پدیده باج‌گیری رسانه‌ای در دوره پهلوی دوم

پدیده باج‌گیری رسانه‌ای در دوره پهلوی دوم
بنا به اسناد منتشرشده در کتاب مطبوعات و سازمان امنیت (مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۴)، ساواک از رسانه‌ها برای کنترل فضای عمومی بهره می‌برد و در مواردی، رسانه‌هایی که با آن‌ها همکاری می‌کردند، در قبال این همکاری مصونیت‌هایی دریافت می‌کردند که زمینه‌ساز فساد رسانه‌ای می‌شد.
مسعود ابوالحسنی: در این گزارش به پدیده باج‌گیری رسانه‌ای در دوران پهلوی دوم پرداخته می‌شود. هدف اصلی بررسی مواردی است که در آن رسانه‌ها با تهدید به انتشار اخبار منفی یا افشای اسناد، از نهادهای دولتی یا بنگاه‌های اقتصادی بخش خصوصی امتیازاتی گرفته‌اند. با استفاده از منابع مستند شامل اسناد ساواک، خاطرات رجال سیاسی و اسناد لانه جاسوسی، نشان داده می‌شود که برخی رسانه‌ها در ایرانِ پیش از انقلاب، در مواردی وسیله‌ای برای باج‌گیری و فشار سیاسی و اقتصادی بودند.
 
پژوهش در تاریخ مطبوعات ایرانِ پهلوی دوم نشان می‌دهد که طیفی از مطبوعات و رسانه‌ها در آن دوره، کارکردی دوگانه داشته‌اند: از یک سو، ابزار تبلیغ حکومت و سانسور شده بودند، و از سوی دیگر، برخی از آن‌ها با استفاده از قدرت رسانه‌ای خود به اعمال فشار بر بخش خصوصی یا دولتی می‌پرداختند. این مقاله به نمونه‌هایی از این پدیده می‌پردازد.

1- زمینه تاریخی و ساختار رسانه‌ای دوره پهلوی

از دهه ۱۳۳۰ به بعد، با گسترش رسانه‌های مکتوب در ایران، شماری از روزنامه‌ها و مجلات خصوصی تأسیس شدند. گرچه نظام سلطنتی با اعمال سانسور و نظارت امنیتی گسترده، کنترل نسبی بر محتوای رسانه‌ها داشت، اما روزنه‌هایی برای فعالیت مستقل نیز وجود داشت که برخی از فعالان رسانه‌ای از آن سوءاستفاده می‌کردند.

رابطه قدرت و رسانه

بنا به اسناد منتشرشده در کتاب مطبوعات و سازمان امنیت (مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۴)، ساواک از رسانه‌ها برای کنترل فضای عمومی بهره می‌برد و در مواردی، رسانه‌هایی که با آن‌ها همکاری می‌کردند، در قبال این همکاری مصونیت‌هایی دریافت می‌کردند که زمینه‌ساز فساد رسانه‌ای می‌شد.
 

2- نمونه‌های مستند از باج‌گیری رسانه‌ای

 
الف- حسین مکی و شرکت نفت ایران و انگلیس
 
طبق خاطرات علی امینی (کتاب خاطرات، به کوشش حسین ابوترابیان، نشر طرح نو)، حسین مکی پس از کناره‌گیری از سیاست، به فعالیت مطبوعاتی پرداخت و گاه با تهدید انتشار اسناد علیه شرکت نفت یا مقامات دولتی، خواهان امتیازات مالی می‌شد. این نوع از اعمال فشار رسانه‌ای، نوعی باج‌گیری غیررسمی محسوب می‌شود.
 
ب-مؤسسه اطلاعات و عباس مسعودی
 
طبق گزارش کتاب "رسانه‌ها و مطبوعات" از اسناد لانه جاسوسی آمریکا (انتشارات وزارت اطلاعات، ۱۳۷۱)، عباس مسعودی، بنیان‌گذار روزنامه اطلاعات، رابطه‌ای نزدیک با دربار و ساواک داشت. در اسناد آمده است که برخی شرکت‌ها و بازرگانان تهدید شده بودند که در صورت عدم خرید فضای تبلیغاتی یا عدم پرداخت کمک‌های مالی، ممکن است مورد حمله یا تخریب حیثیتی قرار گیرند.
 
