به گزارش خبرگزاری ایمنا، بنا به تأکید رهبر انقلاب، امروز جهاد تبیین، برای جامعه کنونی ضرورت به حساب میآید و میتوان گفت که نویسندگان دفاع مقدس، جهادگران تبیین محسوب میشوند، چرا که ادبیات، در تاریخ هر ملت میتواند بیانگر حقایق، رخدادها و حماسههای انکارناپذیری باشد که حفظ و انتقال آن بسیار ارزشمند و پراهمیت است، یکی از این رخدادهای بزرگ در تاریخ پرفرازونشیب ایران، جنگ تحمیلی بود که در آن، تلخیها، دلاوریها و حتی صحنههای معجزهآمیز زیادی رخ داد؛ اتفاقاتی که ایثار و فداکاری زنان و مردان این سرزمین را نشان میداد و برگ زرینی از تاریخ این مرز و بوم شد.
ادبیات دفاع مقدس، تجلی مقاومت رزمندگان و ایثارگران در طول سال دفاع مقدس است که پس گذشت بیش از چهار دهه، همچنان مخاطب زیادی دارد و روایتهای متنوعی را بیان کردهاست؛ در واقع، نوشتن درباره این موضوع، نوعی کار فرهنگی به حساب میآید که میتواند آرمانهای دفاع مقدس را به نسل جدید معرفی کند.
از آنجایی که بیشتر نویسندگان ادبیات دفاع مقدس، خود در کوران حوادث جبهه و جنگ قرار گرفتهاند و از شمیم کوی یار نفس کشیدهاند، کمتر دچار لغزش و تحریفات شدهاند و شاید بتوان گفت که روایت اصیلتر و واضحتری از صحنههایی که با چشم خود دیدهاند، بیان کردهاند؛ یکی از این نویسندگان، طاهره قاسمیامین است که در جبهههای جنگ حضور داشته و آنچه نوشته، بخشی از آنچه دیده و حاصل گفتگوهای فراوان با رزمندگان، آزادگان و حتی خانوادهای آنهاست؛ آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با طاهره قاسمیامین، نویسنده حوزه دفاع مقدس است.
ایمنا: مسیر ورود شما به نویسندگی در حوزه دفاع مقدس به چه صورت بود؟
قاسمیامین: از راه بسیج وارد نویسندگی شدم، در واقع به دلیل فعالیت بسیار زیادی که داشتم، وقتی آنجا استعداد مرا در نوشتن دیدند، پیشنهاد نگارش نخستین کتاب به من داده شد؛ این کتاب، درباره زنان و به نام مستوران روایت فتح بود که یا محوریت حضور بانوان، درون و بیرون جبههها نوشته شد؛ البته علاقه شخصی من به نوشتن برای زنان و خانوادههای آنان، بیتاثیر نبود.
ایمنا: چه عواملی شما را ترغیب کرد تا به نوشتن به موضوع جنگ و دفاع مقدس بپردازید؟
قاسمیامین: من با وجود بسیجی بودن، گاهی همراه دوستان و حتی خانواده به مناطق مختلف اعزام میشدم، از جمله این مناطق، اهواز در چایخانه علم الهدی بود که در آن، خانمها به شستوشو و رفوکردن لباسهای رزمندگان میپرداختند و مرا در بخش رفوگری قرار داده بودند؛ این موارد مرا به حضور در جبههها ترغیب میکرد و سالهای بعد بهعنوان امدادگر به سوسنگرد رفتم، بهطور کلی میتوانم بگویم که ورود به بسیج، تولد دوباره من بود.
ایمنا: نگارش نخستین کتاب شما به چه صورت بود و از چه منابعی برای نوشتن استفاده میکردید؟
قاسمی امین: نخستین اثر من در مجلهای تحت پوشش مرکز فرهنگی سپاه بود که مطالب آن درباره رزمندگان و آزادگان بود، در واقع من بعد از مصاحبه، آنها را مینوشتم؛ در مدت اخیر، کتاب جدید نداشتم اما کتاب «ما همه آفتابیم» درباره زنان شهید تهران و جاهای دیگر بود که به عنوان ویراستار ادبی در تهیه آن همکاری کردم؛ من علاوه بر نوشتن، تحقیقات و مصاحبههایی با زنان رزمنده داشتم و خاطرات آنها باعث خلق آثار من میشد و منابع اصلی من این موارد بودند؛ در این مسیر، تعداد زیادی از بانوان پزشک و امدادگر شناسایی شدند.
