رابرت ردفورد، بازیگر خوش‌سیما با موهای طلایی که سیاست‌های مترقی‌اش بر انتخاب‌های او در طول ۶۰ سال فعالیت تأثیر گذاشت، روز سه‌شنبه در خانه‌اش در یوتا درگذشت. او ۸۹ ساله بود.

رابرت ردفورد

همشهری آنلاین: روزنامه «نیویورک تایمز» خبر درگذشت او را اعلام کرد. «سندی برگر»، مدیرعامل شرکت روابط‌عمومی Rogers & Cowan PMK در بیانیه‌ای به این رسانه گفت او در خواب از دنیا رفته است، اما علت دقیق مرگ اعلام نشد.

همراه جین فوندا

ردفورد در سانتا مونیکا، کالیفرنیا متولد شد و با بورس بیس‌بال به دانشگاه کلرادو رفت، اما آنجا به تحصیل نقاشی پرداخت. او مسیر بازیگری را در «آکادمی هنرهای نمایشی آمریکا» آغاز کرد و در سال ۱۹۵۹ برای اولین بار روی صحنه برادوی، در نقش یک بازیکن بیس‌بال در نمایش «داستان بلند» ظاهر شد.

او در تلویزیون، تئاتر و سینما نقش‌آفرینی کرد و در سال ۱۹۶۶ با سه فیلم موفق – «درون دیزی کلاور»، «این ملک متروکه است» و «تعقیب» – همراه با جین فوندا، به شهرت رسید. او و فوندا بعدها در کمدی عاشقانه «پا برهنه در پارک» (که ردفورد همان نقش برادوی‌اش را در آن تکرار کرد)، سپس در «اسب‌سوار برقی» و پس از گذشت ۳۸ سال، در فیلم عاشقانه‌ی نتفلیکس «روح‌های ما در شب» نیز همبازی بودند.

همه‌چیز برای او آسان است

جذابیت و چهره‌ی طلایی ردفورد او را برای نقش‌هایی مثل «گتسبی بزرگ» و «همان‌طور که بودیم» ایده‌آل می‌کرد، اما باعث شد نقش‌هایی مانند «فارغ‌التحصیل» را از دست بدهد. مایک نیکولز، کارگردان و دوست او، گفته بود که او برای این نقش مناسب نیست، چون «هیچ‌وقت نمی‌تواند یک بازنده را بازی کند.»

تصویر «همه‌چیز برای او آسان است» روی ردفورد باقی ماند. او به اپرا وینفری گفته بود: «من کارم را با بازی در تئاتر و نقش‌های متفاوت شروع کردم، اما ناگهان در جایگاهی قرار گرفتم که حس می‌کردم دارند مرا در قالبی کلیشه‌ای حبس می‌کنند. این آزارم می‌داد. و بعد می‌شنیدم: "خب، برای تو آسان است. " یا "تو شبیه کسی هستی که در شرق تحصیل کرده" – که نبودم. یا "از یک خانواده‌ مرفه آمده‌ای" – که نیامده بودم.»

ستاره شماره یک گیشه هالیوود

ردفورد تلاش کرد از این کلیشه فراتر برود و در ژانرهای گوناگون ظاهر شد: از فیلم‌های ورزشی «طبیعی» و «اسکی‌باز سراشیبی» گرفته تا وسترن‌ها مانند «جرمیا جانسون». او در کنار ستارگان بزرگی مانند پل نیومن در «بوچ کسیدی و ساندنس کید» و «نیش» (که تنها نامزدی اسکار بازیگری‌اش را برایش به همراه داشت)، باربارا استرایسند در «همان‌طور که بودیم» و مریل استریپ در برنده‌ اسکار بهترین فیلم، «خارج از آفریقا»، خوش درخشید.

او همچنین به سراغ آثار سیاسی رفت و در ساخت فیلم‌هایی چون «نامزد» و «همه مردان رئیس‌جمهور» نقش داشت (فیلمی که اسکار بهترین فیلم را برد). در سال ۱۹۷۴، ردفورد اولین بازیگری شد که پس از بینگ کراسبی در سال ۱۹۴۶، سه فیلم در فهرست ده فیلم پرفروش سال داشت. بین سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶، سالن‌داران سینما او را به عنوان «ستاره شماره یک گیشه هالیوود» معرفی کردند.

