خواب شوم نتانیاهو برای ترامپ/ واشنگتن در تله تلآویو خواهد افتاد؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، امروز خاورمیانه با عدم قطعیتهای فراوانی روبرو است. سوالات بیشماری در مورد سوریه پس از اسد، خصومتهای ایران و اسرائیل، جنگ غزه، مصادره زمینهای فلسطینیان در کرانه باختری توسط اسرائیل، فعالیتهای حوثیها و ماهیت غیرقابل پیشبینی دولت آینده آمریکا وجود دارد. تمامی این پویاییها در سال ۲۰۲۵ رویدادهای خاورمیانه را شکل خواهند داد. در ادامه بخش اول یادداشت جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل منطقهای در العربی الجدید با عنوان «روندهایی که در سال 2025 خاورمیانه را شکل میدهند» را میخوانید:
زلزله ژئوپلیتیک سوریه: ترکیه در مقابل اسرائیل؟
حمله برقآسای هیئت تحریر الشام که ماه گذشته آغاز شد و به سقوط حکومت سوریه در ۸ دسامبر انجامید، چیزی کمتر از یک زلزله ژئوپلیتیکی نبود و تأثیرات قابل توجهی بر خاورمیانه خواهد داشت.
با نگاهی به سال آینده، انتقال سیاسی در سوریه اهمیت ویژهای خواهد داشت و همزمان منطقه خود را با واقعیتهای جدید ناشی از تضعیف «محور مقاومت» به رهبری ایران تطبیق خواهد داد.
مداخله بازیگران خارجی در سوریه پس از اسد تأثیر عمدهای بر این گذار حساس خواهد داشت، گذار از حکومتی که بیش از ۶۰ سال تحت سلطه حزب بعث بود. به نظر میرسد که در سال ۲۰۲۵، بسیاری از بازیگران خارجی تلاش خواهند کرد این انتقال را به نحوی که منافع آنها را تأمین کند، شکل دهند. این امر نگرانیهای مشروعی درباره آینده ثبات و یکپارچگی سرزمینی سوریه ایجاد میکند.
در این مرحله، به راحتی میتوان نتیجه گرفت که ترکیه و اسرائیل قرار است بهرهبرداران استراتژیک گذار سیاسی سوریه و ضربه وارد شده به نفوذ ایران در شام باشند.
به گفته وینا علیخان، پژوهشگر بنیاد سنچری که بر مسائل خلیج فارس تمرکز دارد: «ترکیه به طور پیوسته نفوذ خود را در مناطق مختلف، از شاخ آفریقا تا شام و افغانستان گسترش داده و نقش خود را بهعنوان یک نیروی تأثیرگذار در منطقه تثبیت کرده است. حمایت رئیسجمهور رجب طیب اردوغان از هیئت تحریر الشام که موفق به تصرف دمشق شد، نفوذ آنکارا را بیشتر تقویت کرده است – به نحوی که شاید این نفوذ از تهران نیز فراتر رفته باشد.»
وی افزود: «با کاهش تسلط تهران بر منطقه، صحنه برای اردوغان فراهم است تا بهطور بالقوه فضای ایجاد شده را پر کند و نظم منطقهای را بازتعریف کند. با این حال، هنوز برای نتیجهگیری قطعی زود است».
استراتژی اسرائیل برای سوریه
اسرائیل که لزوماً خواهان سقوط اسد نبود، اکنون با ابهامات فراوانی در خصوص آینده سوریه روبرو است. به نظر میرسد تلآویو معتقد است که هر نهادی که در سوریه حکومت کند نه دوست اسرائیل خواهد بود و نه بهراحتی توانایی ایجاد ثبات در کشوری را خواهد داشت که توسط جنگ ویران شده است.
به همین دلیل، به نظر میرسد رهبری اسرائیل مصمم است دولت سوریه را ضعیف نگه دارد و آن را از مقابله با قدرت سخت اسرائیل در شام یا خاورمیانه ناتوان کند. این امر توضیحدهنده حملات هوایی متعدد اسرائیل در سراسر سوریه پس از سقوط اسد در ۸ دسامبر و تصرف غیرقانونی زمینهای بیشتر در سوریه است.
