متن کامل سخنان رئیس‌جمهور در همایش «حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای»

متن کامل سخنان رئیس‌جمهور در همایش «حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای»

متن کامل سخنان مسعود پزشکیان در همایش «حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» که امروز چهارشنبه برگزار شد،‌ منتشر شد.

به گزارش ایسنا، متن کامل سخنان رئیس جمهور در این همایش به شرح زیر است :

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با درود به روان پاک بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی و یاد شهیدان عزیزمان و با آرزوی طول عمر باعزت و پربرکت برای مقام معظم رهبری، خدمت شما بزرگواران، عزیزان، مهمانان، خواهران و برادران سلام عرض می‌کنم. خدا قوت می‌گویم، خسته نباشید عرض می‌کنم و امیدوارم خداوند یاری‌مان کند تا بتوانیم هم حقوق مردم را به‌درستی ادا کنیم و هم آزادی‌های مشروع موجود را در جامعه محقق سازیم.

در خصوص منظومه فکری مقام معظم رهبری، مطالبی که تا حدودی آماده شده و البته شما بهتر از من بر آن‌ها اشراف دارید، بخش‌هایی را خدمت شما قرائت خواهم کرد. همچنین درباره موضوعات مرتبط با پیام‌های دینی و چهارچوب‌هایی که دولت در پی تحقق آن‌هاست، گزارشی به حضور شما ارائه خواهم داد.

در رابطه با آزادی‌های مشروع، از دیدگاه مقام معظم رهبری، آن آزادی مشروع است که هم حق مردم و هم تکلیف حاکمیت است. ایشان به صراحت می‌فرمایند تامین آزادی‌های مشروع یکی از وظایف قوه قضاییه است. آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع همان است که شرع اجازه داده است. در این چهارچوب مردم نه تنها ذی‌حقوق هستند، بلکه بازیگران اصلی عرصه تحقق آزادی‌ها محسوب می‌شوند. چه در صحنه‌های اقتصادی با مسئولیت‌پذیری اجتماعی و انفاق، چه در عرصه‌های سیاسی با مشارکت در تعیین سرنوشت و چه در حوزه فرهنگی با صیانت از ارزش‌ها. این نگاه، آزادی را از حالت منفعلانه خارج کرده و به مشارکت فعالانه بدل می‌کند.

همانطور که در آرای ایشان به خصوص در بحث از آزادی اقتصادی تاکید می‌شود، مردم نه تنها حق فعالیت اقتصادی دارند، بلکه مسئولیت تامین نیازهای عمومی جامعه را نیز به عهده دارند.

اگر بخواهیم اهم رئوس فکری مقام معظم رهبری را درباره آزادی در چند سطح خلاصه کنیم، عبارتند از: ۱- آزادی، رهایی از بندگی غیر خداست، هم بیرونی هم درونی، ۲- آزادی مشروع حق مردم و تکلیف حکومت است، ۳- مردم محور تحقق آزادی‌های مشروع هستند، ۴- آزادی مسئولان همیشه با مسئولیت، تعهد و تقوا عجین است و ۵- تبیین آزادی در عصر انقلاب اسلامی باید در تمایز با آزادی در تمدن غرب صورت بگیرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در خطبه‌های نماز جمعه در سال‌های ۶۵ ، ۶۶ و سال‌های بعد به مواردی در این زمینه اشاره فرمودند که بخشی از آن را عرض می‌کنم؛ آزادی که اسلام به آن دعوت می‌کند، عدم عبودیت غیر خداست، چه سنت‌ها، عادات و آداب جاهلی و چه طاغوت‌ها و مستکبران که گاهی در قالب کمپانی‌های اقتصادی و شرکت‌های چند ملیتی ظهور پیدا کرده است. آزادی اسلامی یعنی آزادی از غیر خدا و عدم اطاعت از غیر خداوند است.

ریشه آزادی اسلامی،‌ آزادی انسان از عبودیت هر آنچه غیر خدا است، در حالی که ریشه آزادی غربی در تمنیات و تمایلات و خواسته‌های پست انسانی است. آزادی صرفاً آزادی حیوانی و نمایش دموکراسی از طریق صندوق رای نیست، در حالی که هزاران اسارت دست و پای این انسان را بسته است، همچون اسارت اقتصادی، شغلی، نظام‌های فاسد هوا و هوس،‌ فشار قدرت‌های سیاسی؛ آزادی معنوی و رهایی از قیود و زنجیرهای درونی بشر، مبنای تفاوت آزادی در مکتب اسلام و غرب است.

