گویی عقربههای ساعت برای سرخپوشان تبریزی، کمی کندتر میچرخیدند. در معبد فوتبال اصفهان، جایی که ذوبآهن سنتی با قامت بلندش برای هر میهمانی قد علم میکند تراکتورِ قهرمان، نتوانست سهامتیاز دندانگیر را به تبریز سوغات ببرد. تساوی، این کلمهی تلخ و خنثی، برای تیمی که قرار بود سلطان باشد، تبدیل به عادت شده است.
دومین هفته متوالی، چشمان تماشاگران را با طعم صفر-صفر تلخ کرد؛ تکرار کابوس هفته گذشته برابر استقلال خوزستان. گویی دریچههای گلزنیشان مهروموم شده است.
خط آتش خاموش: از رعد و برق تا سکوتِ سنگین
یادمان هست، همین تراکتور، همین تیم، با آن شمّ شکارگریاش، تا همین چند هفته پیش، با ۱۶ گل زده، عنوان برترین خط حمله لیگ را مثل یک نشان افتخار بر سینه میزد. اما حالا چه شده است؟ یک دروازه خالی در هفته گذشته، و یک دروازه خالی دیگر در این هفته. این خاموشیِ ناگهانی، بیش از هر چیز، سرمربی را به زیر ذرهبین میبرد.
در فوتبال، یک زوج خط حمله موفق، موتور محرکه یک تیم قهرمان است. در تراکتور، این موتور توسط امیرحسین حسینزاده و دوماگوی دروژدک روشن میشد؛ زوجی که سه چهارم گلهای تیم را به نام خود ثبت کرده بودند. وقتی این دو ستاره، که قرار بود هر روز آتش به جان دروازهبانهای لیگ بیندازند، در دو هفته متوالی، تنها در نقش تماشاچی نقشآفرینی میکنند، باید پرسید آیا فرم ایدهآل، یکشبه از فوتبال رخت برمیبندد، یا مربی راهکارهای جدیدی برای روشن کردن مجدد آن نیافته است؟
این توقفِ آتش، دردناکتر است زیرا تراکتور فرصت داشت تا در غیاب رقیب بزرگش (استقلال در دربی)، با پیروزی در بازی خانگی، فاصله را بیشتر کند و خود را در قامت یک مدعی بیرقیب نشان دهد. اما سکوت مهاجمان، همان فاصلهها را تبدیل به شکافهای تاکتیکی کرد.
فراموشی فرمول پیروزی؟
دراگان اسکوچیچ، این فصل با تیمی وارد گود شده که همه او را مدافع عنوان قهرمانی و یکی از شانسهای اصلی جام میدانند. اما آمار، این روزها روی دیگری از این سرمایهگذاری بزرگ را نشان میدهد؛ آمار، که هرگز دروغ نمیگوید، تنها گاهی نیاز به تفسیر دارد.
از ۱۲ بازی لیگ برتر، تراکتور به ۶ تساوی رسیده است. یعنی نصفِ امتیازات ممکن، در این جاده بیهدفِ مساویها هدر رفته است. چهار برد و دو شکست در کنار شش تساوی، شمار امتیازات را به ۱۸ رسانده است. ۱۸ امتیاز در ۱۲ بازی، برای تیمی که قرار بود تاج را محکم بر سر نگه دارد، نه تنها ایدهآل نیست، که یک علامت سوال بزرگ را ایجاد میکند.
نگرانی زمانی عمیقتر میشود که به فرم اخیر نگاه میکنیم، از ۵ بازی اخیر، تنها یک برد و سهتساوی تلخ. بله، درست است. فوتبال هزار و یک صحنه دارد. تراکتور هنوز از صدر جدول دور نیست و تازه، یک بازی هم کمتر انجام داده است. اما این اگرها، همیشه قاتلِ قهرمانیهای بزرگ بودهاند. اگر همان فرم فصل گذشته حفظ میشد، امروز تبریزیها با اختلافی چشمگیر، صدرنشین بودند و این تحلیلها حول محور تداوم قدرت میچرخید، نه چرا آتش خاموش شد؟.
دراگان اسکوچیچ، مردی که تیمش باید مانند یک قطار باری سنگین، با ثبات و قدرت از خط پایان عبور کند، اکنون ارابهای را هدایت میکند که در پیچ و خمها لغزیده و سرعتش کم شده است. تراکتور امروز، نه یک ماشین جنگی بیست و چهار ساعته، که تیمی است که منتظر است ببیند رقبایش چه خواهند کرد.
به گزارش ایسنا، فوتبال، بازی فرصتهاست. وقتی تیمی مثل تراکتور، با این پتانسیل، در دوران اوجگیری باید به جای یورش، به فکر حفظ تساوی باشد، این خود یک انتقاد خاموش از روزمرگی تاکتیکی است که اجازه داده حمله، تبدیل به دفاع از تساوی شود. باید دید مرد کروات، چه نسخهای برای بیدار کردن دوباره تیمش در هفتههای آینده خواهد داشت، وگرنه، راه قهرمانی از میان تساویهای کمفروغ نمیگذرد.
انتهای پیام


