به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:

دیدار مقامات ایرانی و امریکایی در عمان در فروردین ماه ۱۴۰۴ بار دیگر ‏این پرسش را پیش می کشد که آیا دو طرف می توانند به یک توافق جامع ‏و پایدار برسند؟ و آیا امکان توافقی شبیه برجام و از جنس آن وجود دارد؟ ‏یا مطالبات و خواسته‌های متفاوت و متضاد دو طرف چنین اجازه‌ای را به ‏آنها نمی دهد؟

شرایط کلی حاکم بر روابط ایران و آمریکا

بستر حاکم بر مذاکرات به اندازه خود مذاکره اهمیت دارد و در مورد ایران و ‏آمریکا این بستر مملو از بی اعتمادی است که هم جنبه تاریخی دارد و هم ‏در چهار دهه اخیر تشدید شده است. به بیان ساده تر ، شرایط موجود در ‏روابط ایران و آمریکا باعث می شود نسبت به حصول توافق گسترده و پایدار ‏مردد باشیم. سرنوشت برجام هم نشان داد حتی در صورت رسیدن به ‏توافق، حفظ و استمرار آن کاری بسیار دشوار است. ‏ گروه‌های سیاسی داخلی متعددی در هر دو کشور مخالف توافق پایدار و ‏عادی سازی‌اند، اسرائیل آشکارا در مسیر توافق سنگ اندازی می کند و ‏تجربه برخورد آمریکا با کشورهای مخالف هم تصمیم گیران ایرانی را در ‏اعتماد کردن به واشنگتن دچار تردید جدی می کند.چشم انداز آتی مذاکرات را هم باید در این بستر تحلیل کرد.

ترامپ و دیپلماسی اجبار در برابر ایران

دیدار روز شنبه را بیشتر از آنکه یک مذاکره بدانیم باید نوعی دیدار دوجانبه ‏برای ارزیابی متقابل طرفین از همدیگر بدانیم. آمریکا به عمان می‌آید تا ‏بی واسطه بداند آیا ایران واقعا به دنبال رسیدن به یک توافق هست یا می ‏خواهد زمان بخرد؟ ایران هم به مسقط می‌رود تا بداند خواسته‌های واقعی ‏ترامپ از ایران چیست و آیا او از خواسته های افراطی خود که در رسانه ها ‏مطرح کرده کوتاه می آید یا نه؟

سیاست ترامپ در مقابل ایران در چارچوب آن چیزی است که اصطلاحاً ‏دیپلماسی زور یا اجبار نامیده می ‌شود و منظور از آن تلفیق دیپلماسی و ‏قدرت نظامی است. در سال ‌های اخیر در مراکز قدرت در واشنگتن این ‏باور تقویت شده است که دلیل ناکامی آمریکا در رسیدن به یک توافق ‏هسته‌ای پایدار با ایران در گذشته عدم استفاده از تهدید نظامی موثر علیه ‏ایران بود.

این عده معتقدند که موفقیت دیپلماسی اجبار آمریکا در برابر ‏ایران نیازمند آن است که آمریکا به صورت جدی استفاده از قدرت نظامی ‏را در دستور کار قرار دهد. یعنی به موازات اقدامات دیپلماتیک، تهدید ‏نظامی را هم معتبر جلوه دهد. تمدید حضور ناوهای جنگی آمریکا در ‏دریای مدیترانه و تقویت حضور نظامی آن در پایگاه جزیره دیگو گارسیا در ‏اقیانوس هند و تهدیدات مکرر ترامپ درباره امکان حمله به تاسیسات ‏هسته ای ایران را باید در این راستا یعنی معتبر کردن تهدید نظامی دانست. با این حال استفاده بیش از حد از زور نظامی می‌تواند انگیزه طرف مقابل( یعنی ایران) ‏را برای توافق کاهش دهد.

عدم قطعیت‌های موجود در رسیدن به توافق

در حال حاضر سه عدم قطعیت اصلی درباره توافق ایران و آمریکا در ماه‌ ‏های آینده وجود دارد. عدم قطعیت اول به ترامپ و شیوه رفتار او برمی‌گردد ‌‏. او تصور می کند بزرگترین مزیتش در پیش‌بینی ناپذیر بودن است و ‏همواره سعی می‌کند طرف مقابل را غافلگیر بکند. این در حالی است که ‏این خصلت رفتاری او باعث محتاط تر شدن مقامات ایران می شود.‏

عدم قطعیت دوم به عملکرد لابی طرفدار اسرائیل و نتانیاهو برمی‌گردد. ‏نتانیاهو خواهان توافق میان ایران و آمریکا نیست و همه تلاش خود را به ‏کار می‌گیرد تا در این مسیر اخلال ایجاد کرده و مانع توافق شود.‏ عدم قطعیت سوم به آن چیزی برمی‌گردد که می‌توان تنگنای هویتی و ‏ایدئولوژیک در ایران دانست . جمهوری اسلامی ایران مقابله با نظام سلطه ‏و در راس آن آمریکا را به عنوان یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی خود ‏تعریف کرده است. در نتیجه کوتاه آمدن در برابر آمریکا به نوعی در ‏تعارض با این هدف سیاست خارجی است. ‏در همین راستا اصرار ایران بر انجام مذاکرات غیر مستقیم را باید جدی ‏گرفت. جمهوری اسلامی می خواهد با حفظ اصول خود وارد مذاکرات شود ‏و تصویر پذیرش مذاکرات از موضع ضعف را تقویت نکند. این سیاست ایران ‏را می توان نشانه از این تنگنای هویتی دانست.

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد که شرایط برای رسیدن به یک توافق بلند مدت و پایدار در ‏روابط ایران و آمریکا فراهم نیست و ما در ماه‌های آینده شاهد این نوع ‏توافق نخواهیم بود. اما در عین حال ایران و حتی ترامپ خواهان جنگ ‏نیستند. نتیجه این دو گزاره آن است که به احتمال زیاد یک توافق محدود ‏بین دو طرف شکل خواهد گرفت.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

پیشنهادی باخبر