول، پایینتر است و سطح ارتعاشی پایینی دارید.
استفاده از قانون ارتعاش در زندگی:
اگر فرکانس پایینی دارید و حالا میخواهید آن را افزایش دهید، میتوانید فعالیتهایی مانند یوگا، حمام صوتی یا تمرینات باز کردن چاکراها انجام دهید.
۳. قانون انطباق (Law of Correspondence)
این قانون بیان میکند که در سرتاسر کیهان، یک سری الگوی تکراری در جریان هستند. در سطح شخصی، واقعیت ما همچون آینهای، بازتابدهنده اتفاقاتی است که همان لحظه، درونمان رخ میدهند. به قول معروف: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» زندگی ما نیز بر اساس الگوهای ناخودآگاهی شکل میگیرد که بهصورت روزمره، از ما سر میدهد.
استفاده از قانون انطباق در زندگی:
به الگوهای موجود در زندگی روزمره و الگوهای ذهنیتان نگاهی بیندازید. آیا نیازی به تغییر میبینید؟ اگر دلتان میخواهد این الگوها را تغییر دهید، برای این کار برنامهریزی کنید. هر چه بیشتر بر شفای درونی تمرکز کنید، حس آرامش و صلح درونی بیشتری تجربه خواهید کرد.
اگر زندگیتان آشفته و پر هرج و مرج است، به خاطر این است که از درون احساس پریشانی و ترس میکنید. اگر زندگی آرام و پر آسایشی دارید هم، دلیلش این است که از درون احساس صلح میکنید.
در روزهای دشوار، از خود بپرسید که این موقعیت چه چیزی درباره درون من نشان میدهد و چه چیزی را باید در درون خودم التیام دهم.
۴. قانون عمل الهام شده (Law of Inspired Action)
این قانون ارتباط نزدیکی با قانون جذب دارد. قانون عمل الهامشده به ما میگوید که برای واقعیت بخشیدن به خواستههایمان باید چه قدمهای عملی و قابل انجامی برداریم. اغلب اوقات، کاری که نیاز است انجام دهیم، از درون به ما الهام میشود. عمل الهامشده، همان صدای آرام و ملایمی است که از درون خود میشنویم و الزاماً با برنامهریزی ذهنی خاصی هم همراه نیست.
استفاده از قانون عمل الهامشده در زندگی:
ابتدا اهدافتان را خیلی دقیق، مشخص کنید. سپس بررسی کنید که برای رسیدن به آنها باید چه کاری انجام دهید. نیازی نیست خیلی سریع برنامه بریزید. عمل به این قانون نیازمند آرام گرفتن، ساکت شدن و فضا دادن به حواس درونی است. وقتی از نیاز خود برای نظمدهی و کنترل کارها دست میکشیم و به استقبال امکان هر چیزی میرویم، فضایی برای راههای جدید دستیابی به اهداف باز میکنیم که در غیر این صورت، متوجه آنها نمیشدیم.
هر از گاهی، تلاشهای خود را نیز مورد سنجش و بررسی قرار دهید. ژورنالنویسی و نوشتن برداشتهای شخصی درباره قدمهایتان به سمت اهداف نیز مفید است.
۵. قانون جذب (Law of Attraction)
قانونی که بیش از همه از آن صحبت میشود، قانون جذب است. قانون جذب میگوید که شما چیزی را که بخواهید، جذب میکنید و به چیزی میرسید که روی آن تمرکز کنید. البته خواستن کافی نیست. شما باید واقعاً باور داشته باشید که چیزی که در جستجویش هستید، قابل دستیابی است.
قانون جذب در این مورد، شبیه قانون ارتعاش است. در واقع، شما باید بیاموزید که چطور در سطح خاصی ارتعاش داشته باشید تا چیزی را به دست آورید که خواستارش هستید.
استفاده از قانون جذب در زندگی:
اگر (برای مثال) خواستار عشق هستید اما روحیه عشقورزی ندارید، در حال ارسال یک پیام به جهان هستی درباره اولویتهایتان هستید. اگر مرتب جمله مثبتی را تکرار کنید اما به گفته خود باور نداشته باشید، هیچ فایدهای ندارد. وقتی به جای تمرکز روی چیزی که نمیخواهید، بر چیزی تمرکز کنید خواستارش هستید، آن چیز در زندگیتان ظاهر میشود. حتی اگر همان لحظه چنین حسی نداشته باشید، به واقعی شدن خواستهها و جملات تأکیدی مثبت خود باور داشته باشید. روی چیزهایی تمرکز کنید که میخواهید، نه چیزهایی که نمیخواهید.
۶. قانون تبدیل دائمی انرژی (Law of Perpetual Transmutation of Energy)
این قانون بیان میکند که همه چیز در جهان پیوسته در حال تغییر و نوسان است، حتی اگر این تغییر در حد تغییر انرژی چیزی باشد. هر عملی به دنبال یک فکر میآید و افکار به نوبه خود، قدرت دارند که در نهایت در دنیای واقعی ظاهر شوند.
