سیوسهپل ترک خورد

فرونشست در اصفهان به مرحله تخریب آثار تاریخی و تخلیه اجباری شهر رسیده است.
اصفهان، این کلانشهر که زمانی بهواسطه آب فراوان زایندهرود و شبکه سنتی قنوات رونق میگرفت، اکنون در مواجهه با بحرانی خاموش است که زیر پای آن را خالی میکند. پدیده فرونشست زمین که هم نتیجه دههها برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی و سدسازیهای غیراصولی است و هم محصول تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای پیدرپی. اهمیت زایندهرود فقط بهعنوان یک رودخانه شهری نیست؛ این رودخانه سفرههای زیرزمینی حاشیه دشت اصفهان را تغذیه و از نشست خاک جلوگیری میکرد. اما طی دهههای اخیر بهدلیل کاهش بارندگی و افزایش دما و البته مدیریت نادرست منابع آب، زایندهرود چندین بار خشک شده است. طبق آمار رسمی، نرخ فرونشست در بسیاری از مناطق ایران ۵ تا ۱۰ برابر حد بحرانی جهانی است. در اصفهان میزان فرونشست از ۱۵ سانتیمتر در سال نیز فراتر میرود. این میزان دو تا سه برابر حد مجاز برای مناطق مسکونی است و برای شهری پرجمعیت مانند اصفهان پیامدهای فاجعهبار دارد. علی بیتاللهی، مدیر مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی اعلام کرده که ایران چهارمین کشور جهان از نظر نرخ فرونشست است و خطر این پدیده در اصفهان بسیار بیشتر از سایر شهرهاست. این گزارش یادآور میشود که «سازمان زمینشناسی ایران در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد از ۶۰۹ دشت کشور حدود ۵۰۰ دشت درگیر فرونشست هستند و در اصفهان، فرونشست به داخل شهر نفوذ کرده است». در همان مقاله به ویدیویی اشاره شده که در جنوب اصفهان حفرههایی با عمق ۱۲ متر را نشان میدهد؛ این حفرهها در نزدیکی خط آهن اصفهان- شیراز قرار دارند و تهدیدی برای قطارهای عبوری محسوب میشوند.
تخلیه مدارس و ترک خوردن ابنیه
فرونشست تنها یک پدیده زمینشناسی نیست؛ آثار اجتماعی و فرهنگی آن نیز قابل توجه است. استاندار اصفهان به خبرگزاری ایسنا گفته است که «بیش از ۱۰۰ مدرسه در سال گذشته بهدلیل خطر فرونشست تخلیه و تعطیل شدهاند». این تخلیهها نشان میدهد که فرونشست از دشتهای کشاورزی گذشته و اکنون به مناطق مسکونی، مدارس و زیرساختهای عمومی رسیده است. عمق فاجعه وقتی آشکار میشود که به بناهای تاریخی نگاه میکنیم. در ستونهای سیوسه پل و پل خواجو، ترکهایی مشاهده میشود که نتیجه فرونشست نامتقارن زیر پایههای پل است. تصاویر منتشرشده، نشان میدهد این ترکها در امتداد درزهای آجری و سنگی قرار دارند و در صورت بیتوجهی، احتمال جدا شدن بخشهایی از پل وجود دارد.
علتها؛ مدیریت ناکارآمد و برداشت بیرویه
بحران فعلی حاصل مجموعهای از عوامل طبیعی و انسانی است. کاهش بارندگی و افزایش دمای میانگین که ناشی از تغییر اقلیم است در همه ایران مشاهده میشود؛ اما سهم مدیریت غلط منابع آب، سدسازیهای متعدد و سیاستهای توسعهای بیپشتوانه کم نیست. مطابق پژوهشهای رسمی، ایران طی پنج دهه حدود ۷۰ درصد از ذخایر آب زیرزمینی خود را برداشت کرده و وزارت نیرو سالانه حداقل پنج میلیارد متر مکعب بیش از recharge سفرهها آب برداشت میکند. این برداشت بیرویه باعث میشود که لایههای خاک متراکم شوند و دیگر خاصیت ارتجاعی خود را از دست بدهند. در واقع فرونشست عمدتا یک پدیده انسانساخت است: برداشت بیضابطه آب، حفر دهها هزار چاه غیرمجاز و توسعه باغات و صنایع آببر در بالادست. در بالادست سد زایندهرود طی دهههای اخیر باغات هلو، بادام و ویلاهای تفریحی به شدت گسترش یافتهاند. چاههای عمیق برای آبیاری این باغها، آب سطحی را میبلعند و حقابه پاییندست را کاهش میدهند. بسیاری از شهرهای کوچک در بالادست و پاییندست از جمله شاهینشهر، فلاورجان و برخوار هر یک صدها حلقه چاه دارند که فشار مضاعفی بر سفرهها وارد میکنند. دولت نیز با احداث صنایع فولاد و پالایشگاههای بزرگ در مجاورت اصفهان عملاً مصرف آب صنعتی را افزایش داده است. سهم کشاورزی از مصرف آب کشور بیش از ۹۰ درصد است و الگوی کشت در استان اصفهان عمدتا متکی بر محصولات آببر مانند برنج و سیبزمینی بوده است. نتیجه این وضعیت همان است که امروز میبینیم: تخریب سفرهها و نشست زمین.
