برنابلداجی در گفتوگو با ایلنا:
جنگ دوم محتمل است/ باید به سمت مردم حرکت کرد/ بعید است عراق بتواند میانجی مناسبی باشد
عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: بعید میدانم در بستر و فضایی که کشورهای دارای قدرت و ابزارهای بازدارندگی بیشتر در قیاس با عراق موفق نشدند، عراق نیز در زمینه میانجیگری میان ایران و آمریکا موفق شود. کشورهایی مانند قطریها، عربستان و عمان نتوانستند در این زمینه کار قابل توجهی را به پیش ببرند، بعید میدانم عراق هم در این بستر بتواند اثر تعیینکنندهای داشته باشد.
سیروس برنابلداجی عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با ارزیابی خود از پیشنهاد السودانی مبنی بر میانجگری میان ایران و آمریکا و دلایل مطرح شدن عراق به عنوان واسطهی میان ایران و عراق گفت: با عنایت به جمیع جهات پیرامون نقشآفرینی عراق در بستر مذاکرات فیمابین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، به نظر میرسد، اولاً یک مقدار بعد سمبلیک و نمایشی موضوع برای کشور عراق از اهمیت شایان توجهی در بستر یا بافتار معادلات منطقهای برخوردار است. بدین معنا که این موضوع از دو جهت قابل تأمل است؛ یکی رقابتی که بین قدرتهای متوسط منطقهای عربی به طور سنتی وجود داشته و دارد، در بین کشورهایی مانند عربستان و مصر و در سالهای اخیر مواردی چون قطر و بحرین و نقش ویژهتری که در گذشتههای نزدیک عمان در این زمینه ایفا کرده و عراق برای اینکه این ذهنیت را ایجاد کند که از این قافله عقب نیست و نمانده، انگیزه قابل توجهی جهت مشارکت و رقابت با آن قدرتها دارد.
به نظر میرسد آمریکا و ایران میانجگری عراق را پذیرفتهاند
وی ادامه داد: به نظر بنده این موضوع میانجیگری راسا توسط خود عراق ارائه و پیشنهاد شده و سپس با درجات متفاوتی از طرف ایران و آمریکا مورد تأیید قرار گرفته است. یعنی در وهله اول ایران و با یک دز و غلظت پایینتری از طرف آمریکا. به خاطر اینکه بنده به جد معتقدم که ایالات متحده آمریکا در زمینه استراتژی فشار حداکثری، شروط دستکم سهگانهای که میتواند به شروط پنجگانه ارتقا پیدا کند، را ارائه کرده است و همچنان بدون اغماز و بدون تعدیل یا تقلیل همان استراتژی را تعقیب میکند. یعنی اصرار بر غنیسازی صفر، تولید و بازتولید موشکها یا استمرار تولید موشکها با همان برد حداکثر ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر از این جهت که به عمق استراتژیک خاورمیانه جمهوری اسلامی ایران و همینطور برخی از کشورها یا همپالگیهای ایالات متحده آمریکا در منطقه نرسد.
اگر ایران و آمریکا در شروط سهگانه به جمعبندی برسند، بدون تردید آمریکا دو شرط دیگر را هم مطرح میکند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آمریکا مدعی است که به دنبال عدم دخالت ایران در مناسبات منطقهای از طرف گروههای همسو است، عنوان کرد: در همین زمینه باید یادآور شد که اگر در زمانی دو کشور ایران و آمریکا در این زمینههای سهگانه پیشگفته به یک جمعبندی یا توافقات احتمالی برسند، بدون تردید در راستای همان استراتژی فشار حداکثری آمریکا، موارد دیگری مثل مسائل مربوط به حقوق بشر میتواند مجدانه از طرف آمریکا تعقیب شود.
