عطریانفر: نباید هر گروه کوچکی حزب تشکیل دهد

معنای اظهارات عطریانفر آنست که ایران اسلامی به عنوان قلب محور مقاومت طی یکسال اخیر دچار شکست‌های مختلفی در داخل و خارج از هژمونی خود شده و مشکلات اقتصادی زیادی را تجربه می‌کند.

سرویس سیاست مشرق - محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا اظهار کرده است:

"من اطلاعات خاصی از جزئیات مذاکرات ندارم، اما احساس می‌کنم با توجه به حوادث تلخی که در یک سال گذشته در منطقه خاورمیانه رخ داد—از جمله آسیب دیدن حماس، حملات مکرر اسرائیل به لبنان، درگیری‌های مستقیم میان ایران و اسرائیل، موشک‌پراکنی‌های اسرائیل به ایران و تقابل ایران، و آسیب‌دیدگی حزب‌الله و شهادت عزیزان مان سید حسن نصرالله و هاشم صفی‌الدین— وقتی مجموعه این تحولات و حوادث را کنار هم قرار می‌دهیم، و با توجه به فشارهای روانی و اقتصادی موجود در جامعه که تبلور روشن خود را در کاهش قدرت خرید مردم نشان داده، درک من این است که نظام سیاسی ایران و مقامات ارشد کشور با اراده‌ای کامل تصمیم دارند از این گذرگاه تاریخی عبور کنند و ایران را از بحران هسته‌ای خارج سازند."

*معنای اظهارات عطریانفر آنست که ایران اسلامی به عنوان قلب محور مقاومت طی یکسال اخیر دچار شکست‌های مختلفی در داخل و خارج از هژمونی خود شده و مشکلات اقتصادی زیادی را تجربه می‌کند و از همین‌رو تصمیم به کاهش آلام خود و شرکت در مذاکرات هسته‌ای گرفته است!

تحلیلی کاملا غلط و بی‌مبنا که صد البته از رجلی مثل آقای عطریانفر بعید می‌نمود.

و اما چرا اظهارات عطریانفر غلط است:

۱_ جنگ مقوله‌ای است که در فلسفه آن "زد و خورد" وجود دارد و پیروزی و شکست آن در کنار هم قرار دارند.

لکن باید درباره محور مقاومت دانست که پیروزی دائمی این محور آنست که متولد شد، رشد کرد و دیگر کسی را یارای محو آن نیست. اینکه چند چهره محور مقاومت به شهادت برسند یا یک بخش کوچک از این محور به دلیل اشتباه و تصمیم شخصی خود دچار تغییرات ژئو استراتژیک بشود را نباید شکست محور مقاومت تفسیر کرد.

۲_ حملات ایران به اسرائیل حرکتی عقلانی، ضروری و امنیت‌بخش در پاسخ به ترور دیپلمات‌ها و مستشاران کشورمان در سوریه بود که برای حفظ کیان کشور، امنیت مردم و هژمونی ایران باید به آن دست می‌زدیم.

آقای عطریانفر باید به عنوان یک رجل سیاسی می‌دانست که حرکات نظامی اینچنینی که در پاسخ به رذالت و دشمنی یک کشور متخاصم انجام می‌شوند؛ در دنیا همواره مقوّم اقتصاد ملی نیز شمرده می‌شوند و مورد حمایت ابدی سیاست‌مداران قرار دارند نه اینکه به عنوان بهانه‌ای برای شماتت محاسبه شوند!

۳_ "مشکلات اقتصادی" مقوله‌ای نیست که مختصّ مردم ایران باشد و همه دیگر ممالک جهان نیز با این مشکلات مواجه‌اند.

بماند که اقتصاد معیشتی ایران محسّناتی از قبیل مالیات پایین، ضریب جینی مطلوب و سوخت ارزان دارد که یک سیاستمدار در هنگام ترسیم اوضاع اقتصادی کشور موظف است به آنها نیز اشاره کند.

از سوی دیگر مشکلات اقتصادی ایران اولا در سطح بحرانی قرار ندارد و ثانیا حتی در حالت بحرانی نیز هیچ کشوری نباید منافع ملی خود را قربانی رفع بحران‌ها کند. زیرا در این روال شاهد بحران‌های بزرگتری خواهد بود.

و ۴_ ایران در برهه‌های دیگری نیز با آمریکا مذاکره کرده است و این در حالی بود که هیچیک از شرایط پیش‌گفته در اظهارات عطریانفر نیز در آن مقاطع وجود نداشته است!

پس آن مذاکرات با چه انگیزه‌ای صورت می‌گرفت؟

پاسخ ساده است... در حکمرانی اسلامی در ایران "عقلانیت" یک اصل مهم است و ایران هیچگاه به تقاضای مذاکراتی هیچکس حتی صدام حسین نیز "نه" نگفته است.

صد البته در مقاطعی نیز بنا به همان عقلانیت، نباید به درخواست‌های مزوّرانه و درخواست‌های مبتنی بر تهدید پاسخ داد.

اما هنگامی که اسلوب ماجرا درست است؛ حاکمیت هرگز نمی‌تواند با هیچ مجوزی عقلانیت را کنار بگذارد و حتی با علم به اینکه مذاکرات نتیجه‌ای ندارد؛ اما منطقا باید به مذاکره تن بدهد.

اینکه امثال آقای عطریانفر در حجره‌های حزب کارگزاران چنین بدیهیاتی را در سیاست نیاموخته‌اند البته می‌تواند به مشغله‌های پردامنه آنها در سال ۸۸ نیز مربوط باشد!

پیشنهادی باخبر