اسامه الشریف، روزنامهنگار و مفسر اردنی، گفت: «اسرائیل تلاش خواهد کرد حضور خود را در جنوب سوریه تثبیت کند و نگران ظهور یک رژیم سنی محافظهکار در دمشق است.»
فرانچسکو سالزیو اسچیوی، کارشناس و تحلیلگر ایتالیایی امور خاورمیانه، اظهار داشت: «تلاشهای فزاینده اسرائیل در منطقه، با موفقیتهای تاکتیکی علیه حزبالله و حماس و اکنون جنوب سوریه، میتواند نقش آن را بهعنوان یک بازیگر تعیینکننده در ژئوپلیتیک خاورمیانه تثبیت کند».
با توجه به تضاد منافع آنکارا و تلآویو در قبال سوریه، غزه، و سایر مسائل، ممکن است سال ۲۰۲۵ به سالی تبدیل شود که تنشهای ترکیه و اسرائیل شدت پیدا کند. این دو متحد آمریکا احتمالاً در مسیر برخوردی قرار دارند که میتواند تأثیر عمدهای بر نظم ژئوپلیتیک خاورمیانه و چشمانداز امنیتی منطقه داشته باشد.
هرچند اسرائیل از آسیب وارد شده به «محور مقاومت» و تسلط ائتلاف تحت رهبری هیأت تحریر الشام بر دمشق و بخش بزرگی از سوریه خرسند است، احتمالاً از نقشی که آنکارا در این کشور ایفا میکند نگران خواهد بود. بازگشت حماس به سوریه یکی از نشانههای نظم سنی متمایل به ترکیه است که به نظر میرسد در دمشق پس از اسد در حال شکلگیری است.
نقش دولت ترامپ
در سال آینده، احتمالاً دولت منتخب دونالد ترامپ، رئیسجمهور آینده آمریکا، نیاز خواهد داشت تا انرژی دیپلماتیک قابل توجهی را به جلوگیری از تشدید رقابت ترکیه و اسرائیل در سوریه اختصاص دهد. نمیتوان انکار کرد که واشنگتن هیچ علاقهای به سناریویی ندارد که در آن خصومت میان یک عضو ناتو و تلآویو از کنترل خارج شود.
با توجه به ماهیت معاملهگر و غیرقابل پیشبینی ترامپ، پیشبینی نحوه برخورد دولت او با ترکیه و اقدامات آن در سوریه دشوار است. با این حال، به احتمال زیاد آنکارا موفق خواهد شد تیم ترامپ را متقاعد کند که ترکیه یک قدرت تأثیرگذار در شام است و هرگونه سیاست خارجی موفق آمریکا در سوریه نیازمند همکاری با آنکارا و در نظر گرفتن منافع ملی ترکیه است.
در این زمینه، اینکه دولت دوم ترامپ چگونه موفق به حفظ تعادل بین حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) – که تحت سلطه یگانهای مدافع خلق (YPG) مرتبط با حزب کارگران کردستان (PKK) است – و تعهد واشنگتن به اتحاد با ترکیه خواهد شد، از موضوعات کلیدی برای رصد است.
کارولین رز، مدیر مؤسسه نیولاینز گفت: «فکر میکنم نقش برجسته ترکیه در سقوط سریع حکومت اسد در سوریه باعث شده که سیاستگذاران در واشنگتن و منطقه به طور کلی به وزن و نفوذ زیاد آن در امور منطقهای پی ببرند. فکر میکنم بازیگران منطقهای نیز به دنبال تعامل با ترکیه در ارزیابی آینده یک دولت انتقالی در دمشق خواهند بود.»
با توجه به سیاست داخلی آمریکا، گرایش ترامپ به حمایت از بالاترین پیشنهاد، و نفوذ لابیهای واشنگتن، باید در نظر داشت که گروههای مختلف مرتبط با منافع خاورمیانه چگونه سال آینده در واشنگتن فعالیت خواهند کرد.
با پیشروی روند گذار سیاسی در سوریه پس از اسد، نظارت بر نحوه تأثیرگذاری لابیهای ترکیه، اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس بر کاخ سفید و کنگره ضروری خواهد بود. برخی کارشناسان معتقدند که اگر تنشهای بیشتری میان ترکیه و اسرائیل رخ دهد، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) و سایر سازمانهای لابی تلاش خواهند کرد تا دولت ترامپ را از همکاری با آنکارا در رابطه با سوریه بازدارند.
