ترامپ  و نتانیاهو نقش بازی می کنند یا واقعا اختلاف دارند؟

ترامپ  و نتانیاهو نقش بازی می کنند یا واقعا اختلاف دارند؟
ترامپ و نتانیاهو به ترتیب روی "دیپلماسی" و "گزینه نظامی" به عنوان گزینه های اول و دوم خود تمرکز کرده اند. در درام آشکار دیپلماسی ایران و آمریکا، اسرائیل دوباره نقش تماشاچی مضطرب را بازی می کند.

در درام آشکار دیپلماسی ایران و آمریکا، اسرائیل دوباره نقش تماشاچی مضطرب را بازی می کند.

به گزارش عصرایران، روزنامه "جروزالم پست " اسرائیل با اشاره به این مقدمه نوشت:

در حالی که رئیس جمهوری آمریکا به دنبال دیپلماسی با ایران است اما نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو – گاهی علنا و گاهی به‌صورت خصوصی –تهدید به اقدام نظامی می‌کند و دو متحد، علی‌رغم منافع راهبردی مشترک و پیوندهای ناگسستنی، به سمت نقطه‌ای آشنا از اختلاف نظر آشکار بر سر بهترین روش مقابله با یک تهدید مشترک پیش می‌روند.

در نمایش درام دیپلماسی ایران و آمریکا، اسرائیل دوباره نقش تماشاچی مضطرب را بازی می‌کند، که از نظر برخی، بازیگری است که می‌تواند بازی را به هم بزند یا این‌طور که می‌گوید، در هنگام امضای یک قرارداد خطرناک، کنار نماند.

در زمان باراک اوباما هم این اختلاف نظر اتفاق افتاد. در دوران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری که نتانیاهو تنها هفته‌ها پیش آن را "دوست برجسته کشور اسرائیل" می‌نامید نیز دوباره تکرار می‌شود.

معامله با ایران که زیرساخت های هسته ای دست نخورده دارد، توهم خطرناکی است.

هسته اصلی مناقشه تغییری نکرده است: اعتقاد نتانیاهو مبنی بر اینکه هرگونه توافقی با ایران که زیرساخت‌های هسته‌ای آن را دست نخورده باقی می‌گذارد، توهم خطرناکی است که تهدیدی وجودی برای دولت یهود به شمار می‌رود. چه رئیس‌جمهوری آمریکا اوباما باشد یا ترامپ، بدبینی عمیق نتانیاهو پایدار است، و همچنین راهبردی که از آن سرچشمه می‌گیرد: رویارویی، فشار و تهدید قابل‌اعتبار اقدام نظامی.

ترامپ  و نتانیاهو نقش بازی می کنند یا واقعا اختلاف دارند؟

بر اساس کتاب روزنامه نگار "رونن برگمن" در سال 2012، هشدارهای مکرر نتانیاهو در مورد حمله قریب الوقوع اسرائیل، همراه با عملیات مخفیانه و رزمایش های نظامی قابل مشاهده، دولت اوباما را برای ورود به مذاکرات محرمانه با ایران تحت فشار قرار داد، زیرا اوباما نگران بود که اقدام اسرائیل ممکن است جرقه یک جنگ منطقه ای شود. بر اساس این گزارش، نتانیاهو امیدوار بود تهدیدهای او مانع از یک معامله معیوب شود؛ در حالی که برعکس این تهدیدها به تسریع یک معامله معیوب کمک کرد. 

اکنون و پس از بیش از یک دهه و در سال 2025 مذاکرات دوباره بازگشته است و بدگمانی عمیق اسرائیل و تهدیدات نظامی نیز همینطور. گزارش‌های مختلف این هفته حاکی از آن است که اسرائیل دوباره آماده حمله در صورت شکست دیپلماسی است - یا حتی اگر توافقی بشود، که اورشلیم آن را ناکافی می‌داند.

ترامپ روز چهارشنبه در پاسخ به این سوال که آیا هفته گذشته طی یک تماس تلفنی به نتانیاهو هشدار داده است که مذاکرات را با حمله نظامی پیشگیرانه متوقف نکند، پاسخ داد: بله، این کار را کردم.

با این وجود، "دیوید بارنیا" رئیس موساد و "ران درمر" وزیر امور استراتژیک اسرائیل این هفته برای دیدار با "استیو ویتکاف"، فرستاده خاورمیانه ای ترامپ و "جان رتکلیف" رئیس سیا، در واشنگتن بودند و بر نگرانی‌های اسرائیل تاکید کردند، زیرا بار دیگر ایالات متحده دیپلماسی را دنبال می‌کند در زمانی که اسرائیل معتقد است باید فشارهای سنگین اعمال شود.

