به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مشکات اندیشه در مطلبی نوشت:
وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس با وجود دههها تلاش برای تنوعبخشی به منابع انرژی و افزایش تولید شیل در داخل، ایالات متحده همچنان بهطور پیچیدهای به نفت خلیج فارس وابسته است. عربستان سعودی، عراق و امارات متحده عربی با عرضه باثبات نفت خام، ستون اصلی بازار جهانی و برنامهریزی راهبردی آمریکا را تشکیل میدهند. هرگونه اختلال ناگهانی ناشی از درگیری با ایران یا بیثباتی منطقهای میتواند موجب جهش شدید قیمت نفت، آسیب به اقتصاد آمریکا و محدود شدن توان واشنگتن در اعمال قدرت نظامی در خارج شود. سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه تاریخی طولانی دارد که حول حفظ این جریان انرژی میچرخد. از «دکترین کارتر» که صراحتاً خلیج فارس را حوزه منافع حیاتی آمریکا معرفی کرد، تا شراکتهای استراتژیک و قراردادهای تسلیحاتی اخیر، تضمین دسترسی به نفت خلیج فارس همواره یکی از محرکهای ثابت دیپلماسی و برنامهریزی نظامی آمریکا بوده است.
ایران: کانون پرریسک تنش ایران همچنان یک مانع ژئوپلیتیک کلیدی در خلیج فارس به شمار میآید. واشنگتن جاهطلبیهای منطقهای تهران، برنامه هستهای، توسعه موشکی و حمایت از گروههای مقاومت در خاورمیانه را تهدیدی مستقیم برای نفوذ خود و متحدانش میبیند. اما تقابل نظامی با ایران بهای سنگینی دارد. فراتر از خسارات انسانی، جنگ تقریباً بهطور حتم صادرات نفت خلیج فارس را مختل میکند و بازار جهانی انرژی را دچار آشوب میسازد. برای آمریکا آغاز جنگ بدون برنامه جایگزین برای تأمین انرژی اقدامی بیمحابا و پرریسک خواهد بود.
ونزوئلا: ذخیره راهبردی نفت برای آمریکا اینجاست که ونزوئلا وارد صحنه میشود. با داشتن بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت جهان، ونزوئلا میتواند منبع جایگزینی باشد که توان جبران اختلالات احتمالی در خلیج فارس را دارد. تعامل آمریکا با کاراکاس، چه از طریق کاهش تحریمها، دیپلماسی یا مذاکرههای پشتپرده، فقط یک حرکت سیاسی نیست؛ بلکه میتواند بخشی از آمادهسازی برای حفظ امنیت انرژی آمریکا تلقی شود. دستیابی به نفت ونزوئلا به واشنگتن اجازه میدهد در صورت بروز بحران در خلیج فارس، بازار جهانی را تثبیت کند. در واقع ایجاد یک «خط جایگزین نفت» به آمریکا امکان میدهد بدون به خطر انداختن ثبات اقتصادی داخلی یا از دست دادن اهرم نفوذ در بازار انرژی، وارد رویارویی با ایران شود.
زمانبندی حسابشده درگیری منطق راهبرد آمریکا واضح است: تا زمانی که منابع جایگزین از ونزوئلا تضمین نشده باشد، آمریکا احتمالاً از مواجهه مستقیم با ایران اجتناب میکند. تنها زمانی که هزینه اقتصادی جنگ قابل مدیریت شود از جمله افزایش احتمالی قیمت نفت، رویارویی نظامی عملی خواهد بود. به بیان دیگر، بحران ونزوئلا و تنش با ایران دو موضوع مجزا نیستند؛ بلکه بخشهایی مرتبط از یک پازل راهبردی واحدند. با کنترل جریان نفت ونزوئلا، واشنگتن میتواند حتی در صورت اختلال صادرات خلیج فارس، اقتصاد وابسته به انرژی خود را حفظ کند، متحدانش را تثبیت کرده و اعتبار عملیات نظامیاش را نگه دارد.
پیامدهای ژئوپلیتیک گستردهتر این راهبرد نشان میدهد امنیت انرژی چگونه با برنامهریزی نظامی در ژئوپلیتیک معاصر گره خورده است. ونزوئلا که سالها بیشتر در قالب بحث تغییر رژیم یا تحریمها دیده میشد، اکنون به اهرمی راهبردی در محاسبات آمریکا درباره ایران تبدیل شده است. ایران نیز که از جایگاه حساس خود آگاه است، میداند عامل بازدارندهاش تا حدی به نبودِ منابع جایگزین نفت در سطح جهانی بستگی دارد. با کنار هم گذاشتن نشانهها، الگو روشن میشود: آمریکا شتابی برای جنگ با ایران ندارد، اما فعالانه در حال آمادهسازی شرایطی است که چنین درگیری از نظر اقتصادی، سیاسی و راهبردی قابل قبول شود. نفت ونزوئلا در مرکز این محاسبه قرار دارد. در نتیجه، بحران ونزوئلا فراتر از یک مسئله سیاسی در آمریکای لاتین است؛ این بحران بخشی از برنامهای برای تضمین ثبات انرژی و ایجاد پشتوانهای مطمئن در آستانه هر تقابل احتمالی با ایران یا دیگر کشورها به شمار میآید.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.