جنگ دوم محتمل است
برنابلداجی با اشاره به این نکته که این مطلب یک ملاحظه سومی دارد که در همین زمینه لازم است بر آن تأکید شود، تصریح کرد: توجه به ضرورت و اهمیت و فوریت توجه جدی ایران به اصل غافلگیری در تخاصمات بین الدولی نکته مهمی است. یعنی احتمالش صفر نیست و بالاخره یک احتمالی وجود دارد که همچنان که قبلاً آمریکا و اسرائیل عمل کردند، بعید نیست در بستر این مذاکراتی که احتمال زیاد شکل خواهد گرفت، جنگ دوم را مجدد آمریکا و اسرائیل از طریق سرگرم کردن جمهوری اسلامی ایران با هماهنگی هم آغاز کنند.
بعید میدانم که عراق بتواند اثر تعیینکنندهای داشته باشد
این تحلیلگر سیاست خارجی در مجموع از نظر اثرگذاری و تعیینکنندگی و بازدارندگی برای حدوث یا انجام جنگ دوم، وزن قابل توجهی برای این مذاکرات قائل ندانست و گفت: بعید میدانم در بستر و فضایی که کشورهایی که از قدرت و ابزارهای بازدارندگی بیشتری در مقام قیاس با عراق برخوردار بودند، موفق نشدند، عراق نیز موفق شود. کشورهایی مانند قطریها، عربستان و عمان نتوانستند در این زمینه کار قابل توجهی را پیش ببرند، بعید میدانم که عراق هم در این بستر بتواند اثر تعیینکنندهای داشته باشد.
باید به سمت مردم حرکت کرد
وی افزود: لاجرم جمهوری اسلامی ایران بدون تردید باید به سمت مردم یا آن ارتقای سرمایه اجتماعی خودش در داخل جدیتر از گذشته برگردد و برای این چالشهای پیشرونده و تشدیدشونده اقتصادی اگر میشود و میتواند اقدام عاجلی را انجام دهد و سعی کند ظرافت بیشتری به خرج بدهد.
بن سلمان نیز نتوانسته است اختلافات ایران و آمریکا را حداقلی کند
این عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی در رابطه با نقشی که عربستان میتواند در شرایط مشوش منطقه برای ایران ایفا کند و با توجه به اختلات اخیرش با امارات، اظهار کرد: به نظر من در پشت پرده در این زمینه طی ماههای اخیر، با توجه به مناسبات وسیع و قابل اتکایی که عربستان با آمریکا دارد، عربستان آن چانهزنیها و فشارهای لازم را انجام داده که یا جنگ دومی اتفاق نیفتد یا اینکه حداقل جنگ به تأخیر بیفتد. بیشتر از این بن سلمان نتوانسته یا شاید نشود و نتواند کاری را جلو ببرد. این نکته نمیتواند نشانهای برای افزایش وزن منطقهای بغداد در معادلات آمریکا و عراق به صورت عملی باشد.
باید منتظر ورود سایر کشورها به موضوع ایران و آمریکا باشیم
وی اضافه کرد: ضمن اینکه این اقدامات عراق بعد نمادین و سمبولیک برای عراق دارد، اصل قصه روی کاغذ جدی نیست، از طرفی عراق هم در عمل اثر تعیینکنندهای ندارد و نخواهد داشت. به بیان دیگر، باید منتظر سایر ورودیهای نظامات منطقهای و نظام بینالملل به این موضوع، چالشهای خاورمیانه و مسائل بین ایران و آمریکا و اسرائیل بود.
بلداجی افزود: به بیان دیگر، من معتقدم که ایران از طرق دیگر ابزارهای دیپلماتیک قابل توجهی ندارد. یعنی مذاکرات به یک بنبست واضح و روشنی رسیده و دلایلش هم خیلی مشخص است، از جمله توافقات ضمنی بین چین و آمریکا که اقتصادپایه هستند و همینطور بین آمریکا و روسیه از یک طرف، توافقات موردی و انفرادی عربستان و همینطور ترکیه با آمریکا از طرف دیگر و جدیت آمریکا یا عدم انعطافپذیری آمریکا در زمینه آنچه که اسمش را گذاشتهاند، Unconditional surrender یعنی تسلیم بیقید و شرط و دایه دلسوزتر از مادر شدن اروپاییها در این زمینه بدین معنا است که اروپاییها بعد از اتفاقات موسوم به مهسا، سختگیریشان در مقابل ایران در قیاس با گذشته خیلی جدیتر شده است. بنابراین گزینههای دیپلماتیک قابل توجهی برای ایران وجود ندارد و در فضای سازمان ملل هم همینطور و ایران با نوعی بیعملی یا پایین بودن سطح تحرکات دیپلماتیک به صورت انکارناپذیری مواجه است.
