به گزارش ایسنا، تهمینه حدادی، نویسنده و تصویرگر ادبیات کودک و روزنامهنگار در مروری بر مجموعه «بچههای آپارتمان» نوشته است: «آپارتماننشینی از آن دست موضوعهایی است که فرهنگسازی در مورد آن به یکی از چالشهای مهم در جامعه شهری تبدیل شده است.
شیوه رفتار با همسایهها، شناخت حقوق شهروندی خود و دیگران، تمیز نگاه داشتن فضای مشترک، احترام به حقوق کودکان، بیماران و سالمندان همه و همه از آن دست موضوعاتی است که بارها و بارها باید به آنها پرداخته شود. شاید از همین روست که به تازگی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اقدام به انتشار مجموعه داستانهایی با عنوان «بچههای آپارتمان» کرده است. مجموعهای که تاکنون چهار جلد از آن منتشر شده و نام نویسندگان و تصویرگران مختلفی در آن به چشم میخورد.
هر آپارتمان یک کتاب است
«قصههای ما را آپارتمانهایمان مینویسند، با پنجرهها، حیاطها، پارکینگها، راه پلهها، آسانسورها و گلدانهایشان. هر آپارتمان یک کتاب است و ما در آپارتمانهایمان میخندیم، میگرییم، قد میکشیم و روایت میشویم. ما در آپارتمانهایمان قصه میشویم، قصههایی بزرگ و بیتکرار: قصههای زندگی.»
آنچه خواندید چکیدهای است از محتوای کتابهای این مجموعه، کتابهایی که به گفته دبیر این مجموعه قرار است به هشت جلد برسد.
مژگان بابامرندی درباره شکلگیری ایده اولیه موضوع این مجموعه میگوید: «در کتابخانه کودکان و نوجوان حین صحبتهای اعضا پی بردم که بیشترشان مشکلاتی در محل زندگیشان (آپارتمانهایشان) دارند. بعد در محل کارم دقت کردم و دریافتم که حتی ما آدم بزرگها هم درگیر این چنین مشکلات هستیم. حجم گستردهای از مسائل، مشکلات و حساسیتهایی که بزرگسالان و کودکان، هر کدام به نوبه خود، با آنها مواجهاند.»
این مولف حوزه کودک و نوجوان میگوید: «با کمک انتشارات دست به تحقیقات میدانی زدیم. به موضوعهایی که به دلیل اقتضاهای ناگزیر زندگی مدرن شهری، با آنها روبهرو شدهایم رسیدیم که برای دستیابی به حداقلی از یک زندگی آرام و سازمند، باید بر آنها فائق شویم یا برایشان چارهای بیندیشیم. این موضوع برای کودکان، حائز حساسیتی مضاعف است، چون قرار است این آپارتمانها محیطی امن، شاد و سلامت برای رشد و شکوفایی آنها نیز باشد؛ امری که میدانیم هیچگاه اولویت سازندگان آپارتمانها نبوده است، و شاید هم نمیتوانسته باشد، زیرا علیالظاهر، نشاط و سلامت کودک با دیوارهای نازک، ازدحام فوقالعاده، تفاوتهای فرهنگی و عدم وجود فضایی برای جنب و جوش و بازی چندان نسبتی ندارد. این بود که به نظرم رسید وجود یک مجموعه داستان، اختصاصاً در موضوع آپارتمان، شاید بتواند به کودکان و نوجوانان در یافتن آن شکل از زندگی که در عین رویارویی با محدودیتهای بسیار زیاد در زندگی آپارتماننشینی، همچنان میکوشد تا شاد و شکوفا باشد، کمک کند.
ناگفته نماند که در تحقیقات میدانی دریافتیم که اصلا به این موضوع آپارتمان و سپس در شکل گستردهتر محله و شهر و مدرسه و کشور پرداخته نشده است.»
و بعد نوشتن آغاز شد.
بابامرندی که کارشناس ادبیات فارسی و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است سخنانش را اینطور ادامه میدهد: «نخست از نویسندگان جوان که به نوعی درگیر با این مسئله بودند و همگی تجربه بالیدن و زیستن در آپارتمان را داشتند، دعوت شد و سپس طی چند جلسه این مسئله را از زوایا و دیدگاههای مختلف به بحث و گفتوگو نشستیم و فرایند نوشتن آغاز شد. سپس از نویسندگان پیشکسوت نیز دعوت کردیم تا این مجموعه را با داستانها و تجربههای خود رنگارنگ و غنی سازند. شاید آنها تجربه بالیدن و کودکی در چنین آپارتمانهایی را نداشته باشند، اما چنین معضلی بیشک مبتلابه کودکان، نوهها و دیگر خویشاوندان کمسالتر آنها بوده و هست. هر اثری در کارگروهها بارها و بارها نقد و بررسی میشود و بعد روال عادی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یعنی شرکت در شورای عالی را طی کرد.»
