پدر و مادر سلطه جو یعنی چه؟/ این نشانهها میگوید شما والدین کنترل گری هستید

مراقبت، نوعی ابراز عشق و حمایت از کودکان است اما وقتی از حد بگذرد، به محدودیتی تبدیل میشود که مانع رشد و خودشناسی کودک میشود. از انتخاب لباس و دوستان گرفته تا انتخاب رشته و ورزش، برخی از کودکان به بهانه مراقبت و نگرانی زیر یوغ کنترل والدینشان زندگی میکنند.
والدین کنترلگر بیش از حد از فرزندانشان مراقبت و محافظت میکنند و در تمام جزئیات زندگیشان دخالت میکنند. طبق گزارش منتشرشده در وبسایت کلینیک روانشناسی چلسی، سبک فرزندپروری کنترلگرانه که با عنوان فرزندپروری مستبدانه نیز شناخته میشود، نوعی سبک فرزندپروری است که در آن یکی یا هر دو والدین از نزدیک زندگی فرزندانشان را زیر نظر دارند و در صورت امکان بیش از حد در امور آنها دخالت میکنند.
والدینی که این سبک را دارند، تمایل دارند بیش از حد بر نیازهای خود تمرکز کنند تا نیازهای کودک. در حالی که برخی از والدین با بزرگ شدن کودک، این رفتار را کنار میگذارند، اما برخی دیگر هرگز آن را ترک نمیکنند و این امر به یک الگوی رفتاری تبدیل میشود که تا بزرگسالی ادامه مییابد.
نشانههایی که نشان میدهد شما والدین کنترلگری هستید
وب سایت مدیسیننت تعدادی از نشانههایی را که والدین فرزندان خود را بیش از حد کنترل میکنند، فهرست کرده و شامل موارد زیر است:
- در فعالیتهای کودکان مدام شرکت میکند، در هر کاری که انجام میدهند دخالت میکند و جایی برای حریم خصوصی یا استقلال باقی نمیگذارد.
- انتقاد مداوم از فرزندان که باعث میشود آنها اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.
- عشق مشروط؛ فقط زمانی به فرزندان عشق میورزند که آنها خوب رفتار میکنند یا انتظاراتشان را برآورده میکنند.
- قساوت و عدم اظهار محبت.
- رد مداوم ایدههای فرزندان و مجبور کردن آنها به انجام کارهایی که نمیخواهند.
- کنترل روانی یا فیزیکی برای اجرای دستورات.
- بیتوجهی به نیازهای عاطفی و روانی فرزندان.
- محروم کردن فرزندان از حریم خصوصی، مانند نظارت بر تلفنها و رسانههای اجتماعیشان.
- انجام کار برای فرزندان و جلوگیری از مسئولیتپذیریشان.
- تلاش برای تبدیل فرزندان به یک کپی از والدینشان و عدم احترام به فردیتشان.
چرا والدین اینقدر کنترلگر هستند؟
اغلب، برخی از والدین در تعاملات خود با فرزندانشان از مرزهای سالم فراتر میروند و بیش از حد از آنها محافظت میکنند تا جایی که مراقبتشان به کنترل خفهکننده تبدیل میشود، بدون اینکه متوجه تأثیر روانی ناشی از آن باشند.
گزارشی که توسط وبسایت پرنت سرکل منتشر شده است، بارزترین انگیزههایی را که ممکن است برخی از والدین را به اعمال این نوع کنترل بر فرزندانشان سوق دهد، ذکر میکند، از جمله:
کمالگرایی: برخی از والدین تحت فشار اجتماعی هستند این امر باعث میشود آنها باور کنند که تربیت فرزندی بینقص ضروری است و هر اشتباهی میتواند نشانه شکست یا کوتاهی در انجام وظیفه باشد.
رقابت با دیگران: بعضی از والدین آنقدر سرگرم تلاش برای پیشی گرفتن از همسالان خود هستند که فرزندانشان را در رقابتی ناعادلانه قرار میدهند و نیازهای واقعیشان را نادیده میگیرد.
جبران خسارت دوران کودکی از دست رفته: برخی از والدین سعی میکنند کمبودهای دوران کودکی خود را از طریق فرزندانشان جبران کنند و فعالیتها یا سبک زندگیای را به آنها تحمیل میکنند که لزوماً منعکس کننده خواستههای کودکان نیست.
ترس بیش از حد: نگرانی بیش از حد برای ایمنی کودکان میتواند منجر به اقدامات بیش از حد محافظتی شود و باعث شود کودکان احساس کنند که زندگی آنها محدود و محصور شده است.