اتفاق نیفتادن جنگ به معنی تأمین نظر حداقلی جمهوری اسلامی ایران نیست
این تحلیلگر مسائل بین الملل با تاکید بر این که عربستان وزن تعیینکنندهای در این مناسبات ندارد که این قضیه علل متعددی دارد، بیان کرد: مهمترین علتش این است که عربستان سعی کرده یک توازنی بین دو طرف این ترازو ایجاد کند. از یک طرف تمام اهتمام خود را به کار گرفته که جنگ مجددی اتفاق نیفتد و باید اذعان داشت که اتفاق نیفتادن جنگ به معنی تأمین نظر حداقلی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه به این معنی است که این بستر همچنان تداوم دارد که آمریکا عملاً بتواند فشار و محدودیتهای مورد نظرش را روی ایران، بهخصوص با توجه به وضعیت اقتصادی شکننده داخلی، اعمال کند و جلو ببرد.
ایران با واسطهها مذاکره نکند
برنابلداجی در خصوص میانجگیری ریاض تاکید کرد: به نظر میرسد در یک کلام نه جمهوری اسلامی ایران و نه آمریکا خیلی انگیزهای جهت اینکه نقش پررنگتری به عربستان در این زمینه بدهند، ندارند. راهکار یا راهبرد پیشنهادی مؤکد بنده همچنان این است که ایران لاجرم، یا به بیان دیگر، چارهای ندارد یا مناسبترین راهبردش این میتواند باشد که بیشتر از این اتلاف وقت از طریق انجام مذاکرات با واسطه نکند. ایران باید سعی کند که مذاکرات بدون واسطه به صورت مستقیم و رو در رو انجام شود. این مذاکرات وقعی نخواهد داشت مگر اینکه دو طرف تعدیلهایی در مواضعشان انجام دهند.
وی در خصوص نحوه رسیدن به تواقق با واشنگتن گفت: از سوی دیگر آمریکا باید آن موارد پنجگانه یا سهگانه پیشگفته را یک مقداری تعدیل کند. تعدیل به چه معنا؟ به این معنا که به نظر من عدم دخالت ایران در مناسبات معطوف به نیابتیها در منطقه تا حدودی تا الان موضوع حل شده تلقی میشود. گرچه در سیاستهای اعلانی جمهوری اسلامی ایران، موضوع به این صورت به نظر نمیآید یا دیده نمیشود، ولی عملاً در سیاستهای اعمالی تا حدودی این ملاحظه آمریکا و اروپا و اسرائیل تأمین شده است.
آمریکا اصل غنیسازی را برای ایران بپذیرد، یعنی انعطاف به خرج داده است
برنابلداجی یادآور شد: آمریکا نیز میتواند در این زمینه یک مقدار انعطاف به خرج بدهد. غنیسازی صفر به نظر آمریکا مطلوب است یا توصیه میشود اما میتواند به آن میزان از غنیسازی که تأمینکننده کاربردهای صلحآمیز فعالیتهای هستهای است، تن بدهد. مانند غنیسازی در حد ۳.۶ یا ۳.۷ درصد. این میتواند انعطافهای آمریکا باشد. از طرف دیگر، متقابلاً در این معادله، ایران هم میتواند در مذاکرات پشت پرده یک مقداری به تقلیل سطح تحرکات خود در مناسبات منطقهای از طریق نیروهای همسو تن دهد.
وی خاطرنشان کرد: همینکه آمریکا تن بدهد به این حد از غنیسازی ۳.۷ درصد، یکجور تأمینکننده نظر جمهوری اسلامی ایران در حد حداقلی حاصل میشود. این پیشنهاد یا این ایده میتواند یک وضعیت بینابینی باشد تا دو طرف را از انسداد مناسبات دیپلماتیک فعلی خارج کند.


