ربیعی هشدار داد/ نیازمند سیاستهای معطوف به شادی هستیم
یلدای امسال، در خیلی از شهرها و روستاهای ایران، با برف و باران نیز درآمیخت؛ گویی طبیعت هم خواست در این جشنِ باستانی شریک باشد. انگار ترکیب برف و هندوانه و انار، نشانی بود از همنوا شدنِ طبیعت با روح جمعی مردم. برف، نمادِ پاکی است و یلدا، نمادِ روشنایی در تاریکی و این پیوند، آرامشی سرشار از معنا در دلِ زمستان کاشت.
علی ربیعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: آیا شما هم فکر میکنید امسال یلدا مقداری متفاوتتر از سالهای پیش بود؟
شب یلدای امسال بیتکلفتر از همیشه از راه رسید فکر میکنم با یلداهای سالهای گذشته تفاوت داشت. نه به خاطر انارهای درشتتر یا هندوانههای شیرینتر؛ که به خاطر «فشار اقتصادی» سنگینی که بر دوش همه بود. در چنین شرایطی، معمولا اولین چیزی که قربانی میشود، شادی جمعی است. شب چله امسال، در میانه روزگاری که سفرهها کوچکتر و دلها محتاطتر شدهاند، یادمان انداخت که هنوز میشود شادی را با کمترین هزینه آفرید. مردم، هر کس به اندازه خود، گوشهای از شب یلدا را برای زنده نگه داشتن رسم دیدار، گرمای گفتوگو و معنای همنشینی روشن کردند.
در نگاه نخست، شاید این شب هم مانند شبهای قبل بود. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، یلدای امسال، خیابانها را هم در بر گرفت. شادی از دیوارها بیرون زد، دوباره به میدان و کوچه برگشت و به ما یادآوری کرد که جشن، وقتی از چهاردیواری خانه آزاد شود، به زندگی شبیهتر است. در تاریخ ایران، شادی بیشتر با جمع معنا پیدا میکند؛ از نوروزهای شلوغ میدانها گرفته تا نغمههای محلی شبنشینیهای روستاها. امسال یلدا از حصار خانهها بیرون آمد و به فضای عمومی بازگشت.
این بازگشت، یک حرکت نمادین بود: یادآوری اینکه جشنهای ایرانی، از نوروز گرفته تا یلدا، ریشه در «میدان» و «خیابان» دارند؛ در جمعی بودن که بعدها به حریم خصوصی خانهها کوچ کرد. در این میان، اقدام بهموقع دولت برای تاخیر دو ساعته در شروع کار روز بعد، یک نقطه عطف مدیریتی بود. این فقط یک تصمیم اداری نبود؛ یک «اقدام نوآورانه هماهنگ با ریتم اجتماعی» بود. دولت بهجای ایستادن در برابر این موج شادی جمعی، با آن همگام شد. این تاخیر، به جامعه پیام داد: «شما حق دارید جشن بگیرید و ما علاوه بر بهرسمیت شناختن این حق، از آن حمایت میکنیم.» این، یک مصداق عینی است که در مرحله اول از «عدم مداخله در حوزه خصوصی و عمومی» و در مرحله بعد همراهی دولت، برای احیای شادی بود.
یلدای امسال، در خیلی از شهرها و روستاهای ایران، با برف و باران نیز درآمیخت؛ گویی طبیعت هم خواست در این جشنِ باستانی شریک باشد. انگار ترکیب برف و هندوانه و انار، نشانی بود از همنوا شدنِ طبیعت با روح جمعی مردم. برف، نمادِ پاکی است و یلدا، نمادِ روشنایی در تاریکی و این پیوند، آرامشی سرشار از معنا در دلِ زمستان کاشت.
یلدای امسال شاهد این مدعاست که داشتن جامعهای با نشاط و همراه با شادی با اقداماتی ساده امکانپذیر است. شادی زمانی احیا میشود که حکمرانی، از اقداماتِ بازدارنده دست بکشد و به جامعه «فضا» بدهد. یلدا ۱۴۰۴ ثابت کرد که با کمهزینهترین و سادهترین ابزارها - حتی یک تاخیر دو ساعته در شروع ساعت کاری روز پس از شب یلدا - میتوان اعتماد را بازیابی کرد، با شادی جامعه همراهی کرد و برانگیخت و جامعه را برای عبور از مشکلاتِ پیچیده، آمادهتر ساخت. در شرایط فعلی ایران، نیازمند سیاستهای معطوف به شادی هستیم. امید و آرزو از جامعهای شاد برساخته میشود.
در سیاستهای کلان از «بهزیستی ذهنی» رضایت از زندگی، تعادل عاطفی، معناداری و سیاستهایی همچون حمایتهای رفاهی و اجتماعی دخیل است اما، فارغ از این سیاستهایی که نیازمند سرمایهگذاری است، میتوان با اصلاح سیاستهای اجتماعی فضاهای شادی را گسترش داد و از اتخاذ سیاستهایی که زیست شاد مردم را مسدود میکند، خودداری کرد. با همین نگاه میتوان این یلدا را الگویی از حکمرانی صبورانه دانست. گاهی کارِ دولت نه در «دخالت» که در «خویشتنداری» است. با اندکی خودداری، با اندکی اعتماد به مردم، شادی خود به جریان میافتد. این یلدا نشان داد که میان سرمای اقتصاد و گرمای دل مردم، همیشه جایی برای لبخند هست؛ اگر سیاست از «قدرت دستور» به «قدرت درک» کوچ کند.


