حرفهای تکاندهنده رابعه اسکویی؛ ترسیدم اعدامم کنند! باید جنازهام به ایران میآمد
حدود 5 ماه بیشتر با آنها همکاری نداشتم و با یک دعوای شدید از کار کنار کشیدم. اگر میدانستم قرار نیست که اعدام شوم یا اتفاقات خاصی برایم رقم بخورد، خیلی زودتر به ایران برمیگشتم

رابعه اسکویی درباره روزهای دوریاش از ایران سخن گفت و حرفهای تکاندهندهای بر زبان آورد.
به گزارش عرشه آنلاین؛ رابعه اسکویی در نشست عوامل نمایش «دایره گچی قفقازی» از تجربه مهاجرت خود گفت و سیاوش خیرابی نیز درباره حضور بر صحنه تئاتر و گزیدهکاری در عرصه تصویر صحبت کرد.
عوامل نمایش «دایره گچی قفقازی» به کارگردانی امیر دژاکام که این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، به ارائه نقطهنظرات خود درباره این تجربه تئاتری پرداختند.
رابعه اسکویی:من برای بازی مهاجرت نکرده بودم بلکه قرار بود کار تولید انجام دهم. متأسفانه فردی که نمیخواهم نامی از او بیاورم در شرایطی اتفاق بدی را برای من رقم زد و من مجبور شدم طی ۳ سال تجربههای بدی را کسب کنم.
حدود ۵ ماه بیشتر با آنها همکاری نداشتم و با یک دعوای شدید از کار کنار کشیدم. اگر میدانستم قرار نیست که اعدام شوم یا اتفاقات خاصی برایم رقم بخورد، خیلی زودتر به ایران برمیگشتم. اگر ۲۰ یا ۲۵ روز دیرتر به ایران برمیگشتم از افسردگی میمردم و باید جنازهام به ایران میآمد.
طی یک اتفاق به ایران برگشتم و خیلی خوشحالم. من در ایران رابعه اسکویی هستم، در ایران بازیگر هستم و هیچ جای دیگری در دنیا بازیگر نیستم.
اصلا تجربه خوبی برای من نبود اما تجربهای بود که من را ساخت. هر درهای یک قله دارد و هر قلهای یک دره. قدر هم را بدانیم و به هم بها بدهیم./مهر
باز هم مایل به بازی در عرصه تئاتر هستید؟
اسکویی: تجربه زیادی در تئاتر دارم و لحظه لحظه تئاتر برای من عین زندگی است. امیدوارم همه آدمها فرصت یک لحظه حضور روی صحنه تئاتر را داشته باشند. همیشه گفتهام که در فیلم و تصویر به اندازه هر لحظه حضورم پیر میشوم ولی تنها جایی که احساس پیری نمیکنم روی صحنه تئاتر است. حال روحی و جسمیام روی صحنه تئاتر خیلی خوب است.
اگر میدانستم قرار نیست که اعدام شوم یا اتفاقات خاصی برایم رقم بخورد، خیلی زودتر به ایران برمیگشتم. اگر ۲۰ یا ۲۵ روز دیرتر به ایران برمیگشتم از افسردگی میمردم و باید جنازهام به ایران میآمد. طی یک اتفاق به ایران برگشتم و خیلی خوشخالم. من رابعه اسکویی در ایران هستم و در ایران بازیگر هستم و هیچ جای دیگری در دنیا بازیگر نیستمقدر برخی افراد را باید بدانیم. قدر امیر دژاکام را بدانیم، امیر دژاکام هنرمند بزرگی است. در این شرایط هنر برای شاگردان خود زحمت بسیاری را متحمل میشود. زندهیاد سمندریان هم هر وقت کاری را روی صحنه میبردند شاگردانشان در آن نقشی داشتند. بعد از این همه سال میبینم که دژاکام از شاگردان خود حمایت میکند و من از او یاد میگیرم. قدر همه امیر دژاکامها را باید بدانیم زیرا با تفکر نسبت به شاگردان خود برخورد میکنند. همیشه بازیگران سینما که در تئاتر حضور دارند خوب نیستند. باید به جوانان، فضا برای کار کردن بدهیم. باید به جوانان بها بدهیم. ما بازیگر کم داریم و از هر بازیگری واقعا ۵ نفر هم نداریم. ما دیگر مانند اکبر عبدی نداریم. باید به بازیگران جوان بها و اجازه رشد دهیم. نباید یکدیگر را خفه کنیم.
در شبکه نمایش خانگی شاهد حضور چند بازیگر هستیم که در سریالهای مختلف حضور دارند. این امر مخاطب را خسته میکند. اجازه و فرصت کار به دیگران را هم بدهیم. به بچههای جدیدی که میآیند فضا بدهیم زیرا استعدادهای خیلی درخشانی هستند.
خانم اسکویی شما یک تجربه مهاجرت خودخواسته داشتید.
اسکویی: و خودخواسته هم برگشتم.
بله اما خیلی درباره این اتفاق و تجربه صحبت نکردید. تجربه آن مهاجرت چگونه بود که شما را دلزده کرد؟
اسکویی: من برای بازی مهاجرت نکرده بودم بلکه قرار بود کار تولید انجام دهم. متأسفانه فردی که نمیخواهم نامی از او بیاورم در شرایطی اتفاق بدی را برای من رقم زد و من مجبور شدم طی 3 سال تجربههای بدی را کسب کنم. حدود 5 ماه بیشتر با آنها همکاری نداشتم و با یک دعوای شدید از کار کنار کشیدم. اگر میدانستم قرار نیست که اعدام شوم یا اتفاقات خاصی برایم رقم بخورد، خیلی زودتر به ایران برمیگشتم. اگر 20 یا 25 روز دیرتر به ایران برمیگشتم از افسردگی میمردم و باید جنازهام به ایران میآمد. طی یک اتفاق به ایران برگشتم و خیلی خوشحالم. من در ایران رابعه اسکویی هستم، در ایران بازیگر هستم و هیچ جای دیگری در دنیا بازیگر نیستم.
اصلا تجربه خوبی برای من نبود اما تجربهای بود که من را ساخت. هر درهای یک قله دارد و هر قلهای یک دره. قدر هم را بدانیم و به هم بها بدهیم