اثرات کنترل کردن بیش از حد فرزندان
اگرچه انگیزههای والدین اغلب ممکن است عشق و تمایل به محافظت یا راهنمایی فرزندانشان باشد، اما کنترل بیش از حد بر فرزندان، همانطور که گزارش وبسایت چوزینگ تراپی توضیح میدهد، اثرات عمیق روانی و رفتاری بر جای میگذارد. بارزترین این تاثیرات عبارتند از:
عزت نفس پایین: کودکان به دلیل انتقاد مکرر و از دست دادن اعتماد به نفس در تواناییهای خود، احساس بیارزشی میکنند.
عدم استقلال و دشواری در تصمیمگیری: کودکان از فرصت تجربه و مسئولیتپذیری محروم میشوند و وابسته به دیگران بزرگ میشوند.
اضطراب و کمالگرایی افراطی: انتظارات بالای والدین منجر به اضطراب و ترس مداوم از شکست یا انتقاد میشود.
سرکشی یا وابستگی بیش از حد: بعضی از کودکان ممکن است با سرکشی به کنترل واکنش نشان دهند، در حالی که برخی دیگر تلاش میکنند دیگران را راضی نگه دارند، حتی اگر به قیمت از دست دادن خواستههای خودشان تمام شود.
مشکل تعیین مرزها: کودکان برای گفتن "نه" یا دفاع از حریم شخصی خود در روابطشان مشکل دارند.
مسائل مربوط به اعتماد: فرزندان ممکن است به دلیل احساس عشق مشروط در کودکی یا ترس از تقلب، توانایی اعتماد به دیگران را از دست بدهند.
افزایش احساسات منفی: ناامیدی و خشم فروخورده ممکن است در وجود کودک انباشته شود و بر روابط اجتماعی و سلامت روان آنها تأثیر منفی بگذارد.
توصیههایی برای والدین کنترلگر
اگرچه هدف محافظت از کودک است، اما وقتی والدین متوجه علائم کنترل و تسلط بر فرزند خود میشوند، لازم است مکث کنند و یک گام به عقب بردارند تا خود را بررسی کرده و آنچه اتفاق افتاده را اصلاح کنند.
والدین میتوانند فرزندان خود را تشویق کنند که مستقل شوند و خودشان امورشان را اداره کنند در حالی که از دور به آنها نظارت میکنند. این امر از طریق موارد زیر رخ میدهد:
آرام باشید و واقعیت را بپذیرید: به خودتان فرصت دهید تا آرام شوید و بدانید که کنترل تمام جزئیات زندگی فرزندتان غیرممکن است.
توسعه مهارتهای حل مسئله: کودک را تشویق کنید تا با موقعیتهای مختلف روبرو شود، با دیگران تعامل داشته باشد و در صورت نیاز درخواست کمک یا مشاوره کند.
جایی برای خطا بگذارید: به فرزندتان اجازه دهید تجربه و اشتباه کند، زیرا اشتباهات فرصتی طبیعی و مؤثر برای یادگیری هستند.
کودک را تشویق کنید تا به خودشکوفایی برسد: به کودک اجازه دهید تکالیف مدرسه یا پروژههایش را به تنهایی انجام دهد، حتی اگر نتیجه آن کامل و بینقص نباشد.
از جبران بیش از حد خودداری کنید: آرزوها یا رویاهای برآورده نشده دوران کودکیتان را به فرزندتان تحمیل نکنید.
گفتوگوی خانوادگی: اختصاص دادن زمان منظم برای بحث و گفتوگوی خانوادگی اعتماد به نفس کودک را افزایش میدهد و اصول اولیه مدیریت گفتوگو را به او میآموزد.
جایی برای حوصله هم بگذارید: اجازه دهید فرزندتان گاهی اوقات احساس کسالت و بیحوصلگی کند، زیرا این امر به تحریک تخیلش کمک میکند تا راههای خلاقانهای برای گذراندن وقتش را پیدا کند.
کاهش محدودیتها: به کودک آزادی انتخاب فعالیتها، ورزشهای مورد علاقه یا دوستانش را بدهید، در حالی که از راه دور و به صورت غیرقابل کنترل او را زیر نظر دارید.
آموزش تصمیمگیری: با دادن آزادی به کودک برای تصمیمگیری در مورد مسائل کوچک شروع کنید، سپس به تدریج دامنه آن را گسترش دهید تا استقلالش افزایش یابد.