ولع بی پایان/ «جستجو در تنگنا»، امیر نادری به روایت مهرشاد کارخانی

ولع بی پایان/ «جستجو در تنگنا»، امیر نادری به روایت مهرشاد کارخانی

حمید غلامی منتقد سینما به بهانه اکران آنلاین مستند بلند سینمایی «جستجو در تنگنا» در هاشور، این فیلم را مورد نقد و بررسی قرار داده است.

مستند «جستجو در تنگنا» که پایان آبان ماه در گروه سینمایی هنر و تجربه رونمایی و همزمان در هاشور اکران آنلاین شده است قالبِ معمولِ مستندهای بیوگرافی را شکسته و به جای مرورِ مرتب و خط کشی شده ی زندگی و آثار سوژه اش، جزئیاتی نادیده و دست اول از شخصیت فردی و هنری امیر نادری ارائه می دهد. تا جایی که حتی برای علاقه مندان و همکاران او نیز نکات تازه و شگفت انگیزی به همراه دارد.

جایی در این مستند روایتی درباره امیر نادری می شنویم که لباس عطرآلود زنانه ای را تن پوش یک مانکن کرده و با آن می رقصد. همین نکته عصاره زیست  مردی است که می توانست -و شاید هنوز می تواند- از بوی عطر، رویا و زندگی خلق کند. این شور و حال و جنبش، نادری را تبدیل به هنرمندی تمام وقت کرد.

او که علی رغم غیبتی طولانی و کارنامه کارگردانی نسبتاً مختصر، تبدیل به جریان سازی همیشگی در تاریخ سینمای ایران شد.

شاید یکی از جنبه های مغفول کاراکتر نادری، ولع بی پایان او برای  لمس و فهم هنر دیگران  است. از تماشای فیلم های هیچکاک و کوبریک و هرتسوگ گرفته تا تصاویر ثبت شده یک عکاس تازه کار، از شنیدن موسیقی جَز تا خواندن قصه های چوبک... او اینگونه خوراک روحی اش را تامین کرده که همچنان در دهه هفتم زندگی اش توان ساخت آثار نوگرایانه را دارد.

مستند «جستجو در تنگنا» نمایانگر شور و جنبشی است که پیشتر بوده و فقدانش در فضای شبه طاعون زده عصر کرونا، زیستن را تبدیل به ملالی یکسره نمود است.

موتیف پرسه زنی های کارخانی و تصویر مکرر سینماهای متروکه، درک عمیق تری نسبت به این غیاب ایجاد می‌نماید. فرمولی که کارخانی در ساختار و تدوین فیلمش به کار گرفته، می تواند الگویی مناسب برای ساخت فیلم های مستقل (مستند و داستانی) باشد. او با اشراف کامل به مواد اولیه ای که در اختیار داشته (مصاحبه ها، تصاویر و ترانه های آرشیوی)، توانسته کولاژ متناسبی بسازد که با نریشن های بی تکلفش قوام یافته است.

نگاه فیلمساز به گذشته، از جنس نوستالژی های منفعلانه نیست. او تنگنایی را که نادری در فیلم های خیابانی اش به تصویر کشیده به تنگناهای پیچیده سالیان اخیر پیوند می دهد. انگار  اندیشه پشت آثار انتقادی سال‌های دور را احضار نموده و با قرار دادن آن نگاه در برابر وضعیتِ دشوار کنونی، چالشی تامل برانگیز ایجاد می کند.

کارخانی در مستند «جستجو در تنگنا» بار دیگر اثبات می کند که شاگرد شایسته ای برای استادش بوده و هست.

خلق این فیلم با حداقل ابزار، به گونه ای قرینه نوع نامه نگاری نادری است. جایی که در اینسرتی غریب تصویر یکی از نامه های او را می بینیم که فقط با یک کاغذ و خودکار اثری هنری خلق کرده؛ نامه ای که مضمون و نگاه و دست خط و حتی صفحه بندی اش در هارمونی کامل قرار دارد.

در پایان حیفم می آید از لذت تماشای شمایل زکریا هاشمی (در پلان هایی از فیلم خداحافظ رفیق) نگویم. کسی که تصویرش- بر خلاف اکثر بازیگران معاصر- اندازه و قواره پرده بزرگ بود. دریغ که به قدر کفایت مجال بازیگری در آثار فیلمسازان موج نو را نیافت.

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر