چگونه خاطرات جمعی هویت سیاسی ما را میسازند؟
حافظه جمعی به عنوان متنی زنده و پویا به گروهها و قدرتها امکان میدهد که با بازخوانی و بازتفسیر گذشته، هویتهای سیاسی متفاوتی بسازند و مشروعیت سیاسی خود را تقویت کنند. در ایران، این فرایند همواره در تعامل با تحولات داخلی و بینالمللی بوده و به شکلی پیچیده در حافظه جمعی نقش ایفا کرده است.
هویت سیاسی هر جامعهای همچون آیینهای است که جلوههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آن را بازتاب میدهد. اما این آیینه تنها بازتابدهنده لحظه حال نیست، بلکه محصول فرایندی پیچیده است که حافظه جمعی نقش محوری در آن ایفا میکند. بد نیست به تعریفی مشترک برای این کلید واژه حافظه جمعی برسیم. حافظه جمعی به معنای ذخیره و بازتولید خاطرات، رویدادها و نمادهای مشترک گروهی است که به شکلدهی به احساس تعلق و فهم مشترک از تاریخ کمک میکند. همانطور که موریس هالبواکس، جامعهشناس مشهور فرانسوی، اشاره میکند: ((حافظه جمعی، فرایندی است که به جامعه اجازه میدهد هویت تاریخی خود را حفظ کند و بازتولید نماید)). در ایران، این حافظه جمعی نه تنها به عنوان زمینهای برای هویت سیاسی بلکه به عنوان یکی از ستونهای بنیادین فهم تحولات سیاسی و اجتماعی، اهمیت ویژهای دارد. در این یادداشت، به بررسی نقش حافظه جمعی در شکلگیری هویت سیاسی ایرانیان پرداخته و نمونههایی از ایران و دیگر کشورها را برای تحلیل بهتر این پدیده بررسی خواهیم کرد.
حافظه جمعی و هویت سیاسی
حافظه جمعی، مفهومی است که ابتدا توسط موریس هالبواکس مطرح شد و به فرآیند اجتماعی ثبت، نگهداری و انتقال خاطرات و رویدادهای جمعی اشاره دارد. این حافظه، برخلاف حافظه فردی، توسط جامعه و گروهها ساخته میشود و در قالب نمادها، مراسم، روایتها و متون به نسلهای بعد منتقل میشود. حافظه جمعی از طریق این فرایندها، امکان ساختن و بازتولید هویتهای گروهی را فراهم میآورد. هویت سیاسی به معنای درک و احساس تعلق افراد به یک جامعه سیاسی مشخص است که متکی بر باورها، ارزشها، نمادها و تاریخ مشترک میباشد. حافظه جمعی، به عنوان بستر بازنمایی این تاریخ و نمادها، نقش کلیدی در شکلگیری این هویت ایفا میکند. به عبارت دیگر، حافظه جمعی موجب میشود که اعضای یک جامعه بتوانند خود را در چارچوبی تاریخی و سیاسی تعریف کنند و فهم مشترکی از ما و دیگری داشته باشند.