کتابها چه میگویند؟
«عملیات سری ساختمان ۲۱» نخستین کتاب این مجموعه به قلم نیلوفر نیکبنیاد و با تصویرگری فراز ناصرشریف است. نویسنده در ابتدا شخصیتهای داستان خود را به مخاطب معرفی میکند و بعد ما را به دل داستان میبرد. چند کودک با دردسرهای فراوانشان قرار است به زندگی مسالمتآمیزی در کنار همسایه جدیدشان یعنی آقای هندی برسند. آقای هندی منظم و دقیق و مبادی آداب است و مدام بیانیههایی را درباب فرهنگ آپارتماننشینی برای اهالی ساختمان تنظیم میکند. بهویژه اینکه چندین و چند همستر هم در این ساختمان زندگی میکنند که طبعا مورد خوشایند عدهای نیست.

«تعطیلات در پشت بام» را ریحانه مولوی نوشته و مهدی صادقی تصویرگری آن را برعهده داشته است.
نویسنده موقعیت طنزی را روایت کرده است که در نهایت بازتاب چالشهای متعدد آپارتماننشینی است. او از همان ابتدا اعلام میکند که شخصیت داستان یعنی سارا با مشکل بزرگی مواجه است. مادربزرگ به آلزایمر مبتلا شده و با آنها زندگی میکند. آنها در آپارتمانی زندگی میکنند که پیشتر خانهای حیاطدار بوده و حالا مادربزرگ در ذهن خود در همان دوران زندگی میکند. در این میان تنها دوست و همراه سارا دخترعمویش سمیراست که البته بار نگهداری از مادربزرگ بر دوش آنها نیست. داستان هوشمندانه درباره دو دوره زمانی و تفاوت نسلها و شیوه زیست مسالمتآمیز صحبت میکند.

«چطور صاحب یک پرندهی جادویی شویم؟» شروعی کاملا مستند دارد؛ ماجرای کولرها و آب دادن آنها و دردسرهایی که یک ساختمان را درگیر میکند. گندم روایتگر ماجرای این کتاب است و مرضیه فعلهگری نویسنده اثر در روایت زندگی او به نکتههای ریزی درباره ساختمانسازی و آپارتماننشینی میپردازد. دیوارهای نازک، مراعات حال همسایه و تنهایی کودکانی که والدین شاغل دارند در آپارتمانها میپردازد. اما موضوع اصلی این داستان تنهایی کودکان در ساختمانها و شیوه مواجهه با آن است. این کتاب را ماندانا کریمی تصویرگری کرده است.

در نهایت درباره خلاصه داستان «این آپارتمان روح ندارد» باید گفت که پندار و سپیدار، دو خواهر و برادر ماجراجو، همراه خانوادهشان از خانه قدیمیشان به یک مجتمع آپارتمانی جدید نقلمکان میکنند؛ آپارتمانی که از همان ابتدا برایشان بیروح، سرد و خستهکننده به نظر میرسد. کمی بعد متوجه میشوند همسایه دیواربهدیوارشان، خانم منزوی وسواسیای است که اهالی ساختمان به او لقب «آنتیویروس» دادهاند. اما ماجرا وقتی عجیب میشود که پندار از پشت دیوار صدای مردی را میشنود که مرتب نام «منیره» را (که همان همسایه است) صدا میزند؛ در حالی که طبق گفته اهالی ساختمان، منیره تنها زندگی میکند و پدر پیرش چند سال پیش فوت کرده است. کتابی که به موضوع لزوم ارتباط با همسایگان، اهمیت مشارکت و کار گروهی در حل مشکلات ساختمانی و... میپردازد. این داستان به قلم شهرزاد شهرجردی و با تصاویری از محمدعلی عدیلی برای مخاطبهای بالای ۱۲ سال منتشر شده است.

آپارتماننشینی، زیست ماجراجویانه و دوستانه
نیلوفر نیکبنیاد نویسنده کتاب «عملیات سری ساختمان ۲۱» معتقد است نوشتن درمورد فرهنگ آپارتماننشینی برای او کمی جدید و چالشبرانگیز بود: «با اینکه سالهاست خانههای ویلایی و یکطبقه جایشان را به آپارتمانها دادهاند و در بیشتر شهرها مردم در آپارتمان زندگی میکنند، هنوز هم حرفزدن از قوانین و فرهنگ آپارتماننشینی برای خیلیها جدید و حتی عجیب است؛ چون این قوانین تا حدودی ممکن است آزادیهای فردی افراد را محدود کند و خیلی از آدمها دوست ندارند مسائلی را که مانع آزادی و راحتیشان میشود، رعایت کنند.»
