آخرین اخبار:
- برنامه «شفرونی»؛ آشپزی با ادویه شوخی، سس تبلیغ و طعم کهنگی! /وقتی خلاقیت قربانی آگهیهای بازرگانی میشود!
- معرفی پرخوانندهترین کتابهای مراکز کانون سراسر کشور
- سندیت مقام امام زمان (عج) در کربلا؛ مقامها به عنوان نماد محسوب میشوند
- مهدی رسولی: هنوز تحت فرماندهی شهدا هستیم/ از جوانان دعوت میکنم «مجنون» را ببینند
- میررکنی خواستار موضع گیری «حوزههای علمیه» در برابر بیانات محقق داماد درباره حجاب شد + فیلم
- «از منفی دو تا سکو» روی آنتن شبکه ورزش میرود / روایتی از پرستاری تا قهرمانی المپیک
- عیدیِ جهادی به نیابت از حضرت زینب (س) در روز پرستار؛ از سفره نان تا سفره کتاب
- قدیمیترین کتابفروشی اسلامی لندن در معرض خطر تعطیلی قرار گرفت + عکس
- صالحی: باید از هنر، رسانه و فنآوری برای پیشبرد اهداف قرآنی بهره بریم
- «فوات الوفیات» و یک پروژه تمدنی
کد خبر:۱۳۲۳۳۸۸
گزارش|
برنامه «شفرونی»؛ آشپزی با ادویه شوخی، سس تبلیغ و طعم کهنگی! /وقتی خلاقیت قربانی آگهیهای بازرگانی میشود!
برنامه «شفرونی» که با شعار آشپزی و سرگرمی پا به میدان گذاشت، در همان قسمت نخست نشان داد هدفش نه رقابت در آشپزخانه، بلکه رقابت در شوخی، تبلیغ و تکرار چهرههای آشناست. همه چیز در خدمت «جذب کلیک» است نه خلق محتوا. آیا این همان خلاقیت وعدهدادهشده در شبکه نمایش خانگی است یا فقط نسخهای تازه از مصرفگرایی تصویری؟

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، «شفرونی» تازهترین محصول فیلیمو، قرار بود ترکیبی از رقابت آشپزی، طنز و فضای شاد باشد؛ اما بیشتر از آنکه مزه آشپزی داشته باشد، بوی اسپانسر میدهد. حضور چهرههای تکراری، شوخیهای از مد افتاده و تقلید از رئالیتیشوهای موفق گذشته، این مسابقه را به ویترینی پرزرقوبرق از مصرف و به جای مزه غذا، مزه ابتذال و تکرار در ذهن مخاطب مینشاند.
از آشپزی تا آگهی؛ جایی که برندها قهرمان مسابقهاند
در «شفرونی»، آشپزی صرفاً بهانهای است برای نمایش برندها و اسپانسرها. حجم بالای تبلیغات، حضور پررنگ محصولات در قاب، و حتی شوخیهای جهتدار میان بازیگران، حس یک برنامهی «بازرگانی با پوشش سرگرمی» را القا میکند. مخاطب بهجای دیدن رقابت و خلاقیت در پختوپز، با مجموعهای از موقعیتهای تصنعی روبهروست که هدف اصلیشان فروش کالا و وایرالشدن در شبکههای اجتماعی است.
با این حال، هیچکدام از این شوخیها نه بامزهاند، نه بدیع؛ چون پیشتر در قالب برنامههایی، چون «جوکر» و «اسکار» بارها تکرار شدهاند. همین تکرار باعث میشود که حتی حضور نعیمه نظامدوست، متین ستوده و جواد خیابانی هم نتواند انرژی تازهای به برنامه بدهد.
«شفرونی» در همان قسمت اول نشان داد که بهجای خلق موقعیتهای جدید و جذاب، ترجیح میدهد از شوخیهای سوخته و دستمالیشده استفاده کند. نعیمه نظامدوست با همان شوخیهای مربوط به ازدواج، و کنایههایش به احسان علیخانی دوباره در مرکز توجه است، اما دیگر خبری خندههای صادقانه نیست. نیما شعباننژاد نیز در نقش مجری، با تقلید از الگوهای طنز سابق، بیشتر از آنکه خنده بیاورد، مخاطب را خسته میکند.