نقش حافظه جمعی در شکلگیری هویت سیاسی ایرانیان
در ایران، حافظه جمعی به شدت متاثر از رویدادها و نمادهای تاریخی است که از دوران باستان تا دوران معاصر به تدریج شکل گرفتهاند. یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده حافظه جمعی ایرانیان، تجربههای تاریخی مانند حمله اعراب، صفویه، قاجاریه، مشروطهخواهی، انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق است. این رویدادها نه تنها به عنوان خاطرات تاریخی بلکه به عنوان نمادهای هویتبخش در حافظه جمعی ایرانیان جای گرفتهاند. برای مثال، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ که منجر به تغییر بنیادین در ساختار سیاسی کشور شد، یکی از نقاط عطف حافظه جمعی معاصر ایران است. این انقلاب به عنوان نمادی از مقاومت، استقلال و عدالت اجتماعی در حافظه جمعی حک شده و نقش مهمی در شکلگیری هویت سیاسی ایرانیان بازی میکند. همینطور، جنگ تحمیلی ۸ ساله نیز به عنوان نمادی از مقاومت ملی و دفاع از سرزمین در حافظه جمعی باقی مانده است. حافظه جمعی ایرانیان همچنین در قالب روایتهای رسمی و غیررسمی بازتولید میشود؛ مثلا در مدرسهها، رسانهها، مناسبتهای ملی و مذهبی و حتی در خاطرات فردی که به نوعی با این حافظه جمعی همسو میشوند. این فرایند، هویت سیاسی را به شکلی پویا و زنده نگه میدارد و به شهروندان امکان میدهد با تاریخ خود رابطهای معنادار برقرار کنند. علاوه بر این، حافظه جمعی ایران نه تنها در داخل کشور بلکه در میان ایرانیان مهاجر و دیاسپورا نیز نقش مهمی در حفظ و بازتولید هویت سیاسی دارد. این جامعههای خارج از ایران، با بازخوانی حافظه جمعی، به حفظ هویت سیاسی و فرهنگی خود در فضای جدید کمک میکنند.
نمونههای داخلی و خارجی
در ایران خاطره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از نمونههای بارز حافظه جمعی است که در شکلگیری هویت سیاسی جریانهای مختلف نقش دارد. این رویداد، که با دخالت خارجیها همراه بود، در حافظه سیاسی بسیاری به عنوان نشانهای از دخالت بیگانگان و مبارزه برای استقلال ملی شناخته میشود. همچنین، انقلاب مشروطه در اوایل قرن بیستم نیز یکی دیگر از نمادهای حافظه جمعی است که در جریانهای سیاسی مختلف با برداشتهای متفاوت بازخوانی میشود. در عرصه جهانی، میتوان به حافظه جمعی آمریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اشاره کرد. این رویداد در حافظه جمعی آمریکا به نمادی از تهدید و هویت ملی تبدیل شد و سیاستهای داخلی و خارجی این کشور را تحت تاثیر قرار داد. همچنین، حافظه جمعی آلمان پس از جنگ جهانی دوم، با تأکید بر پذیرش مسئولیت و بازسازی، به شکلگیری هویتی سیاسی مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر انجامید. این نمونهها نشان میدهند که حافظه جمعی به عنوان ابزاری قدرتمند، میتواند نه تنها بازتابدهنده تاریخ باشد بلکه فعالانه در شکل دادن به هویت سیاسی و جهتدهی به سیاستها موثر باشد.
جمعبندی
حافظه جمعی به عنوان متنی زنده و پویا به گروهها و قدرتها امکان میدهد که با بازخوانی و بازتفسیر گذشته، هویتهای سیاسی متفاوتی بسازند و مشروعیت سیاسی خود را تقویت کنند. در ایران، این فرایند همواره در تعامل با تحولات داخلی و بینالمللی بوده و به شکلی پیچیده در حافظه جمعی نقش ایفا کرده است. آگاهی نسبت به سازوکارهای حافظه جمعی، برای فهم دقیقتر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ضروری است. این آگاهی به ما کمک میکند تا بفهمیم چگونه گذشته نه تنها به صورت ایستا حفظ نمیشود، بلکه در هر دورهای با رویکردهای جدید بازخوانی و بازتعریف میشود و به این ترتیب هویت سیاسی متحول میگردد. در نهایت، حافظه جمعی پلی است میان گذشته و حال که امکان میدهد ایرانیان هویت سیاسی خود را در بستر تاریخی خود بشناسند و بازسازی کنند. فهم این فرایند به ما کمک میکند تا با نگاهی دقیقتر به سیاست ایران، پویاییهای اجتماعی و سیاسی آن را بهتر تحلیل کنیم و چشماندازی واقعبینانهتر برای آینده این کشور داشته باشیم.


