حرم پیامبر(ص) به روایت شاهزاده خانم قاجاری

حرم پیامبر(ص) به روایت شاهزاده خانم قاجاری

«سه روز به آخر دریا» یکی از سفرنامه‌های نوشته شده توسط زنان قاجار است که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است،‌ این کتاب سفرنامه شاهزاده خانمی جوان و قاجاری به مکه و عتبات است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نهضت سفرنامه‌نویسی در ایران اگرچه در دوره صفوی شروع شد،‌ اما شکل‌گیری آن را باید به دوره قاجار مرتبط دانست،‌ ادبیات حج در ایران مولود این دوره تاریخی به‌ویژه در فاصله سال‌های 1290 تا 1320 قمری است، کارشناسان بر این باورند که سفرنامه‌های حج قاجاری گنجینه‌های پایان‌ناپذیر برای شناخت بسیاری از مسائل دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تمدنی مسلمانان هستند.

سفرنامه‌های این دوره، به‌ویژه نوشته‌جاتی که به سفر به مکه و مدینه مربوط می‌شود، از لحاظ ادبی و تاریخی اهمیت بالایی دارند. این آثار عمدتاً شامل توصیف جزئیات مناسک حج، زندگی روزمره حجاج، فرهنگ بومی و شرایط سیاسی اجتماعی آن زمان هستند، به‌عبارت دیگر این سفرنامه‌ها نه‌تنها به‌عنوان اسناد تاریخی مهم به‌شمار می‌روند، بلکه نمایانگر تحولات اجتماعی، فرهنگی و دینی ایران در دوره قاجار نیز هستند.

در سنت سفرنامه‌نویسی‌، زنان معمولاً جایگاهی نداشتند،‌ از همین دوره قاجار بود که زنان سفرنامه‌نویس ظهور کردند و معمولاً سفرنامه‌هایی از حج را به‌رشته تحریر درآورده‌اند‌، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که از 290 سفرنامه حج نگاشته‌شده در ادبیات فارسی 36 سفرنامه متعلق به زنان است.

حج 1404 ,

«سه روز به آخر دریا» یکی از سفرنامه‌های نوشته شده توسط زنان قاجار است که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است،‌ این کتاب سفرنامه شاهزاده خانمی جوان و قاجاری به مکه و عتبات است. این شاهزاده هم نوه فتحعلی‌شاه و هم نواده نادرشاه افشار بود و به همسری حاکم مسن و ثروتمند طوس، عمادالملک درآمده بود. جذابیت سفرنامه او در این است که در کنار اتفاقات سفر، ریزه‌کاری‌ها و روزمرگی‌ها را هم ثبت کرده و از جزئیاتی گفته که به خواننده امکان می‌دهد تصویر روشن‌تری از آن دوره داشته باشد.

در بخشی از این سفرنامه نویسنده به توصیف شهر مدینه پرداخته است،‌ مدینه‌ای که با مدینه امروزی متفاوت است.

« امروز که صبح است بار بستیم جهت زیارت حرم رسول(ص). تمام خلق حاج از خوشوقتی فردا آرام ندارند، چون دهه عاشورا است مردم اکثر روضه‌خوانی می‌کنند، من هم مشغولم آخوندهای خوب هستند. شب‌ها که منزلیم می‌آیند روضه می‌خوانند. روزها عکام‌ها (کسی که بار به روی شتران می بندد) سینه می‌زنند.

شب هفتم که صبحش وارد حرم پیغمبر(ص) می‌شدیم، روضه خوان‌ها و واعظین مردم را اظهار خرمی می‌دادند از فضیلت زیارت حضرت رسول(ص) می‌گفتند، من گفتم به قاسم عکام خودم که اگر کجاوه‌های ما را پیش از همه حاج وارد شهر کنی آنچه بخواهی حاضر است. قبول کرد. حرکت کردیم. حرم پیغمبر هم گنبد ندارد، گلدسته‌ها هم از شدت نخلستان از دور خیلی دیده نمی‌شود رسیدیم به چاهی که یک فرسنگی مدینه همه حاج سیراب شده‌اند، شترها را آب دادند اما سر چاه یک فوج عسکر رومی با تفنگ ایستاده بود.

اکثر اهل مدینه به استقبال بیرون آمده بودند. چون شریف مکه و پاشای مصر و شام و خیلی از بزرگان روم همراه‌اند چشم به گلدسته‌های مبارک حبیب خدا افتاد به یک دفعه این پسره شامی به صوت حزینی بی‌اختیار گفت یا شفیع‌المذنبین عند‌الله . با وجود این که سنی بود این حرفش چنان تأثیری به قلبم کرد که نزدیک بود بی‌اختیار فریاد بزنم. قدری خودداری کرده مشغول گریه شوق شدم تا داخل دروازه شدیم.

