مسابقه گذاشته‌اند، هر چه تندتر بر پزشکیان بتازند پیروزترند/ آن همه جنجال با روحانی چه ضرورتی داشت؟
کد خبر: ۹۲۸۱۰۸

مسابقه گذاشته‌اند، هر چه تندتر بر پزشکیان بتازند پیروزترند/ آن همه جنجال با روحانی چه ضرورتی داشت؟

مسابقه گذاشته‌اند، هر چه تندتر بر پزشکیان بتازند پیروزترند/ آن همه جنجال با روحانی چه ضرورتی داشت؟

به قول آقای خاتمی، ۸۰درصد مردم ایران به یک معنی سیاسی نیستند و فقط می‌خواهند زندگی کنند. با چنین اوصافی چرا برخی سیاسیون بدون توجه به دغدغه‌های اصلی مردم و انواع تهدیدهای درونی و بیرونی به جای سیاست‌ورزی متعهدانه سیاست‌بازی می‌کنند؟

جعفر گلابی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: دولت به خلبانی می‌ماند که در شرایط آب و هوایی توفانی سکان هواپیمایی را در دست گرفته است، غیر از انواع خطرها ازجمله نقص‌های فنی در این پرنده هوایی بیم شلیک تبهکاران از زمین و هوا وجود دارد. وضعیت سوخت اطمینان‌بخش نیست‌، تکان‌های شدید مسافران را نگران کرده، بعضی بی‌قراری می‌کنند. زمان به سختی می‌گذرد و... با این همه چند مسافر که صدای بلندی دارند بی‌وقفه خلبان را امر و نهی می‌کنند! چند تن دیگر مرتبا در گوش مسافران پچ‌پچ‌کنان در حال ازدیاد نگرانی هستند.

از بیرون هواپیما تماس‌هایی برقرار شده تا سقوط را حتمی جلوه دهند. مطابق این الگو هیچ چیز جز آرامش و صبر و ملاحظه و مسوولیت‌شناسی ایجاد فضای تسلط بر امور به اوضاع عمومی کمک نمی‌کند و هیچ چیز به اندازه ایجاد جدال و تنش از هر سو و با هر هدف خسارت محض و تهدید‌کننده نیست. معلوم نیست کسانی که امکان انتقال دیدگاه‌های خود به مسوولان کشور را دارند چرا برای هر مساله‌ای عازم فضای رسانه‌ای می‌شوند و گاهی با تندترین الفاظ فضا را از اینکه هست، غبارآلود‌تر می‌کنند؟ ظاهرا برخی احساس می‌کنند در مسابقه نوشتن و گفتن هر چه تندتر بتازند و از خطوط مختلف عبور بیشتری داشته باشند، پیروزترند! برای نمونه باید پرسید، آن همه جنجال و تبادل آتش میان اقتدارطلبان با آقای روحانی چه ضرورتی داشت؟

آیا واقعا مردم مقصر فعال شدن مکانیسم ماشه ازسوی تروییکای اروپایی را با این جدال یافتند یا اگر به قضاوت رسیدند کل سیستم را زیر سوال می‌برند؟ نکته مهم که حتما سیاسیون بهتر از دیگران می‌دانند این است که با هر درگیری لفظی اگر جناحی خسارت می‌بیند یک ضربه هم به مصالح ملی می‌خورد. بر اثر کثرت و شدت مخالف‌خوانی‌ها اگر کسی از جزییات و پیچیدگی‌ها و منفعت‌طلبی‌ها خبر نداشته باشد این سوال برایش پیش می‌آید که شما چگونه زنده‌اید و چرا شیرازه امور کاملا از هم نگسسته است؟  برای روشن شدن صورت‌مساله پرداختن به ماجرای بسیار مهم قیمت بنزین مغتنم است. همه می‌دانند که قیمت حامل‌های انرژی در اوج فسادزایی و قاچاق‌خیزی چنان پایین است که تقریبا با هیچ کالایی قابل مقایسه نیست.