دکتر علی بکیر، استادیار دانشگاه قطر و عضو ارشد غیرمقیم در برنامه امنیت خاورمیانه شورای آتلانتیک، اظهار داشت: «در سال ۲۰۲۵، امکان همکاری مجدد و تقویتشده میان ترکیه و ایالات متحده، بهویژه تحت ریاست جمهوری ترامپ، در موضوعات مورد علاقه مشترک وجود دارد. با این حال، کنگرهای که تحت تأثیر لابیهای مختلف از جمله اسرائیلی، یونانی، ارمنی و کردی است، مانعی برای ایجاد رابطهای سالم و برد-برد میان ترکیه و ایالات متحده خواهد بود.»
درگیری ایران و اسرائیل
در سال گذشته، جنگ در سایه میان ایران و اسرائیل به رویارویی مستقیم میان دو طرف تبدیل شد که خاورمیانه را با سطوح بالاتری از پیشبینیناپذیری و خطر مواجه کرد. با نگاه به سال ۲۰۲۵، یکی از پویاییهای نگرانکننده در منطقه احتمال تشدید بیشتر خصومتها میان تهران و تلآویو است.
وینا علیخان، پژوهشگر بنیاد قرن، گفت: «احتمال وقوع یک جنگ مستقیم میان اسرائیل و ایران هرگز اینقدر نزدیک نبوده است. با ریاستجمهوری ترامپ در آینده نزدیک، اسرائیل ممکن است جسارت بیشتری برای عبور از خطوط قرمز دیرینه پیدا کند، از جمله حمله به تأسیسات هستهای ایران. چنین تشدیدی نه تنها امید به توافق هستهای میان ایالات متحده و ایران را از بین خواهد برد، بلکه واشنگتن را درگیر درگیری اسرائیل با تهران خواهد کرد و زمینهساز یک جنگ گسترده منطقهای خواهد شد که متوقف کردن آن در نهایت دشوارتر خواهد بود.»
به احتمال زیاد، دولت دوم ترامپ کمپینی جدید از فشار حداکثری را علیه جمهوری اسلامی پیش خواهد برد، حتی اگر این سیاست شامل مداخله نظامی مستقیم ایالات متحده علیه ایران نباشد. هرچند بعید است که هیچیک از اعضای شورای همکاری خلیج فارس در این کمپین ضدایرانی همکاری کنند، اسرائیل با اشتیاق از چنین برنامهای حمایت خواهد کرد.
یک کمپین جدید تحت رهبری ایالات متحده احتمالاً به تلآویو اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه ضربه به «محور مقاومت» خواهد داد. این امر بهویژه پس از عملیات نظامی اسرائیل در غزه، لبنان و سوریه در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ مشهود است.
وینا علیخان در ادامه گفت: «با توجه به اینکه اسرائیل عملیات خود در لبنان و سوریه را عمدتاً موفق میداند، ممکن است اکنون توجه خود را به عراق و یمن معطوف کند و بر این عرصههای دیگر محور مقاومت تمرکز بیشتری داشته باشد. این استراتژی ممکن است شبیه به اقداماتش در لبنان باشد: حملات هوایی دقیق، ترورهای هدفمند و تلاش برای تضعیف ساختارهای رهبری».
ارون ون وین، پژوهشگر ارشد واحد پژوهشهای درگیری در مؤسسه کلینگندل، ارزیابی مشابهی دارد. او گفت: «اسرائیل در حال حاضر در اثر موفقیتهای نظامی خود علیه حزبالله و زیرساختهای نظامی سوریه، نوعی احساس قدرت بیش از حد پیدا کرده است. این یک راز نیست که مدتهاست آرزو دارد با حمله به تأسیسات هستهای ایران، درگیری را به ایران بکشاند.»
وی افزود: «این احتمال وجود دارد که این اقدام را همزمان با آغاز ریاستجمهوری ترامپ یا اندکی پس از آن انجام دهد تا او را در یک عمل انجامشده قرار دهد و تلاشهای ایران برای مذاکره بر سر توافق هستهای جدید را تخریب کند. بدیهی است که ایران پاسخ خواهد داد و احتمالاً یک درگیری منطقهای با شدت بالا رخ خواهد داد.»