هیچ عامل بیرونی نمی‌تواند انسان را آنگونه برده کند که شهوت و هوا و هوس درونی او را برده و اسیر می‌کند. در دنیای استعمارگران برای اسیر کردن ملت‌ها و مطیع کردن شخصیت‌ها و حتی مبارزین از این راه استفاده می‌کنند و آنها را در دام شهوت می‌اندازند؛ بی‌اعتنایی به تمایلات دنیوی منجر به آزادی انسان می‌شود.

چهارچوب، حدود و مرزهای آزادی در اسلام و غرب تفاوت دارد،‌ در منطق غرب آزادی محدود به قانون و عدم لطمه به آزادی دیگری است، اما در اسلام در برخی موارد دایره آزادی را تنگ و در برخی موارد گسترش می‌دهد.

آزادی در اسلام دارای دو گونه مانع است، یکی موانع بیرونی شامل قدرت‌ها و استعمارگران و دیگری موانع درونی یعنی خصوصیات بشری منجر به انفعال، ذلت، سلطه‌پذیری و ضعف‌های درونی. انسان اگر اسیر ضعف‌های درونی باشد، لاجرم اسیر اسارت‌ها و زنجیره‌های بیرونی هم می‌شود.‌ در سطح جهانی نیز اینگونه است،‌ جوامعی که اسیر خصلت‌های منفی خودش نباشد آن جامعه اسیر قدرت‌های بیرونی نخواهد بود.

آزادی در فرهنگ غربی دارای موانع بیرونی یعنی موانع سیاسی و اجتماعی است،‌ اما از نظر اسلام غیر از موانع بیرونی، موانع درونی نیز آزادی بشر را محدود می‌کند و در این میان آزادی درونی مهم‌تر از آزادی بیرونی است.

مفهوم تقوا و تزکیه اشاره به همین طاق آمدن بر موانع درونی است. اگر تقوا و تزکیه در انسان و ملتی پدیدار شود در حقیقت آن انسان و ملت آزاد است و می‌تواند بر قدرت‌های بزرگ تهدید کننده پیروز شود و این مقوله به طور نسبی است.

تفاوت تعیین کننده حدود آزادی در اسلام، قانونی که محدود کننده آزادی است، تنها در زمینه مسائل اجتماعی نیست، بلکه شامل ساحت شخصی، فردی و خصوصی آن نیز می‌شود. علاوه بر اینکه نباید آزادی و حقوق دیگری و منافع جامعه را تهدید کند، نباید منافع شخص خود آن انسان را نیز به خطر بیندازد، لذا خودکشی، خودآزاری، انظلام و تحمل زور و نپیمودن راه تکامل و راکد گذاشتن استعدادهای انسانی ممنوع است. حفظ آزادی یک تکلیف است، البته تفحص و تجسس و افشاگری نسبت به آن ممنوع.

اما حقوق ملت و حقوق حاکمیت در بیانات مقام معظم رهبری.

حضرت علی علیه السلام در نامه‌شان به مالک اشتر، یکی از حقوق ملت را بر خورد منصفانه با این مردم می‌داند. به مالک می‌فرماید وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ ... فَامْلِکْ هَوَاکَ وَ شُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ... الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِیمَا أَحَبَّتْ أَوْ کَرِهَت. مواظب هوای نفس خودت باش و آنچه که بر تو حرام است آن را نکن. مراعات انصاف در برخورد با هر کسی که در این جامعه است.

آیاتی که از قرآن قاری محترم تلاوت کردند (إِنَّا خَلَقنَکُم مِّن ذَکَر وَأُنثَی وَجَعَلنَکُم شُعُوبا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ ٱللَّهِ أَتقَیکُم) بیانگر آن است که رنگ،‌ نژاد، جنسیت، قومیت در رابطه با برتری و یا ارزش در مقابل خداوند بی‌معنی است. ارزش در پیشگاه خدا تقواست و تقوا حرکت بی‌خطاست. حرکت بی‌خطا بسته به جایگاه، مقام،‌ موقعیت و جایی که انسان قرار گرفته معنا و مفهوم خودش را پیدا می‌کند.