این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در عین حال میگوید: «دقیقا از سنین کودکی باید این فرهنگسازی شروع شود؛ نه زمانیکه مشکلات فراوان بین همسایگان ایجاد میشود و بزرگسالان بهزورِ قانون، مجبور به رعایت نکتههای مرتبط با آپارتماننشینی میشوند. آموزش غیرمستقیم به کودکان این حسن را دارد که هم خودشان اجراکننده این قوانین میشوند و فضای آپارتمانشان را دلنشینتر و آرامتر میکنند، هم با انتقال این نکتهها به سایر افراد خانواده، باعث گسترش فرهنگ آپارتماننشینی در بین بزرگسالان میشوند.»
او در ادامه به بیان برخی از ویژگیهای اثر خود پرداخت. این مولف در پاسخ به این سوال که چقدر مجبور به تغییر زاویه دید، لحن و... در تالیف این کتاب شده است، گفت: «نسخه نهایی با چیزی که ابتدا نوشتم، فرق چندانی نداشت. فقط سعی کردم نظر برخی دوستان و استادانی را که پیش از چاپ کتاب را خوانده و نکتههایی را گفته بودند، تا حد ممکن اعمال کنم تا اثر بهتری به دست مخاطب برسد.»
نیکبنیاد اما به مضمون اثر خود یعنی درک و آموزش فضای مشترک اشاره کرد: «در زندگیهای امروزی که کودکان آزادی عمل و محیط طبیعی گذشته را برای بازی ندارند؛ به هیچوجه دلم نمیخواست از «فضای مشترک» تصویر ترسناک و سیاهی برایشان بسازم که همین یک ذره فضا را هم برای تعامل یا بازی از دست بدهند. سعی کردم فضای مشترک آپارتمانی را طوری در قالب داستان معرفی کنم که مخاطب کودک بداند با وجود امکان استفاده از این فضا و لذت بردن از آن، بهتر است برخی نکات را هم رعایت کند تا ضرر و زیانی به کسی نرسد و مانع آسایش دیگران نشود. درواقع دوست داشتم نشان بدهم استفاده از این فضای مشترک حق همه است و نباید حق هیچکس بهخاطر استفاده یک نفر دیگر، پایمال شود.»
شهرزاد شهرجردی دیگر نویسندهای است که در این مجموعه همراه گروه بوده است. او درباره نگاه خود به این دست آثار میگوید: «من دوست دارم از آموزش مستقیم در داستان تا جای ممکن پرهیز کنم. داستان فضای لذت و تخیل است و اجازه دادن به تبلور جریان زندگی آنگونه که هست و صد البته در دل همین فضای داستانی آموزشهایی هم نهفته است. از روابط همسایگی گرفته تا حل مسئلههای ساختمان و قوانین آپارتماننشینی. کودکان و نوجوانان این نسل میتوانند تاثیرگذار باشند و با دید خلاقانه خودشان به مسائل ساختمان نگاه کنند و ما به عنوان بزرگسال باید این فرصت را برایشان فراهم کنیم.»
از او پرسیدیم: «وقتی تصمیم گرفتید درباره آپارتماننشینی بنویسید، هدف اصلیتان آموزش بود یا بازتاب یک واقعیت اجتماعی؟»
شهرجردی پاسخ داد: «بیشتر از آموزش دوست داشتم با استفاده از یک واقعیت اجتماعی زندگی بچهها در جامعه امروز را نشان دهم. به باور من بچهها حق دارند در زندگی آپارتماننشینی، زیست ماجراجویانه و دوستانه خود را داشته باشند و از فرصت بازی با هم برخوردار شوند و تصمیمساز و تاثیرگذار باشند و نباید نادیده گرفته شوند. حالا که دیگر حیاطهای بزرگ و مستقل به واحدی اغلب کوچک و حیاطی مشترک تبدیل شده جا دارد برای بچهها هم فضای تجربیات کودکانه در آپارتمان فراهم کرد.»
شهرجردی گفت: «در نگاه من آموزش زیست در فضای جمعی به کودکان مهم است. چهطور میتوانم در آپارتمان زندگی کنم که به عنوان یک کودک یا نوجوان هم لذت ببرم و هم به حقوق سایر همسایهها احترام بگذارم، هم حقوق خودم را بشناسم. این زیست جمعی در آپارتمان نمونه کوچکی از زندگی ما در جامعه بزرگتر است پس خیلی مهم است که ما چه طور در آپارتمان زندگی میکنیم و بچههایمان را چه طور آموزش میدهیم.»
