رسانه های خبری دراین باره می گویند که این مذاکرات یادآور یالتای جنگ جهانی دوم است که مرزهای پس از جنگ میان شوروی و آمریکا تقسیم شد و اروپایی که از زیر آتش جنگ رها شده بود گرفتار کمونیسم شوروی شد. اروپایی که تقدیرش ظاهرا این بوده است که همیشه سپر بلای آمریکایی ها باشد یا شاید هم یک سپر انسانی میان شرق و غرب، مساله ای که سالیان سال دموکرات ها سر اروپایی ها را با پنبه سر بریدند اما حالا با آمدن ترامپ متوجه شدند که نه از جنگ دوم حتی از جنگ اول قربانی منافع آمریکایی ها شده اند.
رهبران تاثیرگذار باید نگران باشند؟
اگر پشت میز مذاکره نباشی
اما این دو کشور در درماندهترین حالت ممکن همچنان به لطف کاخ سفید امیدوار هستند! امیدی که همه کارشناسان درباره آن به سران اروپا هشدار می دهند که امیدی بس بیهوده است. اروپا و اوکراین و حتی ایران و چین غایب مذاکره هستند اما بر سر میز مذاکره و موضوع اصلی هستند. هنری کیسینجر نظریه پرداز مشهور آمریکایی یک جمله معروف در میان سیاستمداران دارد. او می گوید:
نظر کیسینجر گویای مذاکرات امروز در ریاض است. سرهای بسیاری روی این میز برای معامله قرار گرفته اند که بازیگران باید به هوش و گوش و چشمی بینا روند وقایع را دنبال کنند. این در حالی است که لاوروف وزیرخارجه و با هاکان فیدان همتای خود درباره منطقه و جنگ اوکراین رایزنی کرد.
آنچه که بیشتر به نظر می رسد به طرف روسی برازنده باشد این است که احتمالا ایران نیز در مذاکرات ریاض بر سر میز مذاکره است. ایران در کنار اوکراین و اروپا مسائل مورد مذاکره این دو ابرقدرت شرقی و غربی هستند که پس از جنگ دوم جهان را میان خود تقسیم کردند. و حالا هم می خواهند تقسیم کنند. معاهده ورسای در ۱۹۱۹ که منجر به فروپاشی امپراطوری های مهم جهان از جمله تزار روس، عثمانی و آلمان بود به دلیل شکننده بودن این معاهده منجر به جنگ دوم شد که نتیجه آن حذف آلمان نازی و آور شدن یهودیان اسرائیلی بر سر خاورمیانه بود. این جنگ یک توافق دیگر هم داشت که به یالتا معروف شد.
یالتا؛ جلسهای که دنیا را عوض کرد
سه بازیگر اصلی - فرانکلین روزولت، رئیسجمهوری آمریکا، وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا و ژوزف استالین، رهبر شوروی- که ارتشهایشان در یک قدمی پیروزی بودند، تصمیم گرفتند که در یالتا، استراحتگاهی در ساحل دریای سیاه، برای جلوگیری از ادامه جنگ با یکدیگر ملاقات کنند.
اما هم ایالات متحده و هم اتحاد جماهیر شوروی دوست داشتند که خود تعیینکننده چارچوب این همکاری باشند. با وجود توافق یالتا، ظرف فقط چند ماه فضای جنگ سرد بر دنیا حاکم شد - اختلاف میان دو ابرقدرت که دنیا را برای دههها به دو اردوگاه ایدئولوژیک تقسیم کرد. ژوزف استالین میخواست هر طور که شده موقعیت کشورش را مستحکم کند. او در یالتا دنبال حوزه نفوذی در شرق اروپا بود که مانند منطقه حائلی از اتحاد جماهیر شوروی محافظت کند. او در عین حال میخواست با تقسیم آلمان مانع تبدیل شدن این کشور به تهدیدی دوباره در آینده شود. چیز دیگری که او میخواست دریافت غرامت سنگین مالی، تجهیزاتی و حتی نفراتی برای کمک به کشور آسیبدیدهاش بود.
استالین میدانست که برای رسیدن به این اهداف باید موافقت قدرتهای غربی را جلب کند.