اگر ما در جایگاه‌های درستی قرار گرفته باشیم،‌ باید تصمیمات درست و سیاست‌های درست اعلام، اعمال، اجرا و بر آنها نظارت کنیم. با تمسک به تقوای واقعی، جامعه به طرف هلاکت حرکت نمی‌کند.

حاکم، مدیر و مسئول وظیفه‌ش این است که در حقوق مردمی که از آن حرف می‌زنیم، با تمام وجود نسبت به مردم با رحمت و لطف برخورد کند و نباید برخورد خشن و سبوعانه با مردم داشته باشد. مردم دو دسته‌اند، یا برادر دینی هستند یا در خلقت با تو برابرند. تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ یُؤْتَی عَلَی أَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ، ممکن است اشتباه یا خطایی از آنها سر بزند، أَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ، با رحمت و با عفو و گذشت با این مردم برخورد کن، ‌همانگونه که دلت می‌خواهد خدا با رحمت و با عطوفت با تو برخورد کند. تو حاکم بر اینان هستی و خدا حاکم و والی بر تو و همه مخلوقات است. خدا ما را به این مردم امتحان می‌کند. می‌فرماید خودت را در جنگ با خدا و در مقابل خدا قرار مده. وقتی با مردم نتوانی با انصاف برخورد کنی در واقع با خدا در حال جنگی. تو قادر نیستی در مقابل خشم خدا بیاستی، از آن بی‌نیاز هم نیستی. نگو من امیرم و به آنها دستور می‌دهم و باید اطاعت کنند. این ادبیات سه تالی فاسد دارد، قلب را سیاه می‌کند، دین را ضعیف و سست و انقلاب‌ها و دگرگونی‌ها را نزدیک می‌سازد.

حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۶ هم نوع و شیوه ارتباط بین مردم و حاکمان را بیان می‌کند و می‌فرماید: من به عنوان حاکم بر گردن مردم حقی دارم و حقی هم مردم به گردن من دارند. در حقیقت متوازن است حقی که من دارم طرف مقابل هم دارد و اینگونه نیست که همه حق برای من است.

عظیم‌ترین و بلندترین حقوق بین این حق‌ها که آدم‌ها به گردن هم دارند، حق حاکم بر رعیت و حق رعیت بر حاکم است و این ارتباط باعث نظم و نظام می‌شود و الفت و برابری در بین مردم شکل می‌گیرد. رعیت به صلاح نمی‌رسد مگر با بودن حاکمان و والیان صالح. والی و حاکم هم صالح باقی نمی‌ماند مگر یک ملت و یک جامعه مطالبه‌گر داشته باشد که اگر پایش را کج گذاشت مطالبه‌گری کند. اگر مردم حقشان را ادا کردند، حاکم و والی هم باید حق آنها را ادا کند.

همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، مردم در جنگ ۱۲ روزه حق خودشان را ادا کردند، اینگونه نباید باشد که مردم همیشه در صحنه باشند، حق‌شان را ادا کنند و ما به دنبال کارخودمان برویم. اگر حاکمان و والیان حق مردم را ادا کنند، حق در بین این مردم عزت پیدا می‌کند و پایه‌ها و ستون‌های عدالت در جامعه مستحکم می‌شود.

به تصور من تا کنون مردم تا جایی که امکان داشته حق خود را نسبت به حاکمیت ادا کرده‌اند و ما وظیفه داریم حق و حقوق این مردم را ادا کنیم. اگر اینگونه شد و برخورد ما با همه جناح‌ها،‌ دسته‌ها، قومیت‌ها و جنسیت‌ها منصفانه شد، مردم در سایه آرامش و دوستی و محبت با هم زندگی می‌کنند و می‌شود به ماندگاری و پایداری این جامعه امید بست و آن توطئه‌ها و نیرنگ‌ها و نقشه‌هایی که دشمنان می‌کشند که این جامعه را به زانو در بیاورند به شکست کشانده خواهد شد و دشمنان از این مردم و از این ملت و جامعه نا امید خواهند شد. این مهم در صورت تحقق حقوق متقابل حاکمیت و مردم شکل می‌گیرد.