دیوارها پنهاناند، قصهها پیداست
اما تصویرگران این مجموعه نیز از تجربه خود میگویند. تجربهای که به واسطه موضوع و ساختار آثار کسب شده است.
شاید نخستین سوال برای مخاطبان ساختار رنگی کتابها باشد. این بار ناشر در کتاب کودک از تصاویر دورنگ استفاده کرده که ممکن است خلق اثر با یک موضوع اجتماعی-فرهنگی را در مسیری متفاوت هدایت کند.
فرزاد ناصرشریف که تصویرگری کتاب «عملیات سری ساختمان ۲۱» را برعهده داشته است از این تجربه میگوید: «ساختار تصاویر سیاه و سفید باعث میشود خیلی از وجوه حسی و عاطفی رنگ را بهواسطه ساختارهای طراحی و تصویرگری بروز بدهیم. این محدوده میتواند نوعی حساسیت بصری برای تصویرساز رقم بزند و متعاقب آن در تعامل مخاطب با تصویر موثر واقع شود.»
او ادامه میدهد: «احتمالا بهواسطهی رنگ کیفیت متفاوتی در این کتاب میتوانست بُروز کند. اما شاید با توجه به محتوای آن و بهویژه مکان وقوع قصه تک رنگ بودن آن زمینههای مفهومی بیشتری فراهم کند.»
ماندانا کریمی تصویرگر اثر «چطور صاحب یک پرندهی جادویی شویم؟» در این زمینه میگوید: «محدودیت رنگ مثل زندگی آپارتمانی در ابتدا کمی سخت است با این حال اگر با خلاقیت همراه شود منبع نظم و زیبایی و معنا میشود.»
از کریمی درباره اولین مواجههاش با موضوع این مجموعه پرسیدیم. این تصویرگر گفت: «وقتی قرار شد روی کتابی درباره فرهنگ آپارتماننشینی کار کنم اولین چیزی که در ذهنم شکل گرفت احساسات پنهان پشت دیوارها بود. برای من آپارتمان فقط یک ساختمان نیست، یک دنیای کوچک است که آدمها در آن بیصدا با هم در ارتباطند، حتی وقتی همدیگر را نمیبینند.»
او ادامه داد: «ایده اولیهام بیشتر حول این محور چرخید که دیوارها را شفاف کنم تا نشان دهم هر واحد چه دنیایی دارد و چه تضادها و چه شباهتهایی بین زندگیها وجود دارد. در ادامه فضای مشترک مثل راهروها، آسانسور، پشت بام، حیاط را به عنوان عرصه برخورد و گاهی هم تنش نمایش دادم، از زبان بدن و جزییات ظریف برای نشان دادن رابطه همسایهها استفاده کردم. و در نهایت هم اولین تصویری که جلوی چشمم آمد یک نمای برشخورده از ساختمان بود، جایی که خواننده بتواند همزمان چند زندگی را ببیند و بفهمد آپارتماننشینی یعنی مجموعهای از فاصلهها و نزدیکیها در کنار هم.»
اما دیگر سوالی که در رابطه با تصویرگری این آثار مطرح است ایجاد توازن بین فانتزی و واقعیت بود. ناصرشریف درباره اثر خود اینطور گفت: «بنا به فراخور محتوای کتاب مقدار بهکارگیری وجوه فانتزی و خیالانگیز باید مدیریت میشد. در صورت بُروز بیش از حد آن علاوه بر اینکه متعارض با روحیهی اصلی متن ظهور میکرد، ممکن بود پیام محوری آن را مخدوش کند. اما مسلما با توجه به گروه سنی مخاطب مقداری از ویژگیهای فانتزی در وجوهی از دفرمهسازی و اغراقهای عناصر موجود و مقاطعی از فضاسازیها به کار گرفته شد تا منجر به نوعی هیجان بصری ناشی از آن شود.»
سخن آخر
آپارتماننشینی، برخلاف ظاهر سیمانی و دیوارهای سردش، پر از صداهای کوچکِ زندگی است؛ صداهایی که اگر شنیده شوند میتوانند شهری آرامتر و رابطههایی گرمتر بسازند. مجموعه «بچههای آپارتمان» دقیقاً همین کار را میکند: پشت هر درِ بسته، دنیایی را نشان میدهد که هم واقعی است و هم سرشار از تخیل. این کتابها به جای آنکه برای بچهها نسخه بپیچند، آنها را وارد بازیای میکنند که در آن یاد میگیرند چگونه در یک فضای مشترک زندگی کنند، کشف کنند، بترسند، خوشحال شوند و دست آخر راهی برای ساختن همسایگی بهتر پیدا کنند.
انتهای پیام