وینستون چرچیل از اهداف استالین خبر داشت. آنها در اکتبر ۱۹۴۴ در جلسهای مشترک در مسکو درباره تقسیم اروپا به دو حوزه نفوذی برای اتحاد شوروی و قدرتهای غربی تبادل نظر کرده بودند. او در عین حال میدانست که تعداد سربازان شوروی که آلمان را از اروپای شرقی و مرکزی بیرون کرده بودند به مراتب ببیشتر از نیروهای متفقین بود - و اگر استالین تصمیم میگرفت که نیروهایش را همانجا نگه دارد، کاری از دست بریتانیا ساخته نبود.
دلیل بریتانیا برای اعلان جنگ به آلمان در سپتامبر ۱۹۳۹ حمله این کشور به متحد بریتانیا یعنی لهستان بود، و چرچیل مصمم بود که آزادی این کشور را حفظ کند. اما بریتانیا هزینه گزافی برای پیروزی پرداخته و عملا ورشکسته بود. امید چرچیل برای مقاومت در برابر استالین به حمایت ایالات متحده بسته شده بود.
در عین حال در بیانیه نهایی نیز عنوان شد که آلمان "تا بیشترین حد امکان" غرامت پرداخت خواهد کرد و تعیین میزان این غرامت نیز به عهده کمیسیونی گذاشته شد که قرار بود در مسکو تشکیل شود.
آنها بر سر برگزاری انتخابات دموکراتیک در تمامی کشورهای آزادشده اروپایی توافق کردند؛ از جمله لهستان که قرار شد دولت جدیدی "با مشارکت تمامی رهبران دموکراتیک در داخل کشور و لهستانیهای مستقر در خارج" داشته باشد. اتحاد شوروی پیش از آن با مشارکت کمونیستها دولتی موقت در این کشور ایجاد کرده بود و پذیرفت که باقی گروهها نیز در آن حاضر شوند.
علاوه بر این، توافق شد که مرزهای لهستان، به درخواست استالین، به غرب انتقال داده شود و اراضی سابق آن به شوروی برسد، و کشورهای حوزه بالتیک نیز به اتحاد جماهیر شوروی بپیوندند.
اوضاع سیاسی تنها چند ماه بعد دستخوش تغییرات وسیعی شد. روزولت در ماه آوریل به خاطر سکته مغزی درگذشت و هری ترومن جایش را گرفت. آلمان در ماه مه بدون قید و شرط تسلیم شد. و ایالات متحده در روز ۱۶ ژوئیه با موفقیت اسلحه سری جدید خود را آزمایش کرد - بمب اتم. یک روز بعد از آن ترومن با وینستون چرچیل و ژوزف استالین در شهر پوتسدام در نزدیکی برلین دیدار کرد.
فضای کاملا متفاوتی بر این کنفرانس حاکم بود. اعتماد بهنفس سیاستگذاران آمریکایی به خاطر دستیابی به بمب اتم بیشتر شده بود. ترومن در برخورد با استالین بسیار شکاکتر از روزولت عمل میکرد. او و مشاورانش عقیده داشتند که اتحاد شوروی هیچ میلی به پایبندی به تعهدات کنفرانس یالتا ندارد.
بیشتر از دو سال نگذشت که رئیسجمهور آمریکا از "دکترین ترومن" رونمایی کرد که متعهد میشد از قدرت آمریکا به منظور محدود کردن توسعهطلبی شوروی در سراسر دنیا استفاده کند. جنگ سرد شروع شده بود.
روزنامه های صبح ایران هشدار میدهند مراقب روسیه باشید آنها خطرناکند!
به گزارش خبرآنلاین، خط به خط گزارشی که درباره تاریخچه یالتا از نظر گذراندید یادآور امروز اروپا، روسیه و آمریکا است. از انتخابات آزاد تا حائل شدن زمین های اروپا که ممکن است دیگر کشورهای ضمیمه شده در جنگ دوم و کنفرانس یالتا ضمیمه روسیه شود. گویی جهان به ۷۵ سال پیش برگشته است و قرار است روزهای سرد اروپا بار دیگر تکرار شود.
اما اینکه بر سر ایران چه توافقی به عمل آورند شاید آن هم باید در کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳ جستجو کرد! البته روس ها قبلا آن را یادآوری کرده و هشدار لازم را دادهاند.
با اینهمه آنطور که از روند جهان برمیآید اگر تاریخ در حال تکرار است
۳۱۵ ۳۵