امام علی علیه السلام در رابطه با خصلت حاکم می‌فرماید: از سخیف‌ترین کارهای حاکم این است که مردم تصور کنند او به دنبال فخر فروشی است و من اکراه دارم از اینکه شما در ذهنتان تصور کنید من اینگونه هستم. من وظایفی دارم که باید در مقابل خدا جوابگو باشم. با من آنگونه گفتگو نکنید که با جباران و به اصطلاح دیکتاتورها گفتگو می‌کنید، راحت حرفتان را بزنید، ارتباط مصنوعی با من نداشته باشید،‌ صادقانه با من رفتار کنید، ‌فکر نکنید اگر به من حق را بگوید برای من سنگین خواهد شد، حاکمی که شنیدن حق بر او سنگین باشد، اجرای حق نیز بر او سنگین است.

حاکمان در این چهارچوب و در این قانون از مردم و با مردم هستند. ما در دولت معتقدیم نسبت به تحقق حقوقی که در قانون اساسی و در نگاه مقام معظم رهبری برای مردم برشمرده شده است،‌ با کاستی‌هایی مواجهیم، آن را کتمان نمی‌کنیم و در تلاشیم تا جایی که از دستمان بر می‌آید این نقص ها و کاستی‌ها را اصلاح کنیم.

مردم نباید از دولت که وظیفه ارائه خدمات به آنان را بر عهده دارد، ناراضی باشند. اگر ما مسلمانیم، نباید با چهره‌ای خشن و اخلاقی نامناسب با مردم برخورد کنیم. چرا که من در این جایگاه ایستاده‌ام تا به آن‌ها خدمت کنم. من برای این مسئولیت حقوقی دریافت کرده‌ام و اینجا هستم تا خدمتگزار مردم باشم.

مردم در دوران جنگ، پیش از انقلاب، حین انقلاب و در تمامی این مسیر، دین خود را ادا کرده‌اند. این مردم بودند که وظیفه‌شان را انجام دادند؛ نه دسته‌ها و جناح‌ها و گروه‌ها. مردم بودند که دشمن را ناامید کردند. اکنون این وظیفه من و دولت است که بتوانیم مردم را در تصمیم‌گیری‌های سیاسی همراه کنیم، آنان را در مشارکت دخیل بدانیم و بکوشیم دردها، نگرانی‌ها و مشکلاتشان را درک و برطرف کنیم. این مسئولیت سنگینی است که بر عهده ماست. از خدا می‌خواهم به ما کمک کند تا بتوانیم دین خود را در برابر این مردم عزیز و باعزت کشورمان به‌درستی ادا کنیم و کاستی‌ها، ناتوانی‌ها و نگرانی‌هایی را که وجود دارد با تلاش جبران کنیم؛ چراکه جبران آن‌ها لازم و ضروری است.

باید مشکلات مردم را حل کنیم. نباید مردم وقتی به سیستم ما مراجعه می‌کنند، ناراضی بازگردند. نباید مردم را چند ‌دسته کنیم. نباید مردم را به خودی و ناخودی تقسیم کنیم. نباید قومیت‌ها، گروه‌ها یا جناح‌ها را بر دیگری برتر بدانیم. «أکرمکم عندالله أتقاکم.» هیچ برتری‌ای میان مردم، از زمان حضرت آدم تا امروز، میان عرب و عجم و سفید و سیاه نیست؛ مگر به تقوا. پیامبر اکرم(ص) هنگامی که مکه را فتح کردند، در خطبه خود فرمودند که مردم همچون دندانه‌های یک شانه‌اند و هیچ تفاوتی میان آنان نیست. برتری تنها به تقواست و ما در این زمینه دچار نقصان هستیم.

برادر کدخدایی می‌گفت، در مراسم امروز جدا از موضوع ناترازی برق و آب و محیط‌زیست، درباره ناترازی در رفتار هم صحبت کن. حقیقتا رفتار ما با گفتارمان همخوان نیست. آن‌گونه که می‌گوییم نیستیم -البته به شما جسارت نشود؛ منظورم خودم هستم- آن‌گونه که باید باشیم، خدمتگزار نیستیم و مردم را یکسان نمی‌بینیم. حال آنکه باید همه مردم را یکسان دید و برتری را نه بر پایه نژاد و قومیت و جنسیت و ظاهر یا باور، بلکه بر اساس تقوا دانست. شما همگی در این حوزه صاحب‌نظر و استادید. اگر بتوانیم تصمیم‌های بی‌خطا، حرکت‌های خالصانه و اجرای تصمیم برای خدا را در جامعه محقق کنیم، کشور ما به همان نقطه آرامش، صلح، محبت و دوستی خواهد رسید.

