همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: در هفتهای که به نام «کتاب و کتابخوانی» ثبت شده، یکی از ناشران خوشفکر کشور، ایدهای خلاقانه و جالب را به قلب یکی از شلوغترین نقاط پایتخت آورد. جوانانی با چند بسته شکیل از کتابهای بستهبندیشده در دست، در پیادهرو قدم میزدند و با لبخند به سمت شهروندان میرفتند.
آنها بیآنکه قصد فروش یا تبلیغ داشته باشند، کتابی را بهعنوان هدیه تقدیم میکردند و بلافاصله سؤال کلیدی خود را میپرسیدند: «چقدر مطالعه دارید؟» همین تعامل کوتاه و صمیمانه، کافی بود تا چهره متعجب مردم با لبخندی گرم باز شود و یک خاطره خوش در ذهنشان باقی بماند.
این حرکت ساده، بدون هیچ پیشزمینه تبلیغاتی یا درخواست مالی، به سرعت به یکی از پربازدیدترین و محبوبترین اتفاقات هفته در فضای مجازی تبدیل شد. تصاویر و ویدئوهای این «هدیه دادن بیمقدمه»، دست بهدست میچرخید و واکنشها تقریباً همگی مثبت بود. کاربران از این «غافلگیری شیرین» میگفتند؛ از اینکه در اوج شلوغی و روزمرگی، کسی به آنها یک کالای فرهنگی هدیه داده و مهمتر از آن، یک لحظه مکث و تفکر را پیشکش کرده است. بسیاری از کسانی که این هدیه را دریافت کرده بودند، دیگران را تشویق کردند که حتماً سری به این نقطه از شهر بزنند تا آنها نیز این تجربه لذتبخش را از دست ندهند. در واقع، این طرح توانست یک کنجکاوی عمومی ایجاد کرده و مردم را برای دریافت یک هدیه فرهنگی ترغیب کند.

این طرح خلاقانه، در مقایسه با تخفیفهای مرسوم هفته کتاب، یک برگ برنده اساسی داشت: «خلق تجربه». درحالیکه بسیاری از کتابفروشیها به ارائه درصدی تخفیف یا برگزاری نمایشگاه در مکانهای قابل پیشبینی مثل مدارس (که البته در جای خود ارزشمند است) بسنده کردند، این گروه با آوردن کتاب به کف خیابان، معادلات را بر هم زدند.
در نهایت، موفقیت این ایده نشان داد که برای ترویج کتابخوانی، گاهی باید از چارچوبهای سنتی فراتر رفت و به جای تمرکز بر تخفیفهای معمول، بر ساختن یک «خاطره» سرمایهگذاری کرد.
شاید برای آشتی دادن جامعه با کتاب، بیش از هر چیز به همین ایدههای ساده اما جسورانه نیاز داریم؛ ایدههایی که ثابت میکنند برای رسیدن به ذهن مخاطب، اول باید به قلب او رسید.