طعم تبلیغات بیشتر از غذاست
از قاب آغازین تا پایان برنامه، «شفرونی» پر است از نمایش مستقیم و غیرمستقیم برندها؛ تا جایی که مرز میان سرگرمی و تبلیغ کاملاً از بین رفته است. بیننده حس میکند در حال تماشای یک آگهی بازرگانی طولانی است که در آن چند بازیگر قرار است با شوخیهای سطحی و دیالوگهای بیهدف، برندهای مختلف را معرفی کنند. در چنین فضایی دیگر فرقی ندارد غذا چی باشد، مهم این است که لوگو در قاب بماند!
چرا غذای خارجی وقتی ایران پر از طعم و رنگ است؟
این برنامه که علی الظاهر حول آشپزی میچرخد تا غذاهای معروف سراسر کشورها را به مخاطب معرفی کند، در شرایطی که ایران سرشار از تنوع غذایی و فرهنگی است، انتخاب تمرکز بر غذاهای بینالمللی در برنامهای ایرانی جای تعجب دارد. آیا بهتر نبود «شفرونی» فرصتی برای معرفی خوراکهای اصیل محلی و آشپزان بومی کشور میشد؟ سازندگان بهجای توجه به ظرفیت فرهنگی و ملی، ترجیح دادهاند با دکورهای پرزرقوبرق و منوهای فرنگی، نسخهای غربزده از آشپزی را به مخاطب تحویل دهند.
کشور ایران، مملو از فرهنگ و غذاهای متنوع و دلچسب هست که برای بسیاری از مردمان ناشناخته است و دانستن لباسها و غذاهای کشورهای دیگر چندان لطفی ندارد.
کمی هم حد و مرز داشتن چیز بدی نیست!
رفتار برخی از مهمانان در قسمت نخست، مرز میان شوخی و بیاحترامی را از بین برد. وقتی یک برنامهی خانوادگی، در تلاش برای خندهآوری از خطوط احترام و شأن فردی عبور میکند، دیگر نمیتوان آن را صرفاً «سرگرمکننده» دانست. اینجا است که طنز جای خود را به ابتذال میدهد و مخاطب نه لبخند میزند، بلکه متعجب میشود.
در همان قسمت اول برنامه نعیمه نظامدوست با اسم کوچک جواد خیابانی را صدا میزند و به وضوح شأن و جایگاه هنری و اجتماعی خود را به تنزل میکشد؛ در حالی که از جواد خیابانی خواسته میشود تا او هم با اسم کوچک این خانم را صدا بزند میگوید: من اگر این کار را بکنم بی احترامی کردهام؛ جالب است خانم نظام دوست، زمانی که ارزش خودت را نمیدانی و به خودت احترام نمیگذاری دیگران مجبور به انجام چنین کاری هستن!
امید است با چنین رفتارها و عکس العملهایی تلنگری برای شما باشد تا به خودتان بیایید.
خلاقیت گمشده در میان قابهای پرزرقوبرق
«شفرونی» با همه هزینهها و ظاهر چشمنوازش، نشان داد که فقدان ایده نو، بزرگترین بحران شبکه نمایش خانگی است. اگر قرار است فقط ظاهر عوض شود و محتوا همان بماند، نتیجه جز دلزدگی مخاطب نخواهد بود.
برای بازگشت به مسیر درست، سازندگان باید از سطح شوخیهای ساده فراتر روند و خلاقیت را جدی بگیرند. شاید وقت آن رسیده باشد پلتفرمهای نمایش خانگی بهجای مسابقه در «میزان شوخی»، در خلاقیت و اندیشه با هم رقابت کنند
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
x
پیشنهادی باخبر
تبلیغات