باور کنیم که نباید با مردم از بالا سخن بگوییم. بزرگان و قدرتمندان نیز همیشه تأکید کرده‌اند که نباید از موضع بالا با مردم صحبت کرد. این حقیقتی است که در باور و اعتقاد ما وجود دارد، در حقوق ملت نوشته شده و در سنت پیامبر و ائمه اجرا شده است. این ما هستیم که باید درست عمل کنیم. اگر امروز مردم مشکلاتی دارند، مقصر ما هستیم و باید برای رفع آن تلاش کنیم. در دولت نیز با وجود سختی کار، در مسیر اصلاح رفتار و نگرش تلاش می‌کنیم؛ کاری که به‌سادگی محقق نمی‌شود.

ضلالت یعنی تابعیت از هوای نفس. ما هر روز در نماز می‌گوییم، «غیرالمغضوب علیهم ولا الضالین.» در قرآن خطاب به داوود آمده است: «إنا جعلناک خلیفةً فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوی...» ضلالت یعنی آن‌که هوای نفس انسان را از راه خدا دور کند. امیرالمؤمنین(ع) نیز به مالک اشتر فرمان می‌دهد که تقوای الهی را پیشه کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل نماید و نفس خویش را مهار کند؛ یعنی آنچه بر او حلال نیست از آن دوری کند و در برابر سرکشی‌ها و خواسته‌های دنیوی، خود را فروتن و کنترل کند.

شما فکر می‌کنید چرا میان ما اختلاف به وجود می‌آید؟ اگر ما و مردم براساس حق و حقوق متقابل با یکدیگر رفتار کنیم، چه اختلافی ممکن است ایجاد شود؟ اختلاف زمانی پدید می‌آید که من زیاده‌خواهی کنم، حقوق دیگران را نادیده بگیرم یا خود را برتر از دیگران بدانم. ما هر روز از خدا می‌خواهیم که ما را در راه ضلالت قرار ندهد. ضلالت یعنی تسلیم شدن در برابر هوای نفس و این همان چیزی است که گفتنش آسان، اما عمل به آن دشوار است و ما در عمل گرفتار آنیم.

من از اساتید، بزرگان، دانشمندان و اعضای محترم شورای نگهبان، مجلس خبرگان، روحانیت عزیز، دانشگاهیان و دیگر مدعوین سپاسگزاری می‌کنم. از خداوند بزرگ می‌خواهم ما را در اجرای آنچه ادعا می‌کنیم، شرمنده مردم نکند و ما را به راه حق و راه درست هدایت نماید تا بتوانیم پاسخگوی مردم عزیزمان باشیم. اگر تمام جوامع اسلامی بر اساس برادری، محبت و دوستی رفتار کنند، رژیمی مانند اسرائیل نمی‌تواند با جمعیت اندک برای مسلمانان چنین مشکلات و بلاهایی ایجاد کند و ما نیز تنها نظاره‌گر باشیم؛ اینکه هر روز مسلمانان را بمباران کنند و ما فقط نگاه کنیم. «مَن أصبحَ لا یَهتَمُّ بأمورِ المسلمین فلیس بمسلم.» این‌ها دستوراتی است که دین و عقیده ما به ما آموخته و اجازه نمی‌دهد نسبت به سرنوشت مسلمانان بی‌تفاوت باشیم و بگوییم به ما ربطی ندارد و ما در زندگی خودمان هستیم.

ان‌شاءالله خداوند توفیق دهد که شرمنده نشویم. از همه عزیزان قدردانی می‌کنیم. از مقام معظم رهبری نیز به‌خاطر پشتیبانی‌ها، هدایت‌ها و جهت‌گیری‌های حکیمانه‌شان متشکریم و از خداوند بزرگ مسئلت داریم که ما را در برابر مردم عزیز، شهیدان بزرگوار و در روز قیامت شرمنده اعمال و رفتارمان نکند و بتوانیم پاسخ‌گو باشیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.