دولت مجبور است در شرایطی که برای به دست آوردن چند دلار نفس‌هایش به شماره می‌افتد ۶ میلیارد دلار صرف واردات بنزین کند و خدا می‌داند که چه میزان از آن قاچاق می‌شود؟ ولی آیا دیده‌اید حزبی، شخصیتی، جبهه‌ای در میان انواع بیانیه دادن‌ها و راه انداختن کارزارهای مختلف در این مورد هم فداکارانه وارد شود و با مردم سخن بگوید و برای حل مشکل، حمایت قاطع خود را از دولت اعلام کند؟ چرا در جراحی‌های ضروری و هزینه‌ساز همه ساکتند و هیچ کس حاضر نیست در خسارتی مثل قیمت حامل‌های انرژی که همه روزه و جامع‌الابعاد است از اعتبار و آبروی خود مایه بگذارد؟ آیا در همین مسائل مهم نیست که میزان تعهد افراد و شخصیت‌ها و احزاب به منافع ملی آشکار می‌شود؟ آیا این معنا خود یک معیار دقیق و شفاف برای سنجش انگیزه‌ها از دیگر انتقادها نیست؟ فیلترینگ که سیاستی غلط و ناعادلانه و شکست‌خورده است و باید لغو شود چون اکراه شدید کاربران دنیای مجازی را در بر دارد همواره در صدر انتقادها و مطالبه احزاب و گروه‌هاست ولی بعید است که خساراتش به اندازه ناترازی‌های بنیان‌کن باشد.

به قول آقای خاتمی، ۸۰درصد مردم ایران به یک معنی سیاسی نیستند و فقط می‌خواهند زندگی کنند. با چنین اوصافی چرا برخی سیاسیون بدون توجه به دغدغه‌های اصلی مردم و انواع تهدیدهای درونی و بیرونی به جای سیاست‌ورزی متعهدانه سیاست‌بازی می‌کنند؟ در این میان انتظار بیشتری از جبهه اصلاحات وجود دارد. آقای دکتر پزشکیان با حمایت آقای خاتمی و قاطبه اصلاح‌طلبان رای اکثریت مردم را به دست آورد و این حمایت همچنان ضروری است و نباید با خط‌شکنی کسی مخدوش شود. مسلما انتقادهای دلسوزانه که ضروری‌اند از مچ‌گیری و تضعیف قابل تفکیک هستند و میهن‌دوستان به ‌شدت مواظبت می‌کنند که سقفی برای عیب‌یابی‌ها و اعلام آنها قائل شوند. در همین وجیزه ملاحظه بسیار صورت گرفته تا از خطوط احترام و ادب و انسجام تخطی نشود و امید است که موثر واقع شود و اساسا نیت اثر‌گذاری و اصلاح امور در نوع و ادبیات گفت‌وگو دخالت مطلق دارد.

تصور کنیم که اگر از ابتدای انقلاب به جای هزاران مرده باد و زنده باد که از هر سو فضا را آکنده از کینه و نفرت کرد و خسارت‌های تاریخی به بار آورد ادبیات نرم با هدف تاثیر در مخاطب رایج بود اکنون ما در چه نقطه‌ای بودیم و آثار عظیم آن تا چه حد مبارک و مثبت می‌شد؟ متاسفانه هنوز هستند کسانی که بر سر هر موضوعی خیال زیر و  رو کردن جامعه را در سر می‌پرورانند و به توفانی شدن مطالبات و گسستن شیرازه امور اشتیاق نشان می‌دهند! اگر بپذیریم که با کوچک‌ترین تشنج‌ها این مردم هستند ‌که در ابعاد مختلف آسیب می‌بینند و موقعیت کشور تضعیف می‌شود و ایران‌ستیزان بالاترین استفاده را می‌برند و از همه بدتر امیال مداخله‌جویانه اسراییل و امریکا بیشتر می‌شود نام مستقبلان از تنش کاملا مشخص خواهد شد. 

مسلما هیچ مشکلی در کشور از طریق تعمیق و عملی شدن تضادها برطرف نمی‌شود، هر چند کسانی با نام آزادی و مردم‌گرایی و حتی صیانت از ارزش‌ها و عناوین پرطمطراق نارضایتی‌ها و دوگانگی‌ها را شعله‌ور کنند. هیچ دولتی بی‌عیب نیست ولی فعلا حمایت همه‌جانبه از قوه مجریه به همراه انتقادهای مشفقانه و محترمانه حیاتی است. تضعیف دولت با قهر و درشتی و عهدشکنی و نادیدن خدماتش نه تنها سیاست‌ورزانه نیست که اخلاقی و  متعهدانه هم نیست. با حمایت هوشمندانه می‌توان نقاط ضعف دولت را کمتر کرد همان‌گونه که  سیاستمدار آینده‌نگر ما جناب آقای خاتمی چنین  می‌کند.

ارسال نظرات
خط داغ

پیشنهادی باخبر