پیامدها؛ مهاجرت، ناامنی و تهدید میراث فرهنگی
خشک شدن زایندهرود و فرونشست متر به متر زمین فقط یک بحران زیستمحیطی نیست؛ پیامدهای گسترده اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی دارد. خشکسالی و کمبود آب موجب شده است که برخی کشاورزان از روستاها به شهرها کوچ کنند و «بهدلیل خشک شدن زایندهرود در اصفهان، کمبود آب باعث محدودیتهای آبی در شهرهای بزرگ از جمله اصفهان و شیراز شده و حدود ۲۸ میلیون ایرانی تحت تأثیر قرار گرفتهاند». این مهاجرت در استان اصفهان به دو شکل دیده میشود: مهاجرت داخلی به سمت شهرهای برخوردار (تهران، مشهد، شیراز) و مهاجرت خارجی به استانهای شمالی و کشورهای همسایه. کاهش جمعیت جوان در روستاها، نیروی کار کشاورزی را کاهش داده و تولید غذایی منطقه را تهدید میکند. در حوزه میراث فرهنگی، فرونشست تهدیدی مستقیم است. بسیاری از آثار تاریخی اصفهان- از جمله سیوسه پل، پل خواجو، مسجد جامع و مدرسه چهارباغ- روی رسوبات ریزدانه و رسوبات آبرفتی ساخته شدهاند. نشست ناهمگون در این رسوبات، باعث ایجاد ترک در دیوارها و ستونها میشود و بناهایی که صدها سال مقاومت کردهاند در چند سال گذشته آسیب دیدهاند. به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، اگر روند فعلی ادامه یابد، برخی از این بناها قابل ترمیم نخواهند بود و شهر هزارهای اصفهان، بخشی از هویت خود را از دست خواهد داد.
تهدید زیرساختها و امنیت شهری
علاوه بر بناهای تاریخی، فرونشست خطر بزرگی برای زیرساختهای مدرن دارد. خطوط لوله گاز و نفت، خطوط مترو، بزرگراهها و فرودگاهها همه در معرض ترک و شکستگی هستند. در سال ۱۴۰۲ فروریزش ناگهانی بخشی از خیابان هشتبهشت، باعث سقوط یک تیر چراغ برق به داخل گودال شد. چنین فروچالههایی در صورت وقوع زیر خطوط انتقال گاز یا نزدیکی برجهای مسکونی میتوانند، فاجعهای انسانی رقم بزنند. همچنین بیش از ۸ میلیون واحد مسکونی در ایران در پهنههای فرونشست قرار دارند و این پدیده، جان میلیونها نفر را تهدید میکند. در اصفهان، آمار دقیقتری وجود ندارد اما با توجه به توسعه شهر و جمعیت ۵/۲ میلیونی آن، بخش بزرگی از شهر روی پهنه فرونشستی قرار دارد. فرونشست زمین در اصفهان به مرحلهای رسیده که دیگر با بیانیهها و وعدهها نمیتوان مقابله کرد و نیازمند اقدامات فوری بلندمدت است. احیای جریان دائمی زایندهرود و تأمین حقابههای کشاورزی و زیستمحیطی اهمیت زیادی دارد زیرا جریان رودخانه، سفرههای زیرزمینی را تغذیه و از فشردگی خاک جلوگیری میکند. اصلاح الگوی کشت و استفاده از روشهای نوین آبیاری نیز ضروری است چراکه کشاورزی، بزرگترین مصرفکننده آب استان است و بدون مدیریت مصرف، فرونشست گسترش مییابد. کنترل و مسدود کردن چاههای غیرمجاز، نصب کنتور هوشمند و تعیین سقف برداشت، نقش مهمی در کاهش برداشت بیرویه آب دارند. همچنین بهرهگیری از پساب شهری برای تغذیه مصنوعی آبخوانها و تزریق آب در زمان سیلاب میتواند، سرعت فرونشست را کاهش دهد. توسعه بیرویه صنایع آببر بدون توجه به ظرفیت آبی، منطقه بحران را تشدید کرده و نیازمند توقف و ارزیابی زیستمحیطی برنامههای صنعتی است. در نهایت، همراهی مردم و کشاورزان از طریق آگاهیبخشی و مشارکت فعال در مدیریت مصرف آب، از ارکان موفقیت در کاهش آثار فرونشست محسوب میشود.