وعده صادق ذهنیت مردم غزه را نسبت به ایران تغییر داد؛ جنگ رسانه ای و دروغ کمک ایران به اسرائیل

وعده صادق ذهنیت مردم غزه را نسبت به ایران تغییر داد؛ جنگ رسانه ای و دروغ کمک ایران به اسرائیل

نویسنده کتاب «جاده کالیفرنیا» می‌گوید بعد از عملیات وعده صادق تصورات مردم غزه نسبت به ایران تغییر کرده است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «جاده کالیفرنیا» نوشته محمدعلی جعفری چندی است توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده سفرنامه نویسنده به لبنان همزمان با طوفان الاقصی است.

جعفری در ابتدای آغاز عملیات طوفان‌الاقصی مصادف با مهر ۱۴۰۲ به قصد روایت‌گری و نزدیک شدن به اتفاقات غزه، تنها و بدون وابستگی به سازمان یا نهادی خاص راهی بیروت و جنوب لبنان می‌شود. جایی که به دلیل هم‌مرز بودن با فلسطین بوی جنگ و ویرانی آنجا هم به مشام می‌رسیده است.

راوی در این سفر که ۲۵ روز به طول می‌انجامد، همزمان با رصد رخدادهای غزه، کنار مردم بیروت و جنوب لبنان می ماند و خاطرات آن‌ها را از درگیری با صهیونیست‌های جنایتکار ثبت و ضبط می‌کند. گفتگو با عاملان عملیات استشهادی، اسرای زن و رفقای شهید چمران در لبنان از دیگر مطالب «جاده کالیفرنیا» است.

به بهانه انتشار این کتاب با محمدعلی جعفری نویسنده آن به گفتگو پرداخته‌ایم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای جعفری جرقه اولیه ایده «جاده کالیفرنیا» دقیقاً چه زمانی و چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟ آیا عملیات طوفان‌الاقصی محرکی برای نگارش بود؟

ایده جاده کالیفرنیا از همان شروع عملیات طوفان الاقصی بود. یعنی من دو، سه روز اول مدام خبرها را چک و اتفاقات را دنبال می‌کردم و خب آن چیزی که به دست من به عنوان مخاطب می‌رسید، متاسفانه خیلی کلی و کلیشه‌ای بود و من به دنبال تصویر واقعی طرح و روایت‌های نزدیک‌تری بودم.

خیلی دوست داشتم بتوانم در فلسطین باشم اما مقدور نبود و نزدیک‌ترین جایی که می‌شد در جریان اتفاقات بود، جنوب لبنا بود. برای همین تصمیم گرفتم که خودم را به آنجا برسانم و روایتی از اتفاقات بنویسم. البته حدس می‌زدم که جنوب لبنان و حزب‌الله هم در این جنگ درگیر شوند. بنابراین تصمیم گرفتم که خودم را به جنوب لبنان برسانم.

* چه معیاری برای انتخاب سوژه‌ها و افرادی داشتید که سراغ آن‌ها رفتید؟

از همان ابتدای امر و حضور در لبنان سوژه‌ها و موقعیت‌های زیادی بود که همگی بکر و جذاب بودند. اما اگر به همه سوژه‌ها می‌پرداختم یک آشفتگی برای مخاطب ایجاد می‌شد. بنابراین یک خط روایت را دنبال کردم که همان مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود، براساس این خط روایت سوژه‌ها، موقعیت‌ها و مکان‌های تحقیق را انتخاب می‌کردم.

* شما در سفر به جنوب لبنان به اردوگاه آوارگان فلسطینی سر زده‌اید. این دیدارها چه تأثیری بر شما گذاشت؟ چه تصویری از زندگی و مقاومت مردم فلسطین برای شما ترسیم کرد؟

اردوگاه‌های فلسطینی‌ها موقعیت‌های بکر و در عین حال خیلی جذابی داشتند. قبل از اینکه به این اردوگاه‌ها بروم طی تحقیقی متوجه شدم که تصویر و روایت این اردوگاه‌ها بسیار کلیشه‌ای است در حالی که ما با جنگ روابت‌ها مواجه هستیم اما روایت ما از اتفاقات روایتی واقعی نیست.