تا به حال حس کردهاید که وقتی کنار فردی منفینگر قرار میگیرید، انرژی مثبت خودتان هم کاهش مییابد؟ این تنها یک مثال است؛ موضوع این است که عکس این قضیه هم صحت دارد. اگر ما فعالانه فرکانسهای بالا را به کار بگیریم، بر فرکانسهای پایینتر تأثیر میگذارند و آنها را تغییر میدهند. برای مثال، اگر در کنار کسانی قرار بگیریم که انرژی بالایی دارند، مثبتگرایی آنها به ما هم سرایت خواهد کرد.
استفاده از قانون تبدیل دائمی انرژی در زندگی:
با اعمال و افکار مثبت میتوانیم فعالانه، انرژی منفی اطراف خود را به انرژی مثبت ارتقا دهیم. پس روزانه، به انجام کارهایی فکر کنید که باعث مثبتنگری بیشتر شما میشوند. این کار میتواند هر چیزی باشد؛ از مدیتیشن و نوشتن روزانه حس قدردانی خود گرفته، تا چند دقیقه رقص تک نفره در اتاق شخصیتان.
۷. قانون علت و معلول (Law of Cause and Effect)
قانون علت معلول که میتوان آن را «کارما» نیز نامید، بیان میکند که رابطه مستقیمی بین عمل و عکسالعمل وجود دارد. این قانون، در دنیا تعادل برقرار میکند. توجه کنید که ما اغلب، تأثیر کارهایمان را بلافاصله سریع نمیبینیم اما در نهایت، خواهیم دید.
استفاده از قانون علت و معلول در زندگی:
مطمئن باشید که هر عملی، خوب یا بد، با عکسالعملی همراه خواهد بود. با هر کاری که انجام میدهید، یک ارتعاش و انرژی به جهان هستی میفرستید که در نهایت، اثر پروانهای (یا اثر گلوله برفی) آن را مشاهده خواهید کرد. اگر با خشم و کینه رفتار کنید، همین انرژی را از خود ساطع خواهید کرد و بالاخره یک روز، تحت تأثیر نتیجه آن قرار خواهید گرفت. پس آگاهانهتر دست به عمل بزنید و به تأثیر کارهای خود بر اطرافیان (و البته بر خودتان) دقت کنید.
۸. قانون جبران (Law of Compensation)
این قانون در ارتباط نزدیک با قانون جذب و انطباق است. مضمون اصلی قانون جبران این است: «هر چه بکاری، همان را درو میکنی.» قانون جبران میگوید که هر اقدامی، قطعاً نتیجه خواهد داشت. پس اگر در جستجوی چیزی باشید، باید در جهت دستیابی به آن تلاش کنید. تفاوت قانون جبران با جذب این است که ممکن است جبران کارهای شما به هر شکلی ظاهر شود.
استفاده از قانون جبران در زندگی:
اگر میخواهید قانون جبران را برای جذب (مثلاً) عشق و حمایت به کار بگیرید، از خود بپرسید: «امروز چطور میتوانم برای خدمت یا حمایت از دیگران قدم بردارم؟»
۹. قانون نسبیت (Law of Relativity)

ما دوست داریم همه چیز را با هم مقایسه کنیم اما قانون نسبیت میگوید که همه چیز در دنیا، خنثی یا نسبی است. هیچ چیز به طور ذاتی، خوب یا بد نیست و هر موقعیتی را میتوان از دیدگاههای مختلف نگریست. این آدمی است که به هر چیزی، معنا میدهد. در واقع، نسبیت در همه چیز وجود دارد و معانی هم به درک و دریافت ما بستگی دارند.
استفاده از قانون نسبیت در زندگی:
این قانون، دیدگاه ما را به همه چیز تغییر میدهد و کمک میکند تا بتوانیم به جنبههای چالشبرانگیز زندگی با نگاهی مثبت بنگریم. آگاهی از قانون نسبیت کمک میکند تا سختیهای زندگی را با رحم و دلسوزی بیشتری درک کنیم. برای مثال، اگر قدردان شرایط زندگیتان نیستید، ممکن است به خاطر این باشد که وضعیت خودتان را با کس دیگری مقایسه میکنید. در عوض، بهتر است قدر چیزهایی را که دارید، بدانید؛ بدون اینکه آنها را با دیگران مقایسه کنید. به خاطر بسپارید که شما، خودتان انتخاب میکنید به چیزی با دیدگاه بد نگاه کنید یا اینکه فعالانه سعی کنید در هر چیزی، خوبی را ببینید.
۱۰. قانون قطبیت (Law of Polarity)
این قانون بیان میکند که هر چیزی در زندگی، یک نقطه مقابل دارد؛ خوب و بد، تاریکی و روشنایی، عشق و نفرت، گرما و سرما. نکته این است که درک کنیم هر دو این ویژگیها، دو روی یک سکه هستند. در واقع، هیچ کدام از این ویژگیها، بدون دیگری نمیتوانند وجود داشته باشند و معنا پیدا کنند.
