در ادامهی این گفتوگو، علی بلندنظر، تهیهکنندهی مستند «سرکوهی»، با نگاهی اجتماعیتر از چالشهای ساخت مستند در ایران، کمبود حمایت نهادهای فرهنگی، نابرابری دسترسی فیلمسازان شهرستانی و فرصتهای از دسترفته در جشنوارهها سخن میگوید. او باور دارد که سینمای مستند، نه صرفاً یک گونهی هنری، بلکه سندی زنده از فرهنگ و هویت ملی است؛ رسانهای برای نقد، آگاهی و سازندگی. بلندنظر با تأکید بر ضرورت نگاه ملی در تلویزیون و حمایت از آثار انتقادی، مستندسازی را «کاشتن درختی برای آینده» میداند؛ تلاشی که شاید ثمرش دیر برسد، اما ریشهاش در حقیقت و ماندگاری است.
او ادامه میدهد: سالها پیش رفتم تحقیق کردم و با بزرگان موسیقی نواحی مثل آقای درویشی گفتوگو کردم، و کمکم متوجه شدم که پشت این صداها یک فرهنگ پنهان است، فرهنگی که دارد. آرامآرام خاموش میشود.
ناصریراد دربارهی سوژهی اصلی فیلم میگوید: به واسطهی پسرش با آقای حسن کرمی شیرازی با او آشنا شدم. مردی اهل همان نواحی که هنوز آواز میخواند و حافظ لالاییها و نغمههای قدیمی است. وقتی مقابل دوربین نشست و خواند، دیدم دقیقاً همان حس و همان سادگی در او زنده است. هیچ بازیای در کار نبود. فیلم از دل همین صداقت شکل گرفت.
او دربارهی روند فیلمسازی توضیح میدهد: در این پروژه سعی کردم دوربین شنونده باشد. لازم نبود چیزی را بازسازی کنم. خود واقعیت زیبا بود. بخشی از کار هم با تخیل پیش رفت؛ یعنی موقعیتها را چیدم، اما واکنشهای او طبیعی بود، حتی بیشتر از پیشبینی من.
ناصریراد دربارهی اهمیت فیلم میگوید: بحث من صرفاً موسیقی نیست، بلکه فرهنگ است. لالاییها، آوازها، همه بخشی از حافظهی جمعی ما هستند. نسل جوان امروز کمتر با این فضا آشناست، در حالی که در هر گوشهی ایران یک جهان شنیداری نهفته است.
او دربارهی دشواریهای تولید ادامه میدهد: فیلم را مستقل ساختم و تقریباً همه مراحل تولید را خودم انجام دادم. واقعیت این است که ساختن فیلم مستقل در چنین شرایطی ساده نیست، اما اگر منتظر حمایت بمانی، هیچوقت شروع نمیکنی. به نظرم اگر نهادهای فرهنگی در این مسیر جدیتر وارد شوند، میشود بسیاری از این گنجینهها را پیش از فراموشی نجات داد.
او دربارهی بازخورد تماشاگران میگوید: وقتی فیلم در سالن پخش شد، تماشاگران واکنش صادقانه داشتند. بعضیها جاهایی خندیدند، جاهایی ساکت شدند. به نظرم مخاطب دروغ نمیگوید. اگر با فیلم همراه شود، یعنی راه را درست رفتی.
بلندنظر تأکید میکند: کار مستند، در قلبش نقد اجتماعی دارد. من همیشه دنبال سازندگی بودهام و سعی میکنم از آثارم حمایت کنم، حتی اگر بازگشت مالی نداشته باشد. مستند میماند، سندی است برای آیندگان و میراث فرهنگی کشور. مستندساز اگر نگاه فرهنگی نداشته باشد، اثرش زود فراموش میشود.
او با صراحت میگوید: دسترسی یکسان نیست و اغلب با لابی و روابط همراه است. در استانها کار کردن سختتر است؛ هم بهدلیل امکانات کمتر، هم بهدلیل نگاه مرکزگرایانه. با این حال، در چند سال اخیر نشانههایی از تغییر دیدهام و امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند. واقعیت این است که در استانها، حمایت از مستندسازان بسیار کم است. شیراز با سابقه درخشان در سینمای مستند نمونه بارز این مسئله است؛ استعدادها در شهرستانها وجود دارند، اما برای دیده شدن مجبورند به تهران بیایند. نتیجهاش این است که فرهنگ محلی و تنوع اقوام ما کمکم از دست میرود. اگر نهادهای فرهنگی در استانها جدیتر پای کار بیایند، و از مستندهای انتقادی نیز حمایت کنند، بخش بزرگی از میراث فرهنگی نجات پیدا میکند.
او درباره جشنوارهها میگوید: سینماحقیقت تریبون مستندسازان است، اما به کارهای فیلمسازان تازهکار که نامشان آشنا نیست کمتر اهمیت داده میشود. نمونهاش مستند «اُجاق» بود که در ایران چندان جدی گرفته نشد، اما در جشنوارههای خارجی دیده شد و از جشنوارهای معتبر و مورد تایید سازمان جهانی یونسکو جایزه گرفت. این تفاوت نگاه، یکی از مشکلات اصلی سینمای مستند است.
بلندنظر ادامه میدهد: من کوتاهمدت نگاه نمیکنم، چون ارزش فیلم مستند در ماندگاری آن است. ممکن است امروز دیده نشود، اما سالها بعد پژوهشگران و علاقهمندان به آن مراجعه خواهند کرد. فیلم مستند پژوهشمحور، سرمایه ملی است و وظیفهی همهی ماست که از آن حفاظت کنیم.

به گفته بلندنظر یکی از راهکارها برای پیشرفت سینمای مستند این اس که تلویزیون ملی باید نگاه ملی داشته باشد و از سینمای مستند، علیالخصوص فیلمهای انتقادی حمایت حداکثری کند. چرا که انتقاد باعث سازندگی میشود. همچنین مصاحبه و پژوهشهای دقیق پیشتولید، پایهی اصلی مستندسازی است و ظرفیت اقوام و فرهنگهای بومی باید به رسمیت شناخته شود تا آثار ایرانی در سطح جهانی بدرخشند.
علی بلندنظر در پایان با تأکید بر اهمیت سینمای مستند و نقش آن در ثبت میراث فرهنگی میگوید: مستندسازی کار صادقانهای است؛ مثل کاشت درختیست که خودمان از میوهاش بهره نمیبریم، اما نسلهای بعد از آن استفاده خواهند کرد. ما اگر امروز نکاریم، فردا چیزی برای نشان دادن و برداشت نخواهیم داشت.
۵۹۵۹


