خداداد، راهکار تلویزیون برای جلوگیری از ریزش مخاطب!

خداداد، راهکار تلویزیون برای جلوگیری از ریزش مخاطب!

کم نیستند کسانی که در ماجرای خداداد عزیزی، سهم تلویزیون را پررنگ‌تر از خود او می‌دانند.

پرونده حرکات و رفتار و ادبیات خداداد عزیزی، لایه‌های زیرین متعددی دارد که باید بررسی شود. یکی از مهمترین جنبه‌های آن، سهم مدیران تلویزیون در دادن تریبون به کسی است که همه از خصوصیات اخلاقی او خبر داشتند و قبلاً هم از این کارها کرده بود! بدون هیچ تردیدی، همه می‌دانستند دعوت از این نوع مهمانان ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. پس همین اول امکان عدم آگاهی نسبت به پیش بینی رفتار مهمان را کنار بگذارید!

کم نیستند کسانی که تنها یک دلیل را برای پذیرش ریسک دعوت از خداداد عزیزی به برنامه زنده عنوان می کنند؛ تلویزیون می‌خواست برنامه‌اش مخاطب داشته باشد! این یعنی انحصاری بودن امکان پخش دیگر جوابگو نیست!

این اواخر تقریباً تمام مسئولان ریز و درشت صدا و سیما با استناد به آمارهایی که مرکز سنجش خودشان ارائه می‌کند، شروع به کارشناسی دلایل ریزش مخاطب تلویزیون کرده و تقریباً همه یک ادعا دارند؛ «اینکه ریزش مخاطب از ابتدای دهه ۹۰ شروع شده بود اما ما با تخصص خودمان جلوی آن را گرفتیم!» بیایید به صحت آمارهای صدا و سیما اعتماد و تخصص دوستان در شبکه‌های مختلف را هم باور کنیم!

همین که خودشان قبول دارند اتفاق «ریزش مخاطب» صورت گرفته، سوژه بحث ماست. وقتی در کشور ما تلویزیون انحصاری و حتی مدیریت پلتفرم‌ها در فضای مجازی نیز از وزارت ارشاد گرفته و به تلویزیون داده شد، چرا و چطور پدیده ریزش مخاطب قابل توضیح است؟! مگر نه اینکه مسئولان ساترا همه سابقه کار در تلویزیون را دارند؟ و در اتفاقی نوبرانه وعجیب، هدایت و نظارت یک رقیب نیمه جان -که دست و پایش تا مفرق بسته شده- به رقیب اصلی و برادر بزرگتر -یعنی تلویزیون- سپرده شده اما باز حسرت بیننده همان را می خورند؟

در این شرایط اگر پلتفرم‌ها فقط یک درصد بیننده داشته باشند، هنر آنها نیست که اگر بود، در دوران مسئولیت در سازمان ریزش نداشتند! ایراد از تلویزیون است که بودجه دارد و وظیفه‌اش فرهنگ سازی است اما به هر دلیل، نمی تواند فاصله با سلیقه مخاطب را پر کند! نگاه کنید به برنامه‌های ریز و درشت که فقط دنبال فضای مجازی هستند، هر کس فالوور داشته باشد -سوای اینکه از چه راهی بدست آورده- یک شبه به تلویزیون هم می آید!

از این زاویه، آوردن خداداد عزیزی و نوع برخورد با او قابل توضیح و تفسیر می‌شود. مدیرانی که کوچک‌ترین اشاره کلامی را از سریال‌ها و برنامه‌های پلتفرم‌ها برنمی‌تابند، چطور در شبکه‌های خود چنین مصونیتی به مهمان ویژه‌شان می‌دهند که هرچه خواست دل تنگش، بگوید؟ جز اینکه دغدغه‌ای جز جذب مخاطب ندارند؟ آن هم به هر قیمت؟

و اینکه چطور هر کاری برای خودشان آزاد است، اما برای دیگران جرم محسوب می‌شود؟ دیدیم که چطور یک پلتفرم و برنامه اش با حکم قانونی یک روزه بسته شد اما خداداد عزیزی راست راست راه می‌رود و دوباره همان حرف‌ها را مقابل دوربین‌ها تکرار و این بار زبان بدن را هم چاشنی می‌کند!

اینجا را بخوانید: فرق خداداد عزیزی با سیامک انصاری؛ کاش خداداد و تلویزیون مصونیت نداشتند/ یک عمر، صورت حساب یک گل؛ ما ترجیح می دهیم ریاکار باشیم تا بی ادب!

پیشنهادی باخبر