برای «مادلین»

در هیاهوی سنگین‌ترین محاصره قرن، قایقی کوچک با نام زنی از دل رنج و مقاومت، افکار عمومی جهان را تکان داد، «مادلین» نه صرفاً نام یک کشتی، که فریادی بود از اعماق آب‌های مدیترانه؛ فریادی برای غزه، برای انسان، برای حقیقت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزگاری که دریا هم مرز دارد و محاصره نه فقط روی زمین که در آب هم معنا یافته، قایقی کوچک به نام «مادلین» از قلب اروپا به راه افتاد تا دیوار سکوت را در هم بشکند.

مادلین کلاب، نام زنی فلسطینی‌ست که در نوجوانی‌اش، برخلاف عرف جامعه‌اش، برای کمک به پدر بیمارش، دل به دریا زد و صیاد شد. دختری از غزه، با گواهینامه صیادی و گروهی از زنان هم‌دل، که تصویر زن فلسطینی را از تماشاگر رنج، به فاعل مقاومت بدل کرد. مادلین حتی در دوران بارداری هم صیادی را رها نکرد؛ قایقش در سال ۲۰۱۶ توسط اسرائیل توقیف شد، اما خودش، هرگز متوقف نشد.

همین زن، که حالا نماد ایستادگی‌ست، الهام‌بخش نام‌گذاری قایقی شد که به ابتکار جمعی از فعالان حقوق بشر، راهی غزه شد تا محاصره را دست‌کم در افکار عمومی بشکند، پیشنهاد این نام را یکی از دوستان ایرلندی مادلین داد، کاروانی دریایی، با خاطره‌ی خونین کشتی «ماوی مرمره» در سال ۲۰۱۰، اما این بار محتاط‌تر، هوشمندانه‌تر و در عین حال مصمم‌تر، راه افتاد.

با گذر از فراز و نشیب‌های ترکیه و تونس و ایستگاه‌های اداری، سرانجام «مادلین» از بندر کاتانیا ایتالیا حرکت کرد؛ قایقی کوچک با ۱۲ سرنشین. کوچک، به‌قصد آنکه صهیونیست‌بهانه‌ای برای خشونت نیابد. بدون سلاح، بدون بار زیاد، تا هیچ تصویری مخدوش نشود و رسانه‌های صهیونیستی نتوانند روایتی دروغ ببافند.

برای «مادلین»

در میان سرنشینان، چهره‌های آشنایی بودند: گرتا تونبرگ، فعال محیط‌زیست سوئدی؛ ریما حسن، فرانسوی-فلسطینی‌تبار چپ‌گرا؛ تیاگو آفیلا، کنشگر باسابقه برزیلی؛ یاسمین عکار، کرد آلمانی-عراقی؛ شعیب از ترکیه، سرخیو توربیو اسپانیایی؛ فان رین هلندی به‌عنوان ناخدا؛ و عمر فیاض، خبرنگار الجزیره. ترکیبی از ملیت‌ها و ایده‌ها و نیت‌های انسان‌دوستانه که نشان می‌داد مقاومت، نه یک قومیت و ملیت، که یک وجدان جهانی است.

اما سحرگاه دوشنبه ۱۹ خرداد، وقتی قایق به مرزهای نوار غزه رسید، با دستور مستقیم وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، توقیف و به بندر اشدود منتقل شد. همه سرنشینان، به سلول‌های انفرادی زندان رمله منتقل شدند، قرار شد پس از هماهنگی، به کشورهایشان دیپورت شوند. اسرائیل دیگر نمی‌خواست جنایت علنی ماوی مرمره را تکرار کند، اما باز هم نتوانست چهره واقعی خود را پنهان کند.

در بیانیه‌ای که بعداً منتشر شد، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تلاش کرد این حرکت را بی‌اهمیت جلوه دهد: «قایق تفریحی شخصی یک گروه سلبریتی، بدون حادثه به اسرائیل رسید… محموله‌ای کمتر از یک کامیون داشتند… و راه کمک به غزه از مسیر سلفی گرفتن نمی‌گذرد!» اما همین بیانیه نشان داد که اتفاقاً مادلین درست به هدف زده است. این حرکت، برخلاف ادعای آن‌ها، نه برای سلفی گرفتن، که برای بیدار کردن وجدان جهان بود.

برای «مادلین»

حتی فرمانده سابق نیروی دریایی اسرائیل هم به تل‌آویو انتقاد کرد و گفت که این دستگیری ضرورتی نداشت و باید با آن به‌عنوان یک موضوع دیپلماتیک رفتار می‌شد، اما کار از دیپلماسی گذشته است.

مادلین، پژواک بغض‌هایی بود که در گلو مانده‌اند. تریبون کوچکی بود برای آن‌هایی که در محاصره‌اند؛ محاصره‌ای که نه فقط زمینی که روانی‌ست؛ نه فقط غذایی که تصویری‌ست، سرنشینانش، نماینده آن وجدان‌های خسته‌ی جهانی بودند که با چشمانی گشاد شده، نسل‌کشی در قرن ۲۱ را تماشا می‌کنند، بی‌هیچ قدرتی برای توقفش.

مادلین نشان داد که می‌شود با کارهای کوچک، موجی بزرگ ساخت، که قایقی بی‌سلاح و بار، می‌تواند مرزهای تهدید را بشکند و ستون‌های دروغ را بلرزاند. و این، شاید همان چیزی‌ست که اسرائیل را به هراس انداخت.

جهان، به چشمان خود دید که وجدان، اگرچه بی زره است، اما بی‌صدا نمی‌ماند.

پیشنهادی باخبر