استفاده از قانون قطبیت در زندگی:
آگاهی از این قانون کمک میکند تا بدانید که برای رشد باید هر دو روی سکه را بشناسید. اینگونه بهتر خواهید دانست که چه کارهایی انجام دهید یا ندهید و چه خواستههایی داشته باشید.
هر تقابلی، به وجود آورنده وضوح بیشتر است. اگر با وضعیت دشواری در زندگی، مانند جدایی یا بیماری سخت دست و پنجه نرم میکنید، نقطه مقابل این وضعیت را تجسم کنید تا دیدگاه یا درس جدیدی در برابر شما ظاهر شود.
۱۱. قانون ریتم (Law of Rhythm)
زندگی و حیات، روند خطی ندارند. چرخهها، بخشی طبیعی از جهان هستند. گذر فصلها را در نظر بگیرید؛ اینکه هوا در زمستان سرد باشد، معنایش این نیست که دیگر روزهای گرم تابستان نخواهند آمد. تکامل در زندگی، به اندازه رشد مهم است. ما در هر جنبه از زندگی، از سلامتی گرفته تا حتی بهرهوری، از خود انتظار داریم که همیشه یک جور بمانیم. اما هیچ چیز، ثابت و ماندنی نیست.
استفاده از قانون ریتم در زندگی:
به ریتمهای درونی خود فکر کنید و آنها را روی کاغذ یادداشت کنید. سعی کنید به جای جنگیدن، با آنها کنار بیایید. برای مثال، آیا حس در جا زدن میکنید؟ شاید بهتر باشد به جای تقلای بیشتر، کمی استراحت کنید تا بالاخره، زمان نتیجهدادن تلاشهایتان هم فرا برسد.
۱۲. قانون جنسیت (Law of Gender:)
در نهایت، به قانون جنسیت میرسیم. این قانون با انرژی زنانه و مردانه سر و کار دارد. طبق قانون جنسیت، همه چیز انرژی زنانه و مردانه دارند و باید این انرژیها را به تعادل رساند. اشتباه نکنید! این قانون درباره جنسیت بیولوژیکی نیست. بلکه به دو نوع انرژی اشاره دارد:
- انرژی قاطع و عملمحور مردانه
- و انرژی سیال و خلاق زنانه
طبق این قانون، اگر هر کدام از این دو انرژی از حد خود فراتر روند، ذهنیتی نامتعادل پیدا میکنیم.
جوامع پیشین، با نگرشی صرفاً مردانه رهبری میشدند. در نتیجه، ذهنیتی خشن و عملمحور بر دنیا حاکم بود. این فضا، اجازه زیستن به همان شکلی که هستیم را فراهم نمیکرد.
استفاده از قانون جنسیت در زندگی:
برای زندگی اصیلتر، بین انرژی مردانه و زنانه خود تعادل برقرار کنید. بررسی کنید که چه موقعیتهایی در زندگیتان، به انرژی مردانه یا زنانه نیاز دارند. برای مثال، اگر موقعیتی نیازمند قاطعیت و استواری است، از انرژی مردانه خود بیشتر استفاده کنید یا اگر در صورت لزوم، در زمانهایی انعطافپذیرتر و دروننگرتر عمل کنید.
دقت کنید که استفاده از انرژی زنانه یا مردانه، شما را زنتر یا مردتر نمیکند! بلکه به معنی یافتن انرژی متناسب و ایجاد تعادل در یک موقعیت خاص است.
آیا به ۱۲ قانون کیهانی اعتقاد دارید؟
به شما حق میدهیم که هنگام دیدن تیتر این مقاله، انواع خرافات و موهومات به ذهنتان خطور کند! اما پس از آشنا شدن با ۱۲ قانون کیهانی که در طول تاریخ پابرجا ماندهاند، حالا چه نظری درباره آنها دارید؟ آیا تصور نمیکنید که این قوانین، شکلی از دانستههای علمی عصر مدرن هستند؟
اگر این مقاله برایتان جالب بود و دوست داشتید که آنها را در زندگی خود به کار بگیرید، خیلی آرام شروع کنید. نیاز نیست به خودتان سخت بگیرید و ریز به ریز نکات آنها را حفظ کنید! تنها سعی کنید که آنها را به درستی درک کرده و به نوعی که برای زندگی خودتان منطقیتر است، به کار بگیرید. همین که از آنها مطلع شوید و پسِ ذهنتان داشته باشید، کمک میکند تا به مرور سر و کلهشان در زندگی شما پیدا شود.
اگر تصور میکنید که این قوانین نمیتوانند واقعیت داشته باشند، لطفاً نظرات خود را با ما و دیگر خوانندگان «چطور» در میان بگذارید.
منبع: mindbodygreen