ج- مجلات جنجالی مانند "تهران مصور" و "جوانان امروز"
 
طبق گزارش مرکز بررسی اسناد تاریخی (سری مطبوعات، پرونده مربوط به سال ۱۳۵۳)، مدیران برخی مجلات مانند تهران مصور با تهدید به انتشار عکس‌های خصوصی یا درج انواع شایعات درباره بازیگران، کارخانه‌داران و مدیران، از آن‌ها وجوهی دریافت می‌کردند. در این زمینه حتی شکایت‌های متعددی از سوی قربانیان به ساواک گزارش شده بود.

3- نقش ساواک در تسهیل یا سکوت در برابر باج‌گیری رسانه‌ای

گرچه ساواک مسئولیت رسمی کنترل مطبوعات را داشت، اما برخی اسناد نشان می‌دهند که در مواردی از این نوع باج‌گیری‌ها چشم‌پوشی می‌کرد؛ چرا که این رسانه‌ها به طور همزمان برای تخریب شخصیت‌های سیاسی یا اقتصادی مغضوب حکومت به کار گرفته می‌شدند. برای نمونه، در سند شماره ۴۵/۱۱/۵۳ آمده است: «لازم است مجله تهران مصور فعلاً تحت نظر بماند، ولی از انتشار مطالب علیه [فرد خاص] جلوگیری نشود تا زمینه تخریب بیشتر فراهم گردد.» (مرکز بررسی اسناد تاریخی، جلد دوم، مطبوعات، ۱۳۸۵).

4- تحلیل نظری پدیده باج‌گیری رسانه‌ای با استفاده از نظریه‌های ارتباطات

الف- نظریه چارچوب‌سازی (Framing Theory)
 
طبق این نظریه که توسط اروینگ گافمن و سپس توسط محققانی چون؛ رابرت انتمن بسط یافت، رسانه‌ها با انتخاب شیوه خاصی از روایت و تنظیم اطلاعات، ادراک مخاطب از واقعیت را شکل می‌دهند. در دوره پهلوی، رسانه‌هایی که درگیر باج‌گیری بودند، با تهدید به اعمال چارچوب منفی بر چهره‌های اقتصادی یا سیاسی، از آن‌ها امتیاز می‌گرفتند. این چارچوب‌سازی منفی در صورت عدم پرداخت، به‌شکل گزارش‌های تخریبی یا شایعه‌پراکنی اجرا می‌شود.
 
ب- نظریه اقتصاد سیاسی رسانه (Political Economy of Media)
 
بر مبنای این نظریه، ساختار اقتصادی رسانه‌ها بر محتوای آن‌ها اثر می‌گذارد. در ایران پهلوی، رسانه‌های خصوصی برای تأمین منابع مالی، گاه به روش‌های غیراخلاقی مانند باج‌گیری روی می‌آوردند. نبود نظام شفاف نظارت و وجود روابط پیچیده میان مثلث؛ رسانه، دولت و بازار، موجب شد که برخی رسانه‌ها به ابزار فشار و کسب منافع تبدیل شوند.
 
ج-نظریه بازی‌ها (Game Theory) و رفتار استراتژیک رسانه‌ها
 
رسانه‌ها در تعامل با دولت، شرکت‌ها و شخصیت‌ها، همچون کنشگران عقلانی عمل می‌کردند که می‌توانستند تهدید را به‌مثابه استراتژی فشار استفاده کنند. در این چارچوب، رسانه با نشان دادن آمادگی برای افشاگری، طرف مقابل را وادار به واکنش (پرداخت پول، سکوت، همکاری و معامله) می‌کرد. این نوع کنش‌گری، شکلی از بازی با حاصل جمع صفر بود که در آن منافع رسانه مستقیماً از هزینه وارد شده به حساب هدف تأمین می‌شد.

نتیجه‌گیری

پدیده باج‌گیری رسانه‌ای در رژیم پهلوی دوم، یکی از وجوه کمتر بررسی‌شده فساد ساختاری در آن دوره است. بهره‌گیری ابزاری از رسانه، چه از سوی خبرنگاران منفعت‌طلب و چه از سوی دستگاه‌های امنیتی، کارکرد نهاد رسانه را از مسیر طبیعی خود منحرف ساخت. با تحلیل اسناد موجود و نیز بررسی این پدیده از منظر نظریه‌های ارتباطات و رسانه، می‌توان به درک عمیق‌تری از پیوند میان رسانه، قدرت و فساد در ایرانِ پیش از انقلاب رسید.

 

برچسب ها: پهلوی ، رسانه ، باج گیری

پیشنهادی باخبر