‏«چرا چین به خطوط قرمز ایران احترام نمی‌گذارد؟ جسارتِ میانجیِ سلطه‌گر و بحرانِ هزینه»

حمید ابوطالبی

تکرار ادعای ارضی علیه ایران در بیانیه‌ای که چین پای آن را امضا کرده، صرفاً یک همراهی لفظی یا خطای تشریفاتی نیست، بلکه کنشی آگاهانه از سوی بازیگری است که خود را در موقعیت «عدم پرداخت هزینه» می‌بیند. چین با سوء‌استفاده از روابط نامتوازن ایران در نظام بین‌الملل نشان داده است که در سیاست خارجی خود به اصولی چون احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی دیگران پایبند نیست و تنها معیار رفتار آن، منافع اقتصادی و مصلحت‌سنجی فرصت‌طلبانه است. چنین رفتاری حتی هرگونه ساختار نظامی خارجی در دریای چین و اقدامات اخیر ژاپن در حمایت از تایوان را کاملاً موجه و قابل درک می‌نماید.

‏در این میان، نحوه مواجهه وزارت امور خارجه ایران نیز به تشدید این وضعیت انجامیده است. تفکیک غیرواقع‌گرایانه میان امارات به‌عنوان «مدعی» و چین به‌عنوان «همراه بیانیه»، عملاً مسئولیت چین را از متن منازعه حذف می‌کند و پیامی خطرناک مخابره می‌نماید: این‌که چین می‌تواند بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای، در نقض حاکمیت ایران مشارکت کند. وزارت خارجه‌ای که شهامت یک اعتراض ساده به چین را هم دیگر ندارد. چنین سکوت یا اعتراضی ناقص نه نشانه عقلانیت دیپلماتیک، بلکه علامت ناتوانی در حفظ شأن ملی و ضعف در تنظیم توازن متناسب با وزن واقعی کنشگر است. این رویکرد زمانی امکان‌پذیر می‌شود که توازن از سیاست خارجی یک کشور حذف شده و آن کشور در معادلات منطقه‌ای و جهانی فاقد گزینه‌های مؤثر باشد.

‏مسئله اما عمیق‌تر از یک بیانیه یا یک واکنش دیپلماتیک است. وقتی تمامی تنظیم روابط ایران در خلیج فارس از کانال چین عبور می‌کند و چین به میانجی ایران و عربستان، دو قدرت بزرگ منطقه، تبدیل می‌شود و بر کلیت دیپلماسی منطقه‌ای ایران سیطره می‌یابد، نتیجه‌ای جز همین جسارت‌ها ندارد. در چنین وضعیتی، چین نه شریک راهبردی، بلکه تنظیم‌گر منافع خود می‌شود؛ بازیگری که ایران را به آسانی به وجه‌المصالحه روابطش با رقبای منطقه‌ای تبدیل می‌کند و هیچ اصل پایداری جز سود اقتصادی نمی‌شناسد. 

‏در منطق سیاست متوازن، اگر ایران از روابط تنظیم‌شده و پیشرفته با قدرت‌های مؤثر، به‌ویژه آمریکا، برخوردار بود، چین ناگزیر می‌شد ایران را به‌عنوان بازیگری مستقل و دارای گزینه‌های متنوع به رسمیت بشناسد. در آن صورت، ورود به خطوط قرمز حاکمیتی ایران نه ممکن بود و نه مقرون ‌به‌ صرفه. 

‏آنچه امروز شاهد آن هستیم، حاصل فقدان همین توازن است؛ وضعیت خطرناکی که اعتراض ناقص را به جای دفاع از حاکمیت ملی می‌نشاند و به عادی‌سازی نقض آن می‌انجامد. خطری که دقیقاً به سود بازیگری فرصت‌طلب چون چین تمام می‌شود.

۳۱۰۳۱۰

پیشنهادی باخبر