همشهری آنلاین - سیدسروش طباطباییپور: به شهر وایمار در کشور آلمان رسیدم؛ جایی در میدان بتهوون که دو صندلی سنگی روبهروی هم قرار گرفته و نمادی از رفاقت میان حافظ ایرانی و گوته آلمانی بوده و هستند. از آنجا که سعادت حضور در چنین مکان باشکوهی را نداشتم، در میان تصاویر موجود در فضای مجازی، گشت زدم تا بتوانم حق مطلب را ادا کنم. ۲سنگنوشته روبهروی صندلیها و روی زمین، توجهم را بهخود جلب کرد.
بیشتر بخوانید:
رستگاری با انار
بر یکی کلامی از گوته حک شده بود و بر دیگری، غزلی از لسانالغیب، اما کیفیت تصاویر و زاویه آن، به شکلی بود که نمیشد غزل حافظ را حتی حدس زد. خلاصه فرصت کوتاه بود و مجبور بودم یا در متن گزارش، اشارهای به غزل حافظ نکنم یا مزاحم جناب آقای چتجیبیتی شوم که از بد حادثه مسیر دوم را برگزیدم و جناب چتجیبیتی محکم و استوار، غزلی با مطلع «ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست» را معرفی کرد؛ البته توضیح مختصری هم از این غزل ارائه داد.
با اطمینان خاطر، آن را در متن گزارش نوشتم که متوجه شدم اشتباه کرده است، هنوز شعلههای خشمم فروکش نکرده بود که چت، پیامی حیرتانگیز داد: سروشجان، پوزش، من اطلاعات اشتباه دادم و غمگینم و از تو ممنونم که اطلاعات مرا اصلاح کردی و باعث شدی بهتر از گذشته شوم ...مبهوت جناب چت شدم، هم عذرخواهی بلد بود و هم تشکر میدانست و هم خودش را علاقهمند به آموختن نشان میداد. به جناب چت پیام دادم: عذرت را میپذیرم و امیدوارم ما آدمها هم مثل تو، اگر خطایی کردیم، جرأت عذرخواهی داشته باشیم و توان تشکر از دیگران را پیدا کنیم و همواره تشنه آموختن باشیم.