فیلمنامه یکسان است، اما این بار ترامپ است، نه اوباما که خواستار خویشتنداری است. 

رویکرد ترامپ در قبال ایران همیشه معاملاتی بوده است. او توافق هسته ای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در سال 2018 لغو کرد، تحریم های گسترده را بازگرداند و این توافق را فاجعه خواند. اما اکنون، در دوره دوم ریاست جمهوری خود، ترامپ فرصتی برای ادعای پیروزی می بیند: توافقی سخت تر، هوشمندانه تر و موثرتر از اوباما.

اما نتانیاهو چیز دیگری می بیند: یک فرصت راهبردی برای به پایان رساندن کار. ایران در حال چرخش است: اقتصادش ضربه خورده، پدافند هوایی اش تنزل یافته و نیروهای نیابتی اش در غزه، لبنان و سوریه نابود شده اند.

مقامات اسرائیلی بر این باورند که فشار، در صورت تداوم، می‌تواند ایران را مجبور کند که زیرساخت‌های هسته‌ای خود را مانند لیبی از بین ببرد. و از نظر آنها اکنون بهترین فرصت برای انجام این کار است. این کانون اختلافات (تاکتیکی) بین تل آویو و واشنگتن است.

ترامپ، علیرغم مخالفت قبلی خود با توافقی که اوباما کرد، می خواهد از درگیری نظامی اجتناب کند. در تماس های تلفنی و دیدارهای سطح بالا، پیام به اورشلیم ثابت بوده است: به دیپلماسی فرصت بدهید، با واشنگتن همگام باشید و یکجانبه عمل نکنید.

"کریستی نوم" وزیر امنیت داخلی آمریکا، در جریان دیدار این هفته از اورشلیم، این پیام را ارائه کرد و به فاکس گفت که در مورد آنچه ایالات متحده انتظار داشت بسیار "صادق و مستقیم" است.

ترامپ گفته است که "گزینه دیگر" (اقدام نظامی) همچنان روی میز باقی می ماند. اما او به صراحت گفته است: او یک توافق می‌خواهد، و از نتانیاهو می‌خواهد، مانعی در انجام این کار نشود. 

نتانیاهو هر توافقی را که به ایران اجازه غنی‌سازی اورانیوم - حتی در سطوح پایین - را بدهد، به‌عنوان دروازه‌ای برای حفظ قابلیت های هسته ای ایران می داند، نه مانعی برای توانایی‌تولید سلاح هسته ای. او نگران است که ایران در حال خرید زمان و استفاده از مذاکرات برای کاهش فشار است در حالی که به فعالیت هسته ای خود ادامه می دهد.

همچنین این نگرانی وجود دارد که ایالات متحده یک توافق موقت را بپذیرد که ذخایر اورانیوم در داخل ایران و تاسیسات کلیدی را دست نخورده باقی ‌گذارد، چارچوبی که به طرز وحشتناکی مشابه آنچه در سال 2013 به برجام منتهی شد، است.

البته، تفاوت های کلیدی بین زمان حال و آن زمان وجود دارد که مهمترین آنها تغییر چشم انداز منطقه ای است.

زمانی که اوباما برجام را امضا کرد، حضور منطقه‌ای ایران در حال گسترش بود و نفوذ آن در حال افزایش بود. اکنون، به لطف ضربات اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران از 7 اکتبر، این نفوذ در حال کاهش است و ایران مسلما در آسیب پذیرترین نقطه خود از زمان تاسیس جمهوری اسلامی در سال 1979 قرار دارد.

برای اسرائیل، این فرصت نادری برای حمله است.

ترامپ همین آسیب پذیری را می بیند اما نتیجه متفاوتی می گیرد. برای او، ضعف ایران اهرمی است که او می تواند در مذاکره برای یک توافق "واقعا عالی" استفاده کند.

مشخص نیست که آیا دو رهبر می توانند این شکاف را پر کنند یا خیر. مقامات آمریکایی نگران هستند که نتانیاهو ممکن است یکجانبه حرکت کند. مقامات اسرائیلی نگرانند ترامپ به توافقی رضایت دهد که تهدیدات اصلی را در جای خود باقی بگذارد. و معلق ماندن بر روی همه اینها یک عبارت آشناست: بی اعتمادی عمیق و همیشگی نتانیاهو - نه تنها به ایران، بلکه به قضاوت واشنگتن در مورد تهران، صرف نظر از اینکه چه کسی در دفتر بیضی شکل می نشیند.

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

پیشنهادی باخبر

تبلیغات