کارگردان و بازیگرش

سیدنی پولاک نزدیک‌ترین همکار ردفورد بود؛ آن‌ها نخستین بار در فیلم «جنگ‌طلب» همبازی شدند و سپس پولاک هفت بار ردفورد را کارگردانی کرد: «این ملک محکوم است»، «جرمیا جانسون»، «همان‌طور که بودیم»، «سه روز کرکس»، «اسب‌سوار برقی»، «خارج از آفریقا» و در نهایت «هاوانا». ردفورد درباره این همکاری گفته بود: «من بازیگرش بودم؛ او کارگردانم.»

ردفورد بعدها خودش به کارگردانی روی آورد و ۹ فیلم ساخت. نخستین فیلم او «مردم عادی» موفقیت عظیمی بود: چهار اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برد. او سپس فیلم‌هایی چون «نمایش پرسش و پاسخ»، «رودخانه‌ای از میان آن می‌گذرد»، «جنگ مزرعه لوبیای میلاگرو»، «افسانه بگر ونس»، «شیرها برای بره‌ها»، «توطئه‌گر»، «نجواگر اسب‌ها» و «شرکتی که نگه می‌داری» را ساخت.

میراث ماندگار ساندنس

مهم‌ترین میراث او مؤسسه ساندنس بود. ردفورد این مؤسسه را در سال ۱۹۷۹ در تفریحگاه اسکی‌اش در یوتا تأسیس کرد تا به فیلمسازان مستقل کمک کند. او کارگاه‌های آموزشی راه انداخت که نهایتاً به جشنواره فیلم ساندنس منجر شد. ردفورد در یک مراسم خیریه در ۲۰۱۳ هدفش را چنین بیان کرد: «می‌خواستم برای هنرمندان تازه‌کار فرصت ایجاد کنم تا صدایی داشته باشند و بر روی حوزه‌ای تمرکز کنند که در آن زمان مرده به حساب می‌آمد: فیلم مستقل.»

جشنواره ساندنس طی چهار دهه به یکی از تأثیرگذارترین نیروها در سینمای آمریکا تبدیل شد. اولین موفقیت بزرگش در ۱۹۸۹ با فیلم «سکس، دروغ و نوار ویدئو» ساخته استیون سودربرگ بود. پس از آن آثاری چون «سگ‌های انباری» از تارانتینو، «اورلاندو» ساخته سالی پاتر، «ولگرد» از ریچارد لینکلیتر و «فروشنده‌ها» ساخته کوین اسمیت در این جشنواره معرفی شدند. استعدادهایی چون تیلدا سوینتن، ادوارد برنز، اشلی جاد، کری واشینگتن، سم راکول و جنیفر لارنس نیز از دل ساندنس به هالیوود راه یافتند.

کاپیتان آمریکا

ردفورد در دهه‌های پایانی عمرش همچنان به بازیگری ادامه داد: از «همه‌چیز از دست رفته» که جایزه بهترین بازیگر منتقدان نیویورک را برایش آورد، تا فیلم‌های «اژدهای پیت» و «پیرمرد و اسلحه» به کارگردانی دیوید لاوری. او حتی در دنیای مارول هم ظاهر شد: در نقش الکساندر پیرس در «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» و «انتقام‌جویان: پایان بازی». آخرین نقش او، یک حضور کوتاه در سریال «بادهای تاریک» بود که خودش نیز تهیه‌کننده‌اش بود.

ردفورد در سال ۲۰۰۲ اسکار افتخاری دریافت کرد؛ در ۲۰۱۴ مجله تایم او را «پدرخوانده سینمای مستقل» نامید؛ و در ۲۰۱۶ نشان آزادی ریاست‌جمهوری را از باراک اوباما گرفت.

از او همسرش، سیبیله زاگارز ردفورد، دو دخترش شونا و ایمی، و هفت نوه‌اش به یادگار مانده است.

پیشنهادی باخبر