زمانی‌که تصمیم گرفتم به این اردوگاه‌ها بروم، خیلی‌ها با این سفر مخالفت می‌کردند اما بنا بر تصویر و ذهنیتی که از قبل نسبت به فلسطین داشتم برایم عجیب بود چرا این سفر باید خطرناک باشد. چندی بعد متوجه شدم افراد ساکن در آنجا اهل سنت اند و نگاهی ضد ایرانی در آنجا جریان دارد که شبهاتی را ایجاد می‌کرد.

همچنین در بخش‌های مختلف این اردوگاه عکس صدام به عنوان یک اسطوره چشم می‌خورد و من برای اهل این دو شبهه با افراد ساکن در اردوگاه به گفتگو پرداختم و پی به جواب سوالات بردم.

این روایت‌ها به نظرم برای مخاطب کتاب جذاب است.همچنین زیست و مدل زندگی فلسطینیان آواره در این اردوگاه، دست و پنجه نرم کردن با بیماری‌های مختلف و سختی‌های دیگر همگی تصویر عجیبی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهند.

بسیاری از ساکنان این اردوگاه علی رغم اینکه یکی از اعضای خانواده‌شان در اروپا ساکن بودند لبنان را برای پناه انتخاب کرده بودند و در پاسخ به چرایی این انتخاب شوق بازگشت به فلسطین را به عنوان جواب می‌دادند.

به خاطر دارم یکی از فلسطینیان جمله‌ای قابل تامل می‌گفت با این مضمون که (تمام این سختی‌ها را تحمل می‌کنیم تا اگر روزی روزنه‌ای برای بازگشت باز شد جز اولین نفرها برای بازگشت باشیم).

* چرا نام «جاده کالیفرنیا» را برای این سفرنامه انتخاب کردید، در حالی که داستان در لبنان روایت می‌شود؟

دلیل انتخاب نام کتاب یک ماجرایی دارد که مخاطب بعد از مطالعه کتاب متوجه آن می‌شود.

* به نظر شما جنگ رسانه‌ای تا چه اندازه در تحولات فلسطین و لبنان تاثیرگذار است؟ افراد در زمان مصاحبه به این مسئله اشاره ای داشتند؟

پیش از این کتاب، کتابی با عنوان تاوان عاشقی نوشتم، که خاطرات خانمی است که در غزه زندگی می‌کردند. شخصیت اصلی کتاب می‌گوید در جنگ ۸ روزه غزه با اسرائیل، مردم تصور می‌کردند موشک‌هایی که از اسرائیل به غزه شلیک می‌شود با کمک ایران است و این یک روایت کاملاً متفاوت است.

اما پس از عملیات وعده صادق که با همین خانم ارتباط گرفتم اذعان می‌کردند که به دلیل این عملیات، تصورات مردم غزه نسبت به ایران تغییر کرده است و دیدند که چطور کشورهای عربی آن‌ها را تنها گذاشتند اما ایران، یمن و حزب‌الله ایستادگی کردند.

تمام این مسائل و مشکلات به این دلیل است که ما در رسانه کم‌کاری کرده‌ایم. روایت‌ها نیز در این زمینه نقش پر رنگی دارند.

* تلخ ترین تصویری که در هنگام مصاحبه شاهد بودید چیست؟

شاید نشود اسم خاطراتی که دارم را تلخ گذاشت ولی تکان دهنده‌ترین تصاویر گفتگو با همسر شهید عماد مغنیه بود که شاهد عیب‌ترین لحظات را سپری کردت‌ایم.

* در بخشی از کتاب به سراغ دوستان و همرزمان دکتر چمران رفته‌اید. به صورت خاص از دوستان و همرزمان دکتر چمران کدام‌ها را دیده‌اید و چه نکاتی در سخنان آن‌ها برایتان جالب توجه و ناشنیده بود؟

در این کتاب با یکی از دوستان شهید چمران گفتگو کردم که گویی چند روز با او زندگی کردم. او جز اولین هایی بودند که موسسه جبل عامل رو به کمک امام موسی صدر تاسیس کردند. همچنین از افرادی بودن که از همان روزهای اولی که شهید چمران به لبنان رفتند با هم بودند. این همراه خیلی از خصوصیات اخلاقی شهید چمران و خرده فرهنگ‌های او را داشت و در کل تصویر عجیبی از سهید چمران در این سفر دیدم و روایت کردم.

پیشنهادی باخبر