همه اهل حاج بیرون شهر اردو زده‌اند ما و چند نفر قلیلی رفتیم به شهر. چون شهر مخارج زیاد می‌شود از کرایه و باج و غیره باقی‌ها نیامدند. ما و شیرازی‌های حمل خودمان و تجار یزدی آشنا به شهر منزل کردیم. قریب به بقیع محوطه‌ای است که خانه‌های کوچک در یک محوطه دارد. در این خانه‌ها منزل شد. چون اهلش شیعه هستند، می‌گویند اکثر غلام و کنیز آزاد کرده ائمه هستند. اکثر هم سیاه جلدند.

شهر مدینه مشرفه بسیار شهر روشنی است. گمانم مهتاب مدینه روشن از باقی شهرها و آفتابش هم یقین است که نور نبوت از در و دیوارش در لمعان است. حرم رسول خدا یک طرف در به قبرستان بقیع و یک طرف به بازار است. طرف بقیع صحن کوچکی دارد طرف بازار ندارد. جایی بسیار بزرگ مسقف است، تمام زیر سقف ستون سنگ سماق است. ستون‌ها به یک شکل و یک اندازه و چهار پارچه سنگ است. یکی ته ستون، یکی سر ستون دو پارچه هم پیکر ستون دو سنگ هم سراسر است که سرها را بر هم گذاشته، سقف را پوشیده‌اند میان هر طاقی یک چلچراغ بزرگ یا کوچک بلور سفید آویزان است. یک طرف صحن که به حرم نگاه می‌کند، سقف دارد، قفس می‌گویند؛ که طرف حرم و طرف صحن با میله‌های آهن سبز رنگ مثل قفس جدا شده مال زن‌ها است که شیعه و سنی در او نماز می‌کنند.

حرم حضرت طرف رو به رو و وسیع‌تر است. ضریح مطهر دو تا است. یکی بسیار بزرگ است میانش ضریح کوچک‌تر است. ضریح اول بسیار قشنگ است، ضریح و پرده‌های اول و دوم سبز است به سقف می‌رسد اگر کسی مشرف به صندوق نمی‌تواند شد. در صندوق مطهر، ابابکر و عمر هم در میان صندوق‌اند.

این حرم هم مثل حرم خدا چهل خواجه دارد و خدام دیگر هم دارد. در طرف روبه‌رو درگاهی مشبک از طلا بسته‌اند. او را باب جبرییل می‌گویند. مشهور است که در حرم پیغمبر است.

مختصر. بسیار حرم روشن باصفا است. هیچ کدام حرم‌های ائمه حتی حرم خدا صفا و روح حرم رسول الله(ص) را ندارد. و بازار کمی و مغازه‌های آبادی دارد و قبرستان بقیع بسیار بزرگ است. دیواری است و دری دارد. اکثر قبرها زمینش گل و سبزه کاشته است. خیلی هم گنبدهای گچی دیده می‌شود مال علمای شهر است. قبه بزرگ گچی دیده می‌شود که میانش صندوق. آنچه یقین است چهار امام در یک صندوق‌اند. این قبه دو در دارد که میان قبرستان گشوده می‌شود. یک در همیشه بسته است، یک در سالی یک بار وقت آمدن حاج شیعه می‌گشایند.

چند نفر غلام سیاه در قبه نشسته‌اند دو نفری یک قرآن می‌گیرند. اگر یک بار اگر هزار بار تا پول نگیرد، نمی‌گذارند داخل شوی. ائمه مختصر حرمی دارند که دل آدم درد می‌آید. همیشه مظلوم بوده‌اند و هستند. طرفی از دیوار قبه ضریح نقره کوچکی است. او هم نسبت به حضرت صدیقه(س) داده می‌شود شاید فاطمه بنت اسد والده حضرت امیر(ع) باشند در حرم پیغمبر(ص) تختی ساخته‌اند بلند از طلا، می‌گویند این جای اذان بلال است، حالا هم مؤذنی دارد که پنج وقت اذان روی همان تختگاه می‌گویند.

روزی که شب جمعه بود. صبح بنا گذاشتیم برویم شهدای احد را زیارت کنیم. از احد تا شهر نزدیک است، یک فرسخ کمتر است. گاری نشسته رفتیم با بعضی از حاج‌های دیگر مشرف شدیم. احد هم بسیار جای باصفا است. عمارتش شبیه است به عمارت حرم پیغمبر(ص). در بازار مدینه هم بعضی اشیا از قبیل ظرف و لباس و مقراض خریدیم.»

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر