به گزارش خبر فوری، جنگ اوکراین و روسیه به اوج خود رسیده است. شهرهای اوکراین مورد بی سابقه ترین حملات هوایی قرار گرفته اند و وضعیت به شدت بغرنج است. از آن سو، اوکراین مجوز استفاده از موشک های بالستیک مخصوص آمریکایی را دریافت کرده و ممکن است هر لحظه شروع به بمباران روسیه کند.
در همین حال، روسیه تهدید کرده که اگر حمله ای علیه مواضع روسیه صورت گیرد و در این حمله از تسلیحات آمریکایی استفاده شود، مسکو شروع به استفاده از تسلیحات اتمی خود خواهد کرد. طبق برخی گزارش ها، تحرکات موشکی هسته ای در مرکز مسکو انجام گرفته است. همچنین، گزارش ها از افزایش خشونت سربازان روس در جبهه های مختلف اوکراین حکایت دارد. برای مثال، ارتش نیروی زمینی روسیه در منطقه ای جنگلی نزدیک پتروفکای اوکراین، 20 سرباز شبه نظامیان اوکراینی را قتل عام کرد و همه آنها را سوزاند یا بدنشان را متلاشی کرد
این در حالی است که در آمریکا دونالد ترامپی پیروز انتخابات شده که یکی از شعارهای انتخاباتی اش، پایان جنگ روسیه بوده است. ترامپ چندی پیش تلفنی با پوتین صحبت کرد. این صحبت تلفنی بسیاری را امیدوار کرد که جنگ اوکراین به زودی پایان یابد اما دستور بایدن مبنی بر استفاده از موشک های مجهز آمریکایی توسط کییف همه چیز را به هم ریخت و حالا جنگ اوکراین در بی سابقه ترین وضعیت خود قرار داشته و بیم آن می رود که کشتار وسیعی در جبهه های مختلف شکل بگیرد و یا جنگ وارد فاز هسته ای شود.
اما به راستی چرا در آستانه ورود به یک مرحله مهم و احتمالا آغاز فاز دیپلماسی و پایان جنگ، چنین اتفاقی افتاد؟ در این گزارش سعی داریم از منظر تاریخ به این مساله پاسخ دهیم.
جنونی که در پایان یک دوره تاریخی به قدرتمندان دست می دهد
شواهد تاریخی نشان می دهد که وضعیت اوکراین می تواند بغرنج تر هم بشود. بسیاری از فیلسوفان تاریخ معتقدند تاریخ بر اساس یک نظم معقول حرکت می کند. حرکت تاریخ منفصل است و نقاطی تاریخی و تعیین کننده، این حرکات منفصل را به هم متصل می کند. در واقع، رویدادهای مهم تاریخی باعث پایان یک دوره تاریخی و ورود به یک دوره جدید می شوند. برای مثال، حادثه فتح قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی منجر به پایان قرون وسطی و ورود به عصر جدید اروپا شد. همچنین، بسیاری فتح بغداد توسط هلاکوخان مغول را پایان دوره تمدن اسلامی و ورود به عصر آشوب می دانند. مورخان چینی معتقدند شورش دستار زردها رویدادی تاریخی بود که به عصر سلسله هان پایان داد و چین را وارد عصر سه امپراتوری کرد. به همین طریق، مورخان شکست اتریش و فرانسه از آلمان بیسمارک را رویدادی تعیین کننده در پایان اروپای کلاسیک و ورود به عصر صلح مسلح می دانند و ترور ولیعهد اتریش در صربستان را هم پایان بخش عصر صلح مسلح و ورود به جنگ جهانی اول تلقی می کنند.
مساله مهم در حرکت تاریخ این است که در پایان یک دوره تاریخی و ورود به دوره دیگر، بازیگران مهم تاریخی این تغییر را حس کرده و خود را برای ورود به عصر جدید آماده می کنند. آمادگی آنها معمولا خشن بود و با شورش ها، جنگ ها، سیاست بازی ها و ... همراه است و باعث می شود تغییرات تاریخی به شکلی رادیکال تر و تندتر ظهور کنند. برای مثال، پس از شورش دستار زردها در چین همه فهمیدند که عمر سلسله هان رو به پایان است و چین وارد دوره جدیدی می شود. این تغییر نگاه باعث شد افرادی مانند دونگ ژئو و سائوسائو به خود جرات شورش داده و تغییرات تاریخی را سریعتر و خشن تر رقم بزنند. همچنین، پس از سقوط اصفهان به دست افغان ها، بسیاری از بازیگران سیاسی ایران فهمیدند که عصر صفوی به پایان رسیده است. این افراد شروع به شورش کردند و ظهور نادرشاه افشار از دل این شورش ها تسهیل شد. این اتفاق در پایان دوره ساسانی نیز قابل رویت است. شورش بهرام چوبین علیه خسرو پرویز اتفاقی تکان دهنده برای دربار و اشراف بود. آنها متوجه شدند که شاه ساسانی دیگر اعتبار و اقتدار گذشته را ندارد. به همین دلیل، اشراف شروع به تمرد کرده و برای اینکه در عصر جدید، قدرت بیشتری داشته باشند، در اقصی نقاط ایران دست به شورش زدند اما نتیجه فعالیت آنان، از هم پاشیدن سلسله ساسانی به بدترین شکل و فتح ایران به دست اعراب بود.
به نظر می رسد روسیه و اوکراین نیز دچار این سندروم شده اند. آنها می دانند که با ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید تغییراتی وسیع در سطح بین المللی به وجود خواهد آمد. به همین دلیل، دست پیش را گرفته و تلاش دارند از طریق ضربه زدن به رقیب، پس از تغییر تاریخی به بازیگری مهم تر تبدیل شوند. اما همانطور که تاریخ نشان داده این ضربات متقابل باعث تضعیف دو طرف، کشتار وسیع و کاهش سهم آنها از قدرت در دوره جدید تاریخی خواهد شد. این اتفاق برای شورشیان چینیِ قبل از سقوط سلسله هان، شورشیان ایرانیِ قبل از سقوط سلسله ساسانی، شورشیانی که بعد از کشته شدن نادر قیام کردند و ... نیز رخ داد.