بازگشت «رستاخیز» فرجالله سلحشور به کتابفروشیها
بازگردانی داستان «رستاخیز»، فیلمنامهای از زندهیاد فرجالله سلحشور از سوی نشر معارف منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بازگردانی داستان «رستاخیز»، فیلمنامهای از زندهیاد فرجالله سلحشور، به قلم نرگس روزبهانی از سوی نشر معارف منتشر شد و در دسترس علاقهمندان به ادبیات قرآنی قرار گرفت. روزبهانی این فیلمنامه را به متن داستانی تبدیل کرده و ماجرای زنده شدن عزیر پیامبر را با بنمایههای تاریخی از سرزمین فلسطین و اورشلیم بیان میکند.
آغاز داستان زمانی است که که عزیر از خواب یکصد ساله بیدار شده و شهر خراب و ویرانی که در ورودی دروازهاش به خواب رفته بود آبا و ساخته شده است. عزیر با تعجب از این که چه اتفاقی افتاده وارد شهر میشود و میبیند که سرزمین آبا و اجدادی به تصرف رومیها درآمده است و قوم یهود چگونه فرقهفرقه و منحرف شدهاند. گروه اندک یکتا پرستان یهود هم یا زندانیاند و یا در خفا و ترس و وحشت از دستگیری زندگی میکنند. رشوه و رباخواری و مال اندوزی یهودیان را بلعیده و همه بندگان شیطان شدهاند در چنین وضعی عزیر به دنبال خانواده خود میگردد بلکه نوهای نوادهای یا فرزندی از او باقی مانده باشد.
زندهیاد فرجالله سلحشور در این اثر صرفاً به خواب و رؤیای عزیر نپرداخته که داستانی بسیار شنیده شده است و امکان آشناییزدایی آن محدود. او در این اثر به تاریخ مکانی که عزیر در آن به خواب رفته پرداخته و توانسته داستانی از تقابل دو تاریخ زمان به خواب رفتن و زمان بیدار شدن ایجاد کند که نقطه قوت این اثر به شمار میآید. همچنین او توانسته با شخصیتپردازی خانواده و خاندان عزیر داستان به وادی عاطفه بکشاند و با این اهرم همذاتپنداری اثر را بیفزاید. با در نظر گرفتن این مؤلفهها میتوان گفت که هرچند «رستاخیز» نامی تکرار شده و به گوش آشنا را در ذهن تداعی میکند اما داستانی متفاوت پربار و خواندنی را در دل خود دارد.
این اثر از چند حیث خواندنی است، نخست آنکه در پاسخدادن به شبهات نقش مهمی ایفا میکند. از سوی دیگر، برای انسانهایی که مرگ اندیش و عاقبتاندیش نیستند، میتواند تلنگر خوبی باشد. همچنین به نوعی میتوان این داستان واقعی قرآنی را پدر تجربه دینی و نزدیک به مرگ دانست. انسانی که لحظاتی از عالم بالا را درک کرده و در این کتاب به گونهای سورئال به داستان ورود کرده است. اطلاعات تاریخی و بعضاً قرآنی که از حکومت رومف، تمدن بینالنهرین و شمههایی از سرگذشت یهود که در داستان آمده، خواندنی و شنیدنی است و برای مخاطب خالی از لطف نیست.
از سوی دیگر، همینطور نگاه چندجانبه نویسنده اصلی به یک داستان بسیار شنیده شده توانسته آن را به متنی قابل اعتنا تبدیل کند از سمت و سوی دیگر روایت نویسندهی بازگردان لحن تمپو و شیوایی متمایز خود را دارد. در مجموع میتوان گفت داستان از سه منظر تاریخی، دینی و ماورائی (تجربه نزدیک به مرگ) پرداخت و جذابیت دارد.
عزیر پیامبر که بود؟
بر اساس قرآن و برخی منابع تاریخی عزیر در سن جوانی به امر خدا روح از بدنش جدا شد و پس از 100 سال زنده شد. زندگی او در این مرحله سی سال طول کشید. البته بر اساس روایتی از علی(ع) او در آن هنگام مردی پنجاه ساله بوده است. این مسئله در جریان عبور عزیر از روستایی که ساکنان آن از دنیا رفته بودند اتفاق افتاد. عزیر با دیدن استخوان انسانهای مرده با خود درباره چگونگی زندهشدن مردگان پرسید. به امر خدا او و مرکبش از دنیا رفتند و پس از صد سال زنده شدند. پس از زنده شدن عزیر از وی درباره مدت زمانی که بر او گذشت سؤال شد. عزیر تصور میکرد یک روز یا کمتر خوابیده است. او در میانه روز مرده بود و پیش از غروب خورشید زنده شده بود.
به او گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است اما غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. سپس از سوی خدا به وی گفته شد به استخوانهای مرکبش که همزمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زندهشدن مردگان و معاد آگاه شود. او پس از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در آیه 259 سوره بقره ذکر شده است. مراغی از مفسران اهلسنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر میبرده است.
زندگی عزیر پس از مرگ صدساله
عزیر زمانی که بیدار شد روانه شهر خود گشت. به سبب تغییراتی که در شهر به وجود آمده بود به دنبال منزل خود میگشت. پس از رسیدن به منزل خویش، برای اطمینان، از زنی سالخورده و نابینا منزل خود را جویا شد. زن سالخورده که مدت زیادی بود کسی از او منزل عزیر را جویا نشده بود، با شنیدن نام عزیر گریه کرد و گفت این نخستین بار است که کسی منزل عزیر را جویا میشود. وی همانجایی را که عزیر احتمال میداد خانه عزیر معرفی کرد.
عزیر و اثبات هویت خود برای بنیاسرائیل
پس از گذشت صد سال عزیر را کسی نمیشناخت؛ او برای آنکه هویت خود را برای بنیاسرائیل ثابت کند به درخواستهای بنیاسرائیل برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد؛ برای مثال او به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی کرده بود، برای او دعا کرد و چشمانش بینا شد. همچنین عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخوردهاش، به درخواست آنان نشانهای را که روی کتفش بود به آنان نشان داد. بنیاسرائیل که هنوز باور نمیکردند این فرد همان عزیر است از وی خواستند تورات را که پس از سوزاندن بختنصر به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنیاسرائیل بخواند. عزیر نیز تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد.
زمخشری در کشاف میگوید ظاهراً پیش از عزیر هیچ کس تورات را تلاوت نکرده بود برای همین او آیه و نشانهای برای مردمان شد (وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ: تو را برای مردم نشانه قرار دادیم). به همین دلیل در یهود، او را احیاکننده تورات میخوانند.
انتهای پیام/