رویا میر علمی: «می خواستم با ماشین از روی دزدها رد شم»
رویا میرعلمی در این مصاحبه گفت: «یک شب با یکی از دوستانم رفته بودیم یک کافهای نشسته بودیم. دوستم ماشینش را کمی با فاصله از کافه پارک کرده بود. من گفتم «بیا من تو را با ماشین خودم ببرم تا ماشینت.» بعد پیچ در پیچ رفتیم و خب هوا هم تاریک بود ساعت۱۱ و نیم شب بود تا این که رسیدیم به جایی که که نزدیک ماشینش بودیم ولی مسیر جلوی ما بن بست بود و ماشین نمیتوانست رد شود.
یک دفعه دو تا آدم موتور سوار از موتور پیاده شدند، عین غول بیابونی و اندازه دیو بودند. به خدا راست میگویم. بعد یکی از آنها آمد زد روی کاپوت یعنی پیاده شوید. دو تایی چشم بند بسته بودند مثل دزدهای انیمیشنها و پلاک موتورشان هم پوشانده بودند.
من به دوستم الهه نگاه کردم الهه هم به من نگاه کرد. گفتم: «خب ما باید الان چیکار کنیم؟ الان بدبخت میشویم یعنی ماشین را از من میگیرند، موبایلمان را میگیرند، اصلاً من نمیدانم شاید هم درگیر بشویم یا بالاخره به ما آسیب بزنند. شاید هم من به آنها آسیب بزنم.»
من وحشی هستم یعنی آن لحظاتی که خشم بر مستولی میشود، به خدا اصلاً اینطوری چهره خندان منو نبینید. اگر یکی بخواهد به من آزار برساند آن وقت آن روی من بالا میآید. حالا این طرف، آن طرف کوچه پر ماشین، کوچه تنگ دو طرف پر آنها هم با موتور گاز میدادند برای اینکه میخواستند روحیه مان را تخریب کنند.
من گفتم: «الهه نترس فقط محکم بشین» دستم را گذاشتم روی بوق، بوق ممتد و صدای بلند بوق و دنده عقب با سرعت واقعاً بالا. گفتم: «ببین فقط اگر موتوری آمد پشت سر ما میزنم بهشان و از رویشان رد میشوم نگران نباش.»
بعد به خودم گفتم به هر حال میزنم بهشان دیگر یک چیزی میشود. بله با سرعت بالا دستم را گذاشتم روی بوق و آنها اصلاً هول شدند و هیچ کاری نکردند، اصلاً فکرش را نمیکردند یک زن بتواند اینطوری باشد باریکلا همه برای من که زن شجاعی هستم دست بزنید. به من میگویند کابوس خفت گیرهای تهران.»
منبع: عصر ایران
پیشنهادی باخبر
تبلیغات