ایمنا: در مسیر نوشتن در این حوزه، با چه چالشهایی روبهرو شدید؟
قاسمیامین: نخستین چالش من، شناسایی سوژهها بود، بهعنوان مثال برای نوشتن کتاب «عشق ماندگار» باید بانوان را در اهواز و خرمشهر شناسایی میکردم و به خاطر دارم که دو بار به فرودگاه رفتم، اما بهدلیل شرایط جوی و هوای این مناطق، نتوانستم به آنجا بروم، بنابراین، بیشتر از دور ارتباط میگرفتم و آنهای که در تهران بودند را از نزدیک ملاقات میکردم؛ برای مثال با همسران شهیدان همت و باکریها، بسیار گفتوگو کردم؛ بهطور کلی درباره آثارم، بیشتر با بازخوردهای مثبت روبهرو شدهام و معتقدم که دلیل آن، قلم من نبود، بلکه خاطرات و نوشتهها بود که گاهی افراد را تا نیمهشب بیدار نگه میداشت تا آن را بخوانند.
ایمنا: آینده ادبیات دفاع مقدس را چگونه میبینید و چه امیدهایی برای نسلهای آینده دارید؟
قاسمیامین: امروز بسیاری از خانمهای جوان هستند که درباره دفاع مقدس به بهترین شکل مینویسند و با دیدن آنها به یاد ایام جوانی و شور و هیجان خودم میافتم؛ فکر میکنم بهترین کار، این است که از طریق آموزش، از حضور آنها استفاده شود؛ همچنین هنوز زنان شناخته نشدهای از زمان جنگ وجود دارند که از راه این نویسندگان قابل شناسایی هستند و خاطرات خودشان و فرزندانشان میتواند شنیدنی و خواندنی باشد.
کتاب اثری ماندگار است، اما ساخت فیلم و سریال به کمک عوامل خبره نیز میتواند برای نسل جدید، تأثیرگذار باشد، علاوه بر این، برگزاری همایشها و استفاده از تجربیات گذشتگان و حضور جوانان میتواند مؤثر باشد؛ فکر میکنم که از تجربیات خود من، بسیار کم استفاده شده در حالی که درباره حضور و بهرهام از بسیج به عنوان بهترین جایگاه ورودم به اجتماع، صحبتهای زیادی دارم؛ من معتقدم که جوان امروزی، باید هر روز خود را بنویسد و همه زمانها را دریافت کند؛ من با گذشت سالهای زیاد، همواره بعد از نماز صبح سعی میکنم چیزی بنویسم و با آنکه شاعر نیستم، موضوعات مختلف مانند صحبتهای رهبر انقلاب و حتی درباره غزه و سوریه، شعر میسرایم.
ایمنا: پیشنهاد شما به نویسندگان این حوزه چیست؟
قاسمیامین: امروز در غزه، لبنان، سوریه و یمن افرادی وجود دارند که میتوانند شناسایی شوند و به آنها پرداخته شود؛ من به نسل جدید، بسیار امیدوارم و معتقدم که اگر روی آنها سرمایهگذاری کنیم، از بهترینها میشوند؛ در این راستا باید در مدارس و دانشگاهها حضور یافت به زبان خودشان با آنها سخن گفت؛ پیشنهاد من به نویسندگان علاقهمند به این حوزه، این است که هرچه میتوانند، بنویسند و ثبت کنند.
من در نخستین کتاب خود از کسی مینوشتم که یک دختر جوان بالای شهری در کردستان بود که آن زمان خاطرات خود را برای من مینوشت و ماما بود؛ گاهی که برای ضبط به او نوار میدادم و در همان اتاق زایمان و با بغض بسیار آنچه دیده بود را روایت میکرد، بنابراین جوانان ما باید از لحظات خود استفاده کنند و بدانند که